English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7930 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
devotion to music U دلبستگی به موسیقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
play by ear <idiom> U توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
melody U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melodies U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
to sight-read something U از روی ورقه [نت موسیقی] آلت موسیقی بازی کردن
musicom U یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI Mapper U برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
MIDI file U فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
interest U دلبستگی
interests U دلبستگی
languidinterest U دلبستگی کم
interestedness U دلبستگی
interestedly U با دلبستگی
attachment U دلبستگی
profound interest U دلبستگی زیاد
fixation U دلبستگی زیاد
attachment U حکم دلبستگی
civism U دلبستگی به میهن
fixations U دلبستگی زیاد
to take an i. in something U به چیزی دلبستگی داشتن
particularism U دلبستگی بمرام خاصی
religionism U دلبستگی زیادبه دینداری
(no) skin off one's nose <idiom> U دلبستگی به چیزی ،دلواپسی
rubrician U کسی که دلبستگی زیادبدستورهای
to have a thing at heart U بچیزی زیاد دلبستگی داشتن
exteriority U حالت بیرونی یافاهری دلبستگی به
humanism U دلبستگی به مسائل مربوط بنوع بشر
outwardness U کیفیت فاهر دلبستگی بچیزهای خارجی یامادی
scripturalism U اعتقادبه نص کتاب مقدس دلبستگی بدلائل نقلی
parochialism U محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
peregrin falcon U یکجور قوش تیز پرکه قوش بازان بدان دلبستگی دارند
i take no interest in that U هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
reunionism U دلبستگی به پیوند کلیسای کاتولیک با کلیسای انگلیس
treble staff U موسیقی
ear for music U موسیقی
ragtime U در موسیقی
treble clef U موسیقی
music U موسیقی
concerto U قطعه موسیقی
ambient music U موسیقی پس زمینه
concertos U قطعه موسیقی
background music U موسیقی پس زمینه
background sound U موسیقی پس زمینه
quire U گروه کر [موسیقی]
musician U موسیقی دان
carillons U زنگهای موسیقی
musicians U موسیقی دان
opuses U قطعه موسیقی
opus U قطعه موسیقی
musical instrument U الت موسیقی
ragtime U موسیقی ضربی
ambient music U موسیقی متن
background music U موسیقی متن
background sound U موسیقی متن
play music U موسیقی ساختن
make music U موسیقی ساختن
music hall U سالن موسیقی
musical instruments U الت موسیقی
music halls U سالن موسیقی
discos U موسیقی دیسکو
instrumentally U با الت موسیقی
electronic music U موسیقی الکترونیکی
subdominant U نت چهارم موسیقی
music synthesizer U ایجادکننده موسیقی
music therapy U موسیقی درمانی
musical ability U توانش موسیقی
musical language U زبان موسیقی
musicality U برابری با موسیقی
musicality U ذوق موسیقی
musicalness U برابری با موسیقی
musicalness U ذوق موسیقی
musicologist U موسیقی شناس
musicology U موسیقی شناسی
philharmonic U عاشق موسیقی
instructor of music U مشاق موسیقی
unvocal U بدون موسیقی
disco U موسیقی دیسکو
chamber music U موسیقی مجلسی
boogies U موسیقی بوگی
computer music U موسیقی کامپیوتری
boogies U موسیقی راک
boogieing U موسیقی بوگی
boogieing U موسیقی راک
euterpe U الهه موسیقی
fa U چهارمین نت موسیقی
boogied U موسیقی بوگی
boogied U موسیقی راک
boogie U موسیقی بوگی
boogie U موسیقی راک
boleros U موسیقی بولرو
noteless U غیر موسیقی
beat U ضربت موسیقی
jazz U موسیقی جاز
prick U نقطه نت موسیقی
beats U ضربت موسیقی
pricked U نقطه نت موسیقی
pricking U نقطه نت موسیقی
note U نت موسیقی نوشتن
notes U نت موسیقی نوشتن
forte U موسیقی بلند
noting U نت موسیقی نوشتن
carillon U زنگهای موسیقی
fortes U موسیقی بلند
pricks U نقطه نت موسیقی
to play [the] harp U چنگ زدن [موسیقی]
to harp U چنگ زدن [موسیقی]
soul music U موسیقی مذهبی سیاهپوستان
kettledrums U دهل ها [ساز موسیقی]
postlude U قطعه موسیقی پایان
tin pan alley U جماعت موسیقی دانان
timpani U تیمپانی ها [ساز موسیقی]
kettledrums U تیمپانی ها [ساز موسیقی]
timpani U دهل ها [ساز موسیقی]
timpani U کوسها [ساز موسیقی]
kettledrums U کوسها [ساز موسیقی]
timpano U کوس [ساز موسیقی]
tablature U نوعی علائم موسیقی
timpano U دهل [ساز موسیقی]
talent for musics U استعداد یا ذوق موسیقی
anvil U سندان [آلت موسیقی]
stroke [guitar] U زدن [گیتار] [موسیقی]
soundtrack U موسیقی ضبط شده
soundtracks U موسیقی ضبط شده
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
chime U ترتیب زنگهای موسیقی
bandsman U عضو دستهء موسیقی
dulcet U نوعی الت موسیقی
etude U قطعهء موسیقی کوتاه
euphonium U یکجورالت موسیقی بادی
castanet U یک نوع الت موسیقی
gavote U موسیقی این رقص
gavotte U موسیقی این رقص
glockenspiel U نوعی الت موسیقی
melody U صدای موسیقی نوا
melodies U صدای موسیقی نوا
duos U اواز یا موسیقی دونفری
duo U اواز یا موسیقی دونفری
octaves U نتهای هشتگانه موسیقی
bandsmen U عضو دستهء موسیقی
chimes U ترتیب زنگهای موسیقی
duets U قطعه موسیقی یا اوازدونفری
duet U قطعه موسیقی یا اوازدونفری
chiming U ترتیب زنگهای موسیقی
note U اهنگ صدا نت موسیقی
octave U نتهای هشتگانه موسیقی
banstand U محل دستهء موسیقی
notes U اهنگ صدا نت موسیقی
noting U اهنگ صدا نت موسیقی
medley U قطعه موسیقی مختلط
chimed U ترتیب زنگهای موسیقی
plainsong U سرودمناجاتی و بدون موسیقی
musically U مطابق اصول موسیقی
bands U دستهء موسیقی اتحاد
immusical U خارج ازقواعد موسیقی
play U الت موسیقی نواختن
marching U موسیقی نظامی یا مارش
medleys U قطعه موسیقی مختلط
marches U موسیقی نظامی یا مارش
marched U موسیقی نظامی یا مارش
march U موسیقی نظامی یا مارش
played U الت موسیقی نواختن
lyrical U غزلی موسیقی یا شعربزمی
percussion instrument U الات موسیقی ضربی
serenading U قطعه موسیقی عاشقانه
playing U الت موسیقی نواختن
plays U الت موسیقی نواختن
intermezzo U قطعه موسیقی کوتاه
band U دستهء موسیقی اتحاد
symphony U قطعه طولانی موسیقی
serenades U قطعه موسیقی عاشقانه
serenaded U قطعه موسیقی عاشقانه
serenade U قطعه موسیقی عاشقانه
symphonies U قطعه طولانی موسیقی
wind instruments U الات موسیقی بادی
reed U الت موسیقی بادی
wind instrument U الات موسیقی بادی
saxophones U نوعی الت موسیقی بادی
rhapsody U قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
rhapsodies U قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
fugues U نوعی الت بادی موسیقی
fugue U نوعی الت بادی موسیقی
glee U ساز و نواز اسباب موسیقی
saxophone U نوعی الت موسیقی بادی
preattunement U کوک از قبل [آلت موسیقی]
accent mark U یکی از علائم تکیه در موسیقی
go-go U وابسته به رقص با موسیقی راک
reed organ U یکنوع الت موسیقی بادی
cithara U یکنوع الت موسیقی قدیمی
combos U دسته کوچک موسیقی جاز
combo U دسته کوچک موسیقی جاز
masque U نمایش توام با موسیقی ورقص
midi U میانجی رقمی الات موسیقی
sext U یک ششم نوعی الت موسیقی
orpheus U ارفیوس موسیقی دادن و شاعر
range of music U حدود یا میدان علم موسیقی
go-go U وابسته به رقصگر موسیقی راک
harmonica U الت موسیقی شبیه سنتور
He is a mediocre musician . U موسیقی دان پرمایه یی نیست
offbeat U قطعه موسیقی ناهماهنگ مغایر
harmonicas U الت موسیقی شبیه سنتور
nocturne U قطعه موسیقی دل انگیزو رویایی
Recent search history Forum search
1 if there's any justice
1موسیقی متن
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1در دیکشنری برای سنج که آلت موسیقی است "جلنگ جلنگ" آورده است که منطقی به نظر نمیرسواژه مورد نظر clang میباشد لطفا راهنمایی کنید چه واژه جایگزین بهتری میتوانم استفاده کنم با توجه به اینکه ترجمه میکنم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com