English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chuck U دستگاه نظام
chucked U دستگاه نظام
chucks U دستگاه نظام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
dress left U از چپ نظام یا از راست نظام
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
left d. U نظام به چپ
system U نظام
military U نظام
systems U نظام
chuck U سه نظام
trends U نظام
chucked U سه نظام
chucks U سه نظام
trend U نظام
skirmisher U پیاده نظام
jaw chuck U سه نظام فک دار
barter system U نظام پایاپای
class system U نظام طبقاتی
code U نظام نامه
barter system U نظام تهاتری
binary system U نظام دو نمادی
closed system U نظام بسته
biological system U نظام زیستی
musculature U نظام عضلانی
cognitive system U نظام شناختی
chuck wrench U اچار سه نظام
feudalism U نظام زمینداری
system dynamics U پویائی نظام
conscription U نظام وفیفه
biosystem U نظام زیستی
accounting system U نظام حسابداری
collectivism U نظام اشتراکی
caste system U نظام کاستی
horse U سواره نظام
miniature system U خرده نظام
dragoon U سواره نظام
dragoons U سواره نظام
conversational system U نظام محاورهای
military U مربوط به نظام
agrarian system U نظام ارضی
market system U نظام بازار
cutter chuck U سه نظام فرز
man power U مشمولین نظام
credit system U نظام اعتباری
value system U نظام ارزشها
boring chuck U سه نظام مته
colonial system U نظام استعماری
communication system U نظام ارتباطی
communist system U نظام کمونیستی
action system U نظام عمل
welfare system U نظام رفاهی
landlordism U نظام اربابی
modern system U نظام جدید
underdetermined system U نظام نامعین
modern system U نظام نوین
delusional system U نظام هذیانی
socialism U نظام اشتراکی
mnemonic system U نظام یادیار
order U نظام معماری
communism U نظام اشتراکی
service U نظام وفیفه
chucked U صفحه نظام
system U نظام سیستم
educational system U نظام اموزشی
economic system U نظام اقتصادی
chuck U صفحه نظام
hand operated chuck U سه نظام دستی
dual price system U نظام دو قیمتی
factory system U نظام کارخانهای
systems analysis U نظام شناسی
capitalist system U نظام کاپیتالیسم
mixed system U نظام مختلط
serfdom system U نظام سرفی
systems U نظام سیستم
tax system U نظام مالیاتی
taylorism U نظام تیلور
chucks U صفحه نظام
price system U نظام قیمتی
systematization U نظام دهی
serfdom system U نظام رعیتی
horseman U سواره نظام
serviced U نظام وفیفه
infantry U پیاده نظام
price system U نظام قیمت
double standard U نظام دو معیاری
drill chuck U سه نظام مته
household system U نظام خانوادگی
exemption U معافی نظام
household system U نظام تولیدخانوادگی
filing system U نظام بایگانی
serfdom U نظام دهقانی
phonology U نظام صوتی
regulations U نظام نامه
foot infantry U پیاده نظام
sensorium U نظام حسی
social system U نظام اجتماعی
banking system U نظام بانکداری
incentive system U نظام تشویقی
centralized system U نظام متمرکز
yeomanry U سواره نظام
serfdom U نظام رعیتی
dynamic system U نظام پویا
the military profession U کار نظام
cavalry U سواره نظام
military service U نظام وفیفه
open system U نظام باز
mechanism of the organ U نظام تشکیلات
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
wage system U نظام پرداخت دستمزد
quota system U نظام سهمیه بندی
slackers U فراری ازخدمت نظام
national service U خدمت نظام وظیفه
merit system U نظام شایستگی نگر
monarchical U هواداری نظام شاهی
slacker U فراری ازخدمت نظام
societies U نظام اجتماعی گروه
conscription law U قانون نظام وفیفه
conscript U مشمول نظام کردن
cavalry unit U یکان سوار نظام
constitution U نظام نامه مزاج
capitalist system U نظام سرمایه داری
constitutions U نظام نامه مزاج
ironside U نام سواره نظام
normal interval U فرمان از جلو نظام
conscripted U مشمول نظام کردن
clamping chuck U سه نظام بست دار
closed system U نظام اقتصادی بسته
conscripting U مشمول نظام کردن
conscripts U مشمول نظام کردن
infantryman U سرباز پیاده نظام
society U نظام اجتماعی گروه
rationing system U نظام سهمیه بندی
infantryman U جمعی پیاده نظام
infantrymen U سرباز پیاده نظام
infantrymen U جمعی پیاده نظام
rationing system U نظام جیره بندی
caste system U نظام طبقهای منفصل
military service U خدمت نظام وفیفه
commercial banking system U نظام بانکداری تجارتی
chuck lathe U سه نظام ماشین تراش
cosmologies U نظام عالم وجود
social security system U نظام تامین اجتماعی
infantry U رسته پیاده نظام
gold standard U نظام پولی طلا
simultaneous equation system U نظام معادلات همزمانی
gold currency system U نظام پولی طلا
progressive tax system U نظام مالیات تصاعدی
janizary U سرباز پیاده نظام
proportional tax system U نظام مالیات تناسبی
army regulation U نظام نامه ارتشی
systems approach U رویکرد نظام نگر
gold backing system U نظام پایه طلا
gold backing system U نظام پشتوانه طلا
selective service U خدمت داوطلبانه نظام
to enter the military U داخل نظام شدن
dragonnades U بوسیله سواره نظام
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
doughboy U سرباز پیاده نظام
foot soldier U سرباز پیاده نظام
dough boy U سرباز پیاده نظام
effective tax system U نظام موثر مالیاتی
dogface U سرباز پیاده نظام
electrically operated chuck U سه نظام با عملکرد الکتریکی
cosmology U نظام عالم وجود
bimetallism U نظام پولی دو فلزی
grabby U نفر پیاده نظام
gold standard U نظام پایه طلا
to bear arms U خدمت نظام کردن
systematized delusions U هذیانهای نظام یافته
regressive tax system U نظام مالیاتی کاهنده
regressive tax system U نظام مالیاتی نزولی
free market system U نظام بازار ازاد
free enterprise system U نظام اقتصاد ازاد
planning system U نظام برنامه ریزی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com