English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (8068 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high tension apparatus U دستگاه فشار قوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
click U تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicked U تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicks U تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
press U دستگاه فشار
presses U دستگاه فشار
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
clicking U فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
barometer U دستگاه اندازه گیری فشار هوا
barometers U دستگاه اندازه گیری فشار هوا
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high tension bridge equipment U دستگاه ازمایش فشار قوی
low potential system U دستگاه کم فشار
oil pressure U دستگاه اندازه گیری فشار روغن
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressure cabin U هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
tonometer U دستگاه اندازه گیری فشار وکشش
Other Matches
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
laser linescan U دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant U زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism U دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
isobar U هم فشار
exertions U فشار
exertion U فشار
brunt U فشار
growing pains U فشار
hydraulic pressure U فشار اب
bunt U فشار با سر
fantod U فشار
isobar U تک فشار
weight U فشار
pressure U فشار
isobars U تک فشار
isobars U هم فشار
distraint U فشار
atmospheric pressure U فشار جو
barometric pressure U فشار جو
total pressure U فشار کل
impacts U فشار
impact U فشار
water pressure U فشار اب
compression U فشار
back pressure U پی فشار
back iron U بن فشار
pushes U فشار
pushed U فشار
push U فشار
tensions U فشار
tension U فشار
sense of pressure U حس فشار
pressure sense U حس فشار
pressure curve U خم فشار
pressing U فشار
low pressure U فشار کم
line of thrust U خط فشار
thrust U فشار
thrusting U فشار
pressor U فشار زا
thrusts U فشار
pressuring U فشار
ice push U فشار یخ
pressures U فشار
isopiestic U هم فشار
isobare U هم فشار
stroking U فشار با پا
strains U فشار
stroke U فشار با پا
stresses U فشار
press U فشار
strain U فشار
atmospheres U فشار جو
pressure vessel U فشار
presses U فشار
atmosphere U فشار جو
strokes U فشار با پا
stroked U فشار با پا
stress U فشار
constraint U فشار
violence U فشار
zips U فشار
pressured U فشار
stressing U فشار
zip U فشار
zipped U فشار
zipping U فشار
partial pressure U فشار جزیی
gage pressure U فشار مانومتری
overvoltage U ازدیاد فشار
high potential U فشار قوی
overvoltage U فشار زیاد
overpressure U فشار بیش از حد
osmotic pressure U فشار اسمزی
acoustic pressure U فشار صوتی
group pressure U فشار گروهی
indicator U فشار سنج
piston pressure U فشار پیستون
piezometry U فشار سنجی
gossypium U داروی فشار
absolute pressure U فشار مطلق
platen U اهن فشار
head loss U افت فشار
platten U اهن فشار
lobbies U گروه فشار
pore pressure U فشار درونی
gage pressure U فشار گیج
pressure head U ارتفاع فشار
pressure hull U بدنه ضد فشار
earth pressure U فشار خاک
pressure of speech U فشار تکلم
air pressure U فشار هوا
air pressure gage U فشار سنج
drop gage U فشار سنج
electric tension U فشار الکتریکی
pressure surface U سطح فشار
forcing U فشار دادن
effective pressure U فشار موثر
forces U فشار دادن
pressure tendency U گرایش فشار
force U فشار دادن
edge pressure U فشار لبه
pressure wave U موج فشار
economic pressure U فشار اقتصادی
pressure gradient U گرادیان فشار
pressure gaverner U ناطم فشار
air lock U راهروی فشار
forced draft U هوای با فشار
flux density U تراکم فشار
pressure above the atmosphere U فشار بالای جو
pressure adjustment U تنظیم فشار
lobbied U گروه فشار
end thrust U فشار محوری
pressure curve U منحنی فشار
eyestrain U فشار باصره
external pressure U فشار برونی
external pressure U فشار خارجی
excess pressure U فشار اضافی
equilibrium vapor pressure U فشار به حد تعادل
equilibrium pressure U فشار تعادلی
pressure drop U افت فشار
partial pressure U فشار جزئی
pressure face U سمت فشار
ram U راندن با فشار
inclined compression U فشار مایل
hustles U فشار دادن
hustled U فشار زور
hustled U فشار دادن
thrust U ضربت فشار
hustle U فشار زور
thrust U فشار محوری
hustle U فشار دادن
thrusting U ضربت فشار
hustles U فشار زور
hustling U فشار دادن
longitudinal compression U فشار طولی
hypertension U فشار خون
load U فشار مسئولیت
lateral pressure U فشار جانبی
kinetic pressure U فشار سینتیک
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1may fader good
2interfereometry
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1offshoring
1pushrod
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com