English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jolt U دست انداز داشتن تکان خوردن
jolted U دست انداز داشتن تکان خوردن
jolting U دست انداز داشتن تکان خوردن
jolts U دست انداز داشتن تکان خوردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wags U تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wagged U تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wagging U تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wag U تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
shog U تکان خوردن تکان دادن
joggled U تکان تکان خوردن
joggling U تکان تکان خوردن
joggles U تکان تکان خوردن
shimmey U تکان تکان خوردن
joggle U تکان تکان خوردن
jumbling U تکان تکان خوردن
jumbles U تکان تکان خوردن
jumbled U تکان تکان خوردن
jumble U تکان تکان خوردن
shimmy U تکان تکان خوردن
nyctitropic U در شب تکان خوردن
quaked U تکان خوردن
quakes U تکان خوردن
hotch U تکان خوردن
wagged U تکان خوردن
quaking U تکان خوردن
wagging U تکان خوردن
wags U تکان خوردن
wag U تکان خوردن
quake U تکان خوردن
vibrates U تکان خوردن
sniggle U تکان خوردن
jounce U تکان خوردن
vibrate U تکان خوردن
vibrated U تکان خوردن
vibrating U تکان خوردن
shocked U تکان سخت خوردن
shocks U تکان سخت خوردن
jolt U تکان دادن یا خوردن
budges U تکان جزئی خوردن
to sustain a shock U تکان خوردن ونیفتادن
jolts U تکان دادن یا خوردن
budged U تکان جزئی خوردن
to stir out of the house U از خانه تکان خوردن
budging U تکان جزئی خوردن
budge U تکان جزئی خوردن
jolting U تکان دادن یا خوردن
jolted U تکان دادن یا خوردن
shock U تکان سخت خوردن
wobbles U مثل لرزانک تکان خوردن
wiggle U وول خوردن تکان دادن
wiggled U وول خوردن تکان دادن
wobble U مثل لرزانک تکان خوردن
wiggles U وول خوردن تکان دادن
wiggling U وول خوردن تکان دادن
wobbling U مثل لرزانک تکان خوردن
scudded U سبک رفتن تکان خوردن
scud U سبک رفتن تکان خوردن
move U حرکت کردن تکان خوردن
moves U حرکت کردن تکان خوردن
scuds U سبک رفتن تکان خوردن
moved U حرکت کردن تکان خوردن
wobbled U مثل لرزانک تکان خوردن
surging U تکان خوردن لغزش پیدا کردن
twinkle U برق زدن یاتکان تکان خوردن
twinkles U برق زدن یاتکان تکان خوردن
twinkled U برق زدن یاتکان تکان خوردن
jounce U دست انداز داشتن
shocks U ضربت سخت زدن تکان سخت خوردن
shock U ضربت سخت زدن تکان سخت خوردن
shocked U ضربت سخت زدن تکان سخت خوردن
chinaman U زمین خوردن و بلند شدن توپ توپ انداز چپ- دست بطرف توپزن راست دست
average propensity to save U میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
shakable U تکان دادنی تکان خوردنی
shakeable U تکان دادنی تکان خوردنی
saving institutions U موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board U طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
swag U تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
to play a good knife and fork U ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
trip U لغزش خوردن سکندری خوردن
trips U لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbles U غلت خوردن معلق خوردن
tumbled U غلت خوردن معلق خوردن
tripped U لغزش خوردن سکندری خوردن
tumble U غلت خوردن معلق خوردن
grog U دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to drink wine U می خوردن شراب خوردن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
smooths U بی تکان
rocked U تکان
rocks U تکان
wag U تکان
jerked U تکان
rocking U تکان
jerk U تکان
wagging U تکان
wags U تکان
shake U تکان
movement U تکان
wagged U تکان
heart quake U تکان دل
nodding U تکان سر
rock U تکان
smoothest U بی تکان
smoothed U بی تکان
shocked U تکان
smooth U بی تکان
shock U تکان
jerking U تکان
shocks U تکان
jerks U تکان
nodded U تکان سر
nods U تکان سر
jolting U تکان
motion U تکان
jolted U تکان
shaking U تکان
motioned U تکان
jostling U تکان
jostled U تکان
jostle U تکان
shakes U تکان
jolt U تکان
nod U تکان سر
motions U تکان
jostles U تکان
jarring U تکان
jolts U تکان
strokes U تکان
concussion U تکان
motioning U تکان
stroking U تکان
stroke U تکان
stroked U تکان
ex ante saving U پس انداز
ex post saving U پس انداز
saver U پس انداز کن
deposits U پس انداز
irrigator U اب انداز
forehanded U پس انداز کن
saving U پس انداز
aggregate saving U پس انداز کل
deposit U پس انداز
thrift U پس انداز
savings U پس انداز
stirring U تکان دهنده
bump U تکان سخت
bump U تکان ناگهانی
jar U تکان دادن
jarred U تکان جنبش
jars U تکان دادن
movable U تکان دادنی
jars U تکان جنبش
jarred U تکان دادن
Yankees U تکان تنددادن
Yankee U تکان تنددادن
moves U جنبش تکان
shocking U تکان دهنده
hitching U تکان دادن
yanks U تکان تنددادن
yanking U تکان تنددادن
startling U تکان دهنده
yanked U تکان تنددادن
yank U تکان تنددادن
commove U تکان دادن
actimeter U تکان سنج
shake U تکان دادن
con cuss U تکان دادن
concuss U تکان دادن
concussive U تکان دهنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com