English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
oil level gage U دستگاه نشاندهنده سطح روغن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oil gage U نشاندهنده سطح روغن
current direction indicator U دستگاه نشاندهنده جهت جریان
direction indicator U دستگاه نشاندهنده جهت حرکت
earth leakage indicator U دستگاه نشاندهنده نشتی زمین
call fee indicator U دستگاه نشاندهنده نرخ تلفن
magnatic direction indicator U دستگاه نشاندهنده جهت مغناطیسی
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
lubricator U دستگاه روغن زنی
acrometer U دستگاه سنجش وزن مخصوص روغن
oil pressure U دستگاه اندازه گیری فشار روغن
dual indicator U نشاندهنده دوتایی
limit indicator U نشاندهنده تلرانس
meters U کنتور نشاندهنده
indicator diagram U دیاگرام نشاندهنده
phase indicator U نشاندهنده فاز
meter U کنتور نشاندهنده
oil dent U شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
charging indicator lamp U لامپ نشاندهنده بار
oiling U روغن کاری کردن روغن ساختن
oils U روغن کاری کردن روغن ساختن
oil U روغن کاری کردن روغن ساختن
three second clock U ساعت نشاندهنده قانون 3ثانیه در بسکتبال
twentyfour second clock U ساعت نشاندهنده قانون 42ثانیه در بسکتبال
air cooled oil cooler U نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
creosotes U روغن قیر روغن قطران
creosoting U روغن قیر روغن قطران
creosote U روغن قیر روغن قطران
cutting oil U روغن سردکننده روغن برش
oil can U حلب روغن , روغن دان
creosoted U روغن قیر روغن قطران
decompression table U جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
butter U روغن
clurified or run butter U روغن
ghi U روغن
brilliantine U روغن مو
sebaceous humour U روغن
ghee U روغن
bandoline U روغن مو
bandolin U روغن مو
greased U روغن
butters U روغن
unguent U روغن
grease U روغن
ointments U روغن
ointment U روغن
unction U روغن
greasing U روغن
buttering U روغن
greaser U روغن زن
buttered U روغن
oiling U روغن
dopes U روغن
oils U روغن
dope U روغن
pomade U روغن سر
lubricant U روغن
lubricants U روغن
oil can U روغن زن
oil U روغن
oil groove U روغن رو
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
train oil U روغن نهنگ
train oil U روغن بالن
allyl isosulfocyanate U روغن خردل
linseed oil U روغن برزک
lubricant U روغن یا گریس
linseed oil U روغن بزرک
varnish U روغن جلا
French polish U روغن جلا
acorn oil U روغن بلوط
unction U روغن مالی
olive oil U روغن زیتون
transformer oil U روغن مبدل
tung oil U روغن چرب
turpentine oil U روغن تریانتین
saucepan U روغن دان
saucepans U روغن دان
absorbent oil U روغن جاذب
acetone oil U روغن استون
drabber U رنگ و روغن
lubricants U روغن یا گریس
emulsion lubricant U روغن امولسیون
drab U رنگ و روغن
engine oil U روغن موتور
lubricating oil U روغن موتور
motor oil U روغن موتور
engine sump U کارتل روغن
engine sump U تشتک روغن
sweet oil U روغن شیرین
sweet oil U روغن زیتون
essential oil U روغن اساسی
volatile oil U روغن اساسی
sunflower oil U روغن افتابگردان
greasy U روغن دار
emulsion lubricant U روغن عصاره
drabbest U رنگ و روغن
lubricated U روغن زدن به
wash oil U روغن شستشو
lubrication U روغن زنی
ricinus oil U روغن کرچک
castor oil U روغن کرچک
dripping pan U روغن گیر
lubrication U روغن کاری
oil paints U رنگ روغن
tar oil U روغن قطران
oil paint U رنگ روغن
filterpress U روغن گیر
varnishes U رنگ روغن
brake fluid U روغن ترمز
bilge U مکیدن اب یا روغن
lubricating U روغن زدن به
varnishing U روغن جلا
lubricating U روغن زدن
lubricates U روغن زدن به
lubricates U روغن زدن
bone oil U روغن استخوانی
lubricated U روغن زدن
oils U روغن زدن به
butter U روغن زرد
oiling U روغن زدن
varnishes U روغن جلا
varnished U رنگ روغن
varnished U روغن جلا
varnish U رنگ روغن
varnishing U رنگ روغن
oil U روغن زدن به
oil U روغن زدن
butters U روغن زرد
buttering U روغن زرد
oiling U روغن زدن به
lubricate U روغن زدن به
lubricate U روغن زدن
codfish U ماهی روغن
balsam oil U روغن بلسان
antiknock U روغن موتور
cold drawn oil U روغن کرچک
palmachristi U روغن کرچک
animal oil U روغن حیوانی
colve oil U روغن میخک
colza oil U روغن منداب
mustard oil U روغن خردل
wild rocket oil U روغن منداب
compressor oil U روغن کمپرسور
crude oil U روغن خام
balsam oil U روغن مصری
coconut oil U روغن نارگیل
olive oil U روغن زیتون
butterfat U روغن شیر
cade oil U روغن عرعر
camphor oil U نوعی روغن
cooking oil روغن آشپزی
buttered U روغن زرد
dubbing U روغن چرم
cavalito's oil U روغن کاوالیتو
cod-liver oil U روغن ماهی
oils U روغن زدن
chassis grease U روغن گریس
florence oil U روغن زیتون
lucca oil U روغن زیتون
allyl isothiocyanate U روغن خردل
grey unguent U روغن خاکستری
oil pump U پمپ روغن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com