English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prediction mechanism U دستگاه محاسب تیر
predictor U دستگاه محاسب تیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
arithmatic unit U قسمت حافظه ماشین حساب دستگاه محاسب کامپیوتر
prediction mechanism U دستگاه مدبر یا محاسب سبقت هدف
predictor U دستگاه محاسب زمان انفجار
Other Matches
calculators U محاسب
calculator U محاسب
range keeper U محاسب توپ
an a calculator U محاسب دقیق
computing sight U دوربین محاسب
structural engineering U مهندسی محاسب
calculators U حسابگر محاسب
calculator U حسابگر محاسب
range keeper U محاسب مسافت توپ
computing gunsight U دوربین محاسب توپ
computing gunsight U دوربین محاسب عناصر تیر
analytical engine U ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
laser linescan U دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism U دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant U زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
appliance U دستگاه
systems U دستگاه
device U دستگاه
appliances U دستگاه
devices U دستگاه
apparatus U دستگاه
appurtenance U دستگاه
organ system U دستگاه
unit U یک دستگاه
system U دستگاه
unit U دستگاه
units U یک دستگاه
units U دستگاه
utensils U دستگاه
equipment U دستگاه
mechanism U دستگاه
machines U دستگاه
device code U کد دستگاه
plant U دستگاه
plants U دستگاه
teams U یک دستگاه
team U یک دستگاه
machined U دستگاه
machine U دستگاه
installation U دستگاه
installations U دستگاه
mechanisms U دستگاه
utensil U دستگاه
nervous systems U دستگاه پی
set U دستگاه
nervous system U دستگاه پی
sets U دستگاه
instrument U دستگاه
setting up U دستگاه
tape drive U دستگاه نوارخوان
gun U دستگاه تزریق
evaporator U دستگاه اب شیرین کن
agitator U دستگاه بهم زن
reference frame U دستگاه مقایسهای
guns U دستگاه تزریق
electrostatic system U دستگاه الکتروستاتیکی
giorgi system U دستگاه جورجی
power saw U دستگاه اره
power plant U دستگاه تولیدنیروی
retorts U دستگاه تقطیر
agitators U دستگاه بهم زن
recording instrument U دستگاه ثبات
power plants U دستگاه تولیدنیروی
transmitter U دستگاه فرستنده
transmitters U دستگاه فرستنده
metal detecting device U دستگاه فلزیاب
apparatus U الت دستگاه
recording instrument U دستگاه ضبط
metal detection device U دستگاه فلزیاب
recuperator U دستگاه عاید
receiving set U دستگاه گیرنده
curlers U دستگاه فرزنی
prime movers U دستگاه محرک
predictor U دستگاه مدبر
leverage U دستگاه اهرمی
printer machine U دستگاه چاپ
prime mover U دستگاه محرک
robot U دستگاه خودکار
automatic U دستگاه خودکار
punching machine U دستگاه پانچ
automatics U دستگاه خودکار
psychic apparatus U دستگاه روانی
nervous system U دستگاه عصبی
nervous systems U دستگاه عصبی
puller U دستگاه کشش
punching machine U دستگاه منگنه
gasifying apparatus U دستگاه تبخیر
quantized system U دستگاه کوانتایی
devices U شعار دستگاه
device U شعار دستگاه
rail cambering machine U دستگاه ریل خم کن
tape drives U دستگاه نوارخوان
radio set U دستگاه رادیو
fifth column U دستگاه جاسوسی
robots U دستگاه خودکار
appendages U دستگاه فرعی
appendage U دستگاه فرعی
curler U دستگاه فرزنی
folding machine U دستگاه خم کاری
electromagnetic system U دستگاه الکترومغناطیسی
discrete device U دستگاه گسسته
c.g.s. system U دستگاه سگث
device status U وضعیت دستگاه
three wire system U دستگاه سه سیمی
three unit electrical system U دستگاه سه برقی
thermoscope U دستگاه گرمابین
device number U شماره دستگاه
device name U نام دستگاه
device independence U استقلال دستگاه
device independence U مستقل از دستگاه
device flag U پرچم دستگاه
carpenter's bench U دستگاه نجاری
bridging set U دستگاه پلوار
brick moulding U دستگاه خشتزنی
breech mechanism U دستگاه کولاس
transmission system U دستگاه انتقالی
transfer machine U دستگاه انتقال
binary device U دستگاه دو حالته
bistable device U دستگاه دوپایا
blanck cutting U دستگاه منگنه
blasting machine U دستگاه انفجار
blasting machine U دستگاه ترکش
blooming roll U دستگاه نوردشمشه
bracing system U دستگاه مهاربندی
bradyscope U دستگاه کندنما
breating apparatus U دستگاه دم زدن
breating apparatus U دستگاه تنفس
tester U دستگاه ازمایش
test set U دستگاه ازمایش
device driver U محرک دستگاه
cyclostat U دستگاه چرخش
cyclon U دستگاه غبارگیر
supercharge U دستگاه تشدید
system of units U دستگاه واحدها
symbolic device U دستگاه سمبلیک
control gear U دستگاه کنترل
system of units U دستگاه یکانها
crystal system U دستگاه بلور
coordinates U دستگاه مختصات
system of forces U دستگاه نیروها
synchronous device U دستگاه همزمان
synchronous device U دستگاه همگام
subassembly U مونتاژجزئی از یک دستگاه
table set U دستگاه میزی
storage device U دستگاه انباره
device dependent U وابسته به دستگاه
device cluster U گروه دستگاه
telephone set U دستگاه تلفن
dedicated device U دستگاه اختصاصی
classical system U دستگاه کلاسیک
telephone equipment U دستگاه تلفن
telegraph apparatus U دستگاه تلگراف
mobile plant U دستگاه متحرک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com