English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to not lift a finger <idiom> U دست به سیاه و سفید نزدن [اصطلاح]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
black and white U سیاه و سفید
achromatic U سیاه و سفید
BPP U یک بیت برای سیاه یا سفید
dorper U گوسفند افریقایی سفید صورت سیاه
monochrome U در یک رنگ با سایههای خاکستری و سیاه و سفید
woodruff U حشره مصنوعی دارای بالهای سیاه و سفید
painted lady U پروانه قرمز که خالهای سیاه و سفید دارد
checkered flag U پرچم شطرنجی سفید و سیاه پایان مسابقه اتومبیلرانی
paper white monitor U صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
reverses U حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reversed U حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reverse U حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reversing U حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> U با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
achromatic colour U رنگ بین سیاه و سفید که توسط آداپتور گرافیکی نمایش داده میشود
division boards U قسمت مسیر گوی بولینگ که تختههای سفید و سیاه بهم وصل می شوند
resolving power U اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
monochrome U صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد
contrast U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
positive U که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
apartheid U نفاق و جدایی بین سیاه پوستان و سفید پوستان افریقای جنوبی
a chromatic U [معماری بدون رنگ یعنی تنها با رنگ سیاه و سفید با آلروماتیک]
contrasts U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasting U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasted U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrast U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
watermarks U علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark U علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacked U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
to save one's brath U دم نزدن
to take it easy U جوش نزدن
pipe down U حرف نزدن
to miss the goal U به گل نزدن [ورزش]
to miss a mark U نشانی را نزدن
to pay one's way U بدهی بهم نزدن
to fret and fume inwardly U سوختن ودم نزدن
Take it easy. calm down. cool down. U جوش نزدن ( سخت نگیر )
to beat about the bush سر راست حرف نزدن بطورغیرمستقیم کاری را کردن
basalt U نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes U نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette U نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin U رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape U نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
leukon U عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
ethiops U سیاب سیاه جیوه سیاه
black hole U حفره سیاه چاله سیاه
sable U رنگ سیاه لباس سیاه
bold face U طرح سیاه حرف سیاه
black holes U حفره سیاه چاله سیاه
smutted whcat U گندم سیاه یا زنگ سیاه
sables U رنگ سیاه لباس سیاه
white with blue stripes U سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
platina U پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
leukocyte U گویچه سفید خون گلبول سفید خون
black body radiation U تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
silvery U سفید
blank U سفید
shiro U سفید
sow white U سفید
blankest U سفید
white tailed U دم سفید
hoary headed U مو سفید
alabastrine U سفید
blank check U چک سفید
chalk U گل سفید
snowy U سفید
chalked U گل سفید
chalking U گل سفید
chalks U گل سفید
blank cheque U چک سفید
miniver U خز سفید
blank cheques U چک سفید
snow-white U سفید
minever U خز سفید
whiting U گچ سفید
white U سفید
whitest U سفید
whiter U سفید
hoary U سفید
whity U سفید پوست
white lie U دروغ سفید
white lies U دروغ سفید
white meat U گوشت سفید
decolo U سفید کردن
doyens U ریش سفید
rivers U فاصله سفید
river U فاصله سفید
doyen U ریش سفید
white elephant U فیل سفید
Afrikaner U سفید پوست
white elephants U فیل سفید
zinc white U سفید اب روی
wall eye U چشم سفید
whitish U نزدیک به سفید
Afrikaners U سفید پوست
white collar U یقه سفید
garnished U پارچه سفید
garnish U پارچه سفید
alabaster U مرمر سفید
wheat bread U نان سفید
white beard U ریش سفید
white body U بدنه سفید
white book U کتاب سفید
white cast iron U چدن سفید
white cement U سیمان سفید
white dwarf U کوتوله سفید
garnishes U پارچه سفید
galvanised U سفید کردن
galvanises U سفید کردن
white-collar U یقه سفید
kerosene U نفت سفید
unleached U سفید نشده
veratrum U خربق سفید
to grow U سفید شدن
impudent U چشم سفید
watcheye U سگ چشم سفید
galvanizes U سفید کردن
galvanize U سفید کردن
galvanising U سفید کردن
white flag U پرچم سفید
white flame U شعله سفید
white propaganda U تبلیغات سفید
white space U فاصله سفید
rose of may U نرگس سفید
riesling U شراب سفید
white winged U سفید بال
tinplate U اهن سفید
ratch U علامت سفید
whitey U مایل به سفید
whitey U سفید پوست
whity U مایل به سفید
white phosphorous U فسفر سفید
snow white U سفید یکدست
white pepper U فلفل سفید
the white house U کاخ سفید
tabula rasa U لوح سفید
white heat U دمای سفید
white lead U سفید اب شیخ
white level U تراز سفید
white-tailed deer U آهویدم سفید
white matter U ماده سفید
white noise U نوفه سفید
white noise U نویز سفید
white oak U بلوط سفید
ragstone U سنگ سفید
White Paper U کتاب سفید
lungs U جگر سفید
mulberry U توت سفید
mulberries U توت سفید
hoary headed U ریش سفید
chlorosis U یرقان سفید
hoariness U سفید مویی
hag U مه سفید حصار
coif U عرقچین سفید
hellebore U خریق سفید
habenaria U زر اوند سفید
ice wool U کرک سفید
snow-white U سفید برفی
incandescent light U نور سفید
white wool U پشم سفید
carte blanche U کاغذ سفید
carte blanche U کارت سفید
lily U سوسن سفید
lilies U سوسن سفید
whitest U سفید کردن
whiter U سفید کردن
white U سفید کردن
calomel U جیوه سفید
greybeard U ریش سفید
gray U سفید شونده
gray U کبود سفید
White peacock U طاووس سفید
whiteboard U تخته سفید
galvanized iron U اهن سفید
gallvanized iron U اهن سفید
duenna U گیس سفید
flagtruce U پرچم سفید
white f. U پرچم سفید
cummin U زیره سفید
gray bearded U ریش سفید
greensickness U یزقان سفید
greater plantain U تخم سفید
polar bears U خرس سفید
polar bear U خرس سفید
blankest U ورقه سفید
blankest U سفید سفیدی
cows lungwort U بنک سفید
blank U ورقه سفید
blank U سفید سفیدی
graybeard U ریش سفید
f. of truce U پرچم سفید
aaron's round U بنک سفید
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com