Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grounded
U
توپ به زمین خورده
not up
U
توپ دوبار به زمین خورده دبل
choppers
U
توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
chopper
U
توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
down
U
توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
pierrots
U
دلقک صامت ایتالیایی دلقک
pierrot
U
دلقک صامت ایتالیایی دلقک
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earth
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
acre
U
زمین
ground line
U
خط زمین
this earthly round
U
زمین
soiling
U
زمین
tellus
U
زمین
soils
U
زمین
soil
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
land n
U
زمین
real estate
U
زمین
land
U
زمین
earths
U
زمین
lackland
U
بی زمین
cinder tracks
U
زمین دو
cinder track
U
زمین دو
terrain
U
زمین
grazes
U
زمین
graze
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
rooter
U
زمین کن
grazed
U
زمین
acres
U
زمین
floors
U
کف زمین
floored
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
norland
U
زمین
ground
U
کف زمین
domain
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
domains
U
زمین
fielded
U
زمین
fields
U
زمین
field
U
زمین
ground
U
: زمین
globe
U
زمین
globes
U
زمین
geodetically
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
ground
U
زمین
floor
U
کف زمین
earthing
U
زمین
original ground
U
زمین بکر
paralytic disability
U
زمین گیری
center stripe
U
خط میانی زمین
panhandled
U
زمین باریکه
panhandle
U
زمین باریکه
oblique compartment
U
زمین مورب
occident
U
مغرب زمین
center line
U
خط میانی زمین
center line
U
خط وسط زمین
open country
U
زمین باز
orbit of the earth
U
مدار زمین
midfield line
U
خط میانی زمین
parcelling
U
تفکیک زمین
permeable ground
U
تراوا زمین
planned chart
U
کروکی زمین
physical characteristics
U
خصوصیات زمین
circumnavigate
U
زمین رادورزدن
pervious ground
U
تراوا زمین
gore
U
زمین سه گوش
gored
U
زمین سه گوش
gores
U
زمین سه گوش
goring
U
زمین سه گوش
plant
U
در زمین قراردادن
plants
U
در زمین قراردادن
permeable ground
U
زمین تراوا
earth excavating
U
حفاری زمین
earth science
U
زمین شناسی
change court
U
تعویض زمین
champaign
U
زمین مرتفع
earth socket
پریز زمین
parterre
U
در طول زمین
certificate of land
U
قباله زمین
panhandles
U
زمین باریکه
panhandling
U
زمین باریکه
marchland
U
زمین مرزی
mallet field
U
زمین چوگان
lowland
U
زمین پست
shell
U
قشر زمین
shelling
U
قشر زمین
shells
U
قشر زمین
low land
U
پستی زمین
low land
U
زمین پست
earthing strap
U
تسمه زمین
losse earth
U
زمین خوره
earthling
U
اهل زمین
quick ground
U
زمین سست
broken ground
U
زمین ناهموار
loose ground
U
زمین سست
broken country
U
زمین دوعارضه
west
U
مغرب زمین
routes
U
به زمین نشاندن
route
U
به زمین نشاندن
nutation
U
اهتزاز زمین
earth terminal
U
ترمینال زمین
earth's attraction
U
ربایش زمین
earth's axis
U
محور زمین
neutral earth
U
زمین خنثی
natural ground
U
زمین طبیعی
earth's crust
U
پوسته زمین
mool
U
زمین خشک
mixed graze
U
توام زمین
mid court
U
وسط زمین
measuring rod
U
گز زمین پیمایی
measurement ofland
U
زمین پیمایی
marsh land
U
زمین ماندابی
cadastral survey
U
ممیزی زمین
earthing
U
اتصال زمین
territories
U
زمین ملک
territory
U
زمین ملک
levelling rod
U
زمین پیمایی
plat
U
تکه زمین
original ground
U
زمین طبیعی
courtside
U
کنارههای زمین
playing field
U
زمین بازی
playing field
U
زمین فوتبال
playing fields
U
زمین بازی
playing fields
U
زمین فوتبال
baseline
U
خط انتهای زمین
baselines
U
خط انتهای زمین
difficult terrain
U
زمین دو عارضه
subgrade
U
زمین پی راه
aloft
U
در بالای زمین
subbasement
U
زیر زمین
strake
U
باریکه زمین
stamp one's foot
U
پا به زمین زدن
soil strain
U
فشار زمین
core of the earth
U
هسته زمین
contour line
U
خط برجستگی زمین
soil species
U
نوع زمین
cricket field
U
زمین کریکت
wastelands
U
زمین بایر
dead group
U
زمین بیروح
dead earth
U
اتصال زمین
terrene
U
زمین سرزمین
terrain features
U
عوارض زمین
tenementary land
U
زمین اجاری
tennis court
U
زمین تنیس
ground connection
U
اتصال زمین
tectonics
U
زمین ساخت
tectonic
U
زمین ساختی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com