English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prime impression U دعوی ابتدایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
restitution of conjugal rights U دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
pretend U دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending U دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends U دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
pleadings U افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
originals U ابتدایی
initial U ابتدایی
original U ابتدایی
fundamental U ابتدایی
preliminaries U ابتدایی
preliminary U ابتدایی
infantile U ابتدایی
elementarily U ابتدایی
primo U ابتدایی
primary U ابتدایی
rudimentary U ابتدایی
radicals U ابتدایی
radical U ابتدایی
basics U ابتدایی
initialling U ابتدایی
initialled U ابتدایی
initialing U ابتدایی
initialed U ابتدایی
initials U ابتدایی
basic U ابتدایی
elementary U ابتدایی
primitive U ابتدایی
primary education U اموزش ابتدایی
elementary function U تابع ابتدایی
elementary education U اموزش ابتدایی
initial pressure U فشار ابتدایی
primers U باستانی ابتدایی
elementary gate U دریچه ابتدایی
elementary diagram U نمودار ابتدایی
basic training U تعلیمات ابتدایی
basic requisition number U درخواست ابتدایی
abecedarian U مبتدی ابتدایی
primary U ابتدایی مقدماتی
grammar schools U مدرسه ابتدایی
grammar school U مدرسه ابتدایی
grade school U مدرسه ابتدایی
lower courts U محاکم ابتدایی
primary position U موضع ابتدایی
prime color U رنگ ابتدایی
primitive society U جامعه ابتدایی
primitivization U ابتدایی شدن
protopathic sensitivity U حساسیت ابتدایی
graphics U شکل ابتدایی
rudiment U اولیه ابتدایی
primer U باستانی ابتدایی
primitive cell U سلول واحد ابتدایی
prototaxic mode U شیوه ادراکی ابتدایی
incipient U اولیه مرحله ابتدایی
high velocity U با سرعت ابتدایی زیاد
infrastructure U ساختار یا سرویس ابتدایی
initial velocity U سرعت ابتدایی توپ
low-tech U دارای فنآوری ابتدایی
initial fire request U درخواست ابتدایی اتش
incipincy U وضع مقدماتی ابتدایی
incipience U وضع مقدماتی ابتدایی
muzzle velocity U سرعت ابتدایی توپ
early German history U تاریخ ابتدایی آلمان
prep U مدرسه ابتدایی دبستان
natives U قالب اولی یا ابتدایی
native U قالب اولی یا ابتدایی
twopenny U کتاب اول ابتدایی بچه ها
initiator U چاشنی اولیه خرج ابتدایی
developed muzzle velocity U سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
triploblastic U دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
microprocessor U طرح قط عات ابتدایی در CPU
comparative ve U اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
primary U اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
microprocessors U طرح قط عات ابتدایی در CPU
basic U حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basics U حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
skeletal code U برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
grader U جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
supercharge U خرجی که حداکثر سرعت ابتدایی با ان بدست می اید
framework U ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
frameworks U ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
preprocess U اجرای سازمان ابتدایی و پردازش ساده داده
claims U دعوی
cases U دعوی
claiming U دعوی
case U دعوی
claim U دعوی
claimed U دعوی
profession U دعوی
quarrelling U دعوی
suit at law U دعوی
professions U دعوی
quarreled U دعوی
lawsuits U دعوی
quarreling U دعوی
pretension U دعوی
quarrels U دعوی
pretensions U دعوی
strife U دعوی
quarrel U دعوی
lawsuit U دعوی
quarrelled U دعوی
escapement U تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
microprogram U مجموعه کامل ریز دستورات ابتدایی آماده در CPU
cpu U گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
maps U رسم یا نشان دادن روش ابتدایی صفحه کلید
map U رسم یا نشان دادن روش ابتدایی صفحه کلید
initiating proceedings U اقامه دعوی
cause of claim U منشاء دعوی
civil action U دعوی مدنی
claim for restitution U دعوی استرداد
set up claim to U دعوی کردن
counter claim U دعوی متقابل
counterclaim U دعوی متقابل
criminal action U دعوی جزایی
cross action U دعوی متقابل
set off U دعوی متقابل
desistement U انصراف از دعوی
desistement U ترک دعوی
bringing an action U اقامه دعوی
subject of debate U موضوع دعوی
sue U دعوی کردن
pleas U پاسخ دعوی
plea U پاسخ دعوی
withdrawal of a case U استرداد دعوی
waiving a claim U اسقاط دعوی
s.c U همان دعوی
vexatious action U دعوی ایذائی
splitting a cause of action U تجزیه دعوی
acquittance U ترک دعوی
acquittance U سندترک دعوی
the litigants U طرفین دعوی
admissible case U دعوی مسموع
ancillary suit U دعوی طاری
substituted service U اوراق دعوی
issues U موضوع دعوی
issued U موضوع دعوی
case U دعوی مرافعه
nullity proceeding U دعوی بطلان
object of claim U خواسته دعوی
proceeding for damage U دعوی خسارت
parties of dispute U اصحاب دعوی
parties to a dispute U اصحاب دعوی
party to a suit U طرف دعوی
personal action U دعوی منقول
personal action U دعوی شخصی
possessory action U دعوی مالکیت
post litem motam U پس از طرح دعوی
litigation U دعوی قضایی
litigation U ترافع دعوی
prime impression U دعوی بدوی
case U دعوی مورد
quitclaim U ترک دعوی
issue U موضوع دعوی
right of action U حق اقامه دعوی
retraxit U استرداد دعوی
restitution of conjugal rights U دعوی تمکین
remedy sought by plaintiff U خواسته دعوی
hypothetical case U دعوی فرضی
relinquishment of a claim U اسقاط دعوی
cases U دعوی مورد
relinquishment of a claim U ترک دعوی
jactation U دعوی دروغ
jactitation U دعوی دروغ
lis mota U شروع دعوی
cases U دعوی مرافعه
mertis of the case U ماهیت دعوی
disclaimer U ترک دعوی
litigant U طرف دعوی
claimants U اصحاب دعوی
disclaimers U ترک دعوی
hearing U استماع دعوی
opponents U طرف دعوی
parties U اصحاب دعوی
suits U خواستگاری دعوی
quarrel U دعوی کردن
opponent U طرف دعوی
quarreled U دعوی کردن
pretension U دعوی خودفروشی
quarreling U دعوی کردن
quarrels U دعوی کردن
quarrelling U دعوی کردن
pretensions U دعوی خودفروشی
suited U خواستگاری دعوی
quarrelled U دعوی کردن
sued U دعوی کردن
suit U خواستگاری دعوی
hearings U استماع دعوی
sues U دعوی کردن
suing U دعوی کردن
litigants U اصحاب دعوی
germ layer U یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
execute U دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
gastrea U رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
self- U سیستمی که معمولاگ در هنگام شروع بررسیهای ابتدایی را انجام میدهد
gastraea U رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
executed U دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executing U دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executes U دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
primitive U تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com