Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
centrifugal casting machine
U
دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
centrifugal casting process
U
فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal starting switch
U
سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
hot mold centrifugal casting process
U
فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
centrifugally cast pipe
U
لوله ریخته گی گریز از مرکز
centrifugal casting
U
ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
centrifugal casting process
U
طریقه ریخته گری گریز از مرکز
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
core molding machine
U
دستگاه ریخته گری هسته
pig casting machine
U
دستگاه ریخته گری شمش
die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای
pressure die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
eccentrics
U
بیرون ازمرکز
eccentric
U
بیرون ازمرکز
center distance
U
فاصله ازمرکز
mis run casting
U
ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
vane pump
U
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
ladle crane
U
جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
founder
U
ریخته گر
foundry man
U
ریخته گر
metal founder
U
ریخته گر
disorganized
U
در هم ریخته
casting
U
ریخته گی
founders
U
ریخته گر
hot topping
U
ریخته گی
cast copper
U
مس ریخته گی
moulder
U
ریخته گر
caster
U
ریخته گر
brass founder
U
ریخته گر
besprent
U
ریخته
foundering
U
ریخته گر
foundered
U
ریخته گر
evasions
U
گریز
scuttling
U
گریز
leakages
U
گریز
leakage
U
گریز
desertion
U
گریز
evasion
U
گریز
get away
U
گریز
allusion
U
گریز
allusions
U
گریز
digression
U
گریز
escapement
U
گریز
truancy
U
گریز
scuttle
U
گریز
side step
U
گریز
loop hole
U
گریز
leg bail
U
گریز
ineluctable
U
نا گریز
jink
U
گریز
scampers
U
گریز
scuttled
U
گریز
scuttles
U
گریز
scampering
U
گریز
misogynists
U
زن گریز
misogynist
U
زن گریز
scampered
U
گریز
scamper
U
گریز
fly-by-night
U
شب گریز
metabasis
U
گریز
escape
U
گریز
abscondence
U
گریز
loop
U
گریز
aposteophe
U
گریز
flight
U
گریز
escaping
U
گریز
chevy
U
گریز
escapes
U
گریز
escaped
U
گریز
lubricious
U
گریز پا
elopement
U
گریز
elusion
U
گریز
subterfuge
U
گریز
subterfuges
U
گریز
elopements
U
گریز
investment castings
U
ریخته گی بسته
moulding
U
ریخته گری
sheet asphalt
U
اسفالت ریخته
casting
U
ریخته گری
investment foundry
U
ریخته گی بسته
casting
U
قطعه ریخته گی
found
U
ریخته گری
molten
U
ریخته ریختگی
group casting
U
ریخته گری
foundries
U
ریخته گری
foundry
U
ریخته گری
iron foundry
U
ریخته گی اهن
founds
U
ریخته گری
skinning
U
پوسته ریخته گی
skins
U
پوسته ریخته گی
precast
U
پیش ریخته
cast crystal
U
بلور ریخته
cast steel
U
فولاد ریخته گی
cast concrete
U
بتن ریخته گی
founding
U
ریخته گری
cast metal
U
فلز ریخته گی
cast glass
U
شیشه ریخته گی
skinned
U
پوسته ریخته گی
skin
U
پوسته ریخته گی
chuted concrete
U
بتن ریخته گی
wild and woolly
U
درهم ریخته
potted
U
در کوزه ریخته
castellated nut
U
مهره ریخته گی
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
evading
U
گریز از دشمن
parthian shaft or shot
U
جنگ و گریز
hit and run
U
جنگ و گریز
evades
U
گریز از دشمن
prison breaker
U
زندان گریز
hit-and-run
U
جنگ و گریز
running fight
U
جنگ و گریز
eludible
U
قابل گریز
dodage
U
گریز با توپ
ineludible
U
گریز ناپذیر
evaded
U
گریز از دشمن
parthian shaft or shot
U
تیرهنگام گریز
corticofugal
U
قشر گریز
centrifugal
U
گریز از مرکزی
centrifugal
U
گریز از مرکز
getaways
U
گریز فرار
apostrophize
U
گریز زدن
flight
U
عزیمت گریز
getaway
U
گریز فرار
centrifugal
U
مرکز گریز
drive
U
گریز پا به توپ
drives
U
گریز پا به توپ
misogynous
U
متنفر از زن زن گریز
loup
U
گریز خیززدن
negative movement reflex
U
بازتاب گریز
evade
U
گریز از دشمن
inescapable
U
گریز نا پذیر
contrifuge
U
گریز از مرکز
misanthropes
U
انسان گریز
fugue reaction
U
واکنش گریز
escapes
U
گریز فرار
unsociable
U
مردم گریز
glycophyte
U
نمک گریز
escaping
U
گریز فرار
esc
U
کاراکتر گریز
to run off
U
گریز زدن
to put by
U
گریز زدن
escape
U
گریز فرار
to give leg
U
گریز زدن
escape velocity
U
سرعت گریز
evasible
U
گریز زدنی
escape charaoter
U
دخشه گریز
evasions
U
گریز زنی
Luddites
U
پیشرفت گریز
Luddite
U
پیشرفت گریز
escapists
U
گریز گرایانه
escapists
U
گریز گرای
escapist
U
گریز گرایانه
escapist
U
گریز گرای
escaped
U
گریز فرار
loopholes
U
راه گریز
evasion
U
گریز زنی
loophole
U
راه گریز
escape convention
U
قرارداد گریز
escape character
U
کاراکتر گریز
guys
U
فرار گریز
unsocial
U
مردم گریز
loss
U
گریز سقوط
misanthrope
U
مردم گریز
centrifuges
U
مرکز گریز
dodged
U
گریز زدن
misanthrope
U
انسان گریز
dodges
U
گریز زدن
dodging
U
گریز زدن
velocity of escape
U
سرعت گریز
centrifuge
U
مرکز گریز
escape code
U
رمز گریز
guy
U
فرار گریز
escape clause
U
شرط گریز
misanthropes
U
مردم گریز
dodge
U
گریز زدن
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cast molding
U
قالبگیری ریخته گری
foundry pit
U
چاله ریخته گری
injection molding
U
ریخته گری تزریقی
foundry pit
U
جهنم ریخته گری
plaster casts
U
ریخته گری گچی
debris
U
اشغال روی هم ریخته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com