English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
industrial robot U دستگاه خودکار صنعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
manufactoring tape milling machine U دستگاه نورد صنعتی
industrial instrument U دستگاه اندازه گیری صنعتی
industrial data collection device U دستگاه صنعتی جمع اوری داده
robots U دستگاه خودکار
automatics U دستگاه خودکار
automatic U دستگاه خودکار
robot U دستگاه خودکار
automatic machine U دستگاه خودکار
automatic welding machine U دستگاه جوشکاری خودکار
four spindle automatic machine U دستگاه خودکار با چهارهرزگرد
automatic drilling machine U دستگاه درل خودکار
fully automatic machine U دستگاه تماما"خودکار
automation U دستگاه تنظیم خودکار
automatic milling machine U دستگاه فرز خودکار
automatic boring machine U دستگاه درل خودکار
automatic punching machine U دستگاه منگنه خودکار
automatic sawing machine U دستگاه اره خودکار
automatic screw machine U دستگاه پیچ خودکار
ground controled approach U دستگاه تقرب خودکار
sampling servo U دستگاه نمونه گیری خودکار
eyelesi U دستگاه کنترل خودکار هواپیما
eight spindle automatic machine U دستگاه خودکار با هشت هرزگرد
automatic bar machine U دستگاه میله دار خودکار
autonomic U منسوب به دستگاه عصبی خودکار
governor U دستگاه فرمان خودکار گاورنور
ground controled approach U دستگاه فرود خودکار هواپیما
governors U دستگاه فرمان خودکار گاورنور
automatic forming machine U دستگاه قالب بندی خودکار
automatic pilots U دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilot U دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
mach trim compensator U دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
automates U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
transponder U دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
transpondor U دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
cards U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
controlled stick steering U دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
synchroscope U دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
automatic error correction U تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatics U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic check U کنترل خودکار بررسی خودکار
autoloader U اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
submachinegun U مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
aided tracking U سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
high wrought U صنعتی
technical U صنعتی
industrial water U اب صنعتی
manufacturing U صنعتی
industrial U صنعتی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
commercial efficiency U بازده صنعتی
artistical U هنرامیز صنعتی
industrialization U صنعتی کردن
artificial magnet U مغناطیس صنعتی
industrialization U صنعتی شدن
industrialization U صنعتی سازی
art bronze U برنز صنعتی
plant U واحد صنعتی
plants U واحد صنعتی
applied economics U اقتصاد صنعتی
valve U شیر صنعتی
industrialism U سیستم صنعتی
polytechnics U دانشکده صنعتی
artful U ماهرانه صنعتی
artless U غیر صنعتی
polytechnic U دانشکده صنعتی
mechnical U ماشینی صنعتی
producer buyer U خریدار صنعتی
technologically U حرفهای صنعتی
industrial relations U روابط صنعتی
technological U حرفهای صنعتی
polytechnical U دانشکده صنعتی
industrial workers U کارگران صنعتی
industrial concern U بنگاه صنعتی
industrial consumption U مصرف صنعتی
industrial wastewater U فاضلاب صنعتی
industrial insurance U بیمه صنعتی
technical grade U خلوص صنعتی
industrial revolution U انقلاب صنعتی
industrial unit U واحد صنعتی
industrial management U مدیریت صنعتی
industrial psychology U روانشناسی صنعتی
industrial chemistry U شیمی صنعتی
industrial nations U کشورهای صنعتی
industrial area U منطقه صنعتی
industrializes U صنعتی کردن
industrial building U ساختمان صنعتی
industrial building U بنای صنعتی
industrial economics U اقتصاد صنعتی
industrial disputes U اختلافات صنعتی
industrializing U صنعتی کردن
industrialises U صنعتی کردن
trade effluent U فضولات صنعتی
vertical union U اتحادیه صنعتی
industrial union U اتحادیه صنعتی
industrialize U صنعتی کردن
industrialising U صنعتی کردن
engineering workshop U کارگاه صنعتی
industrial unions U اتحادیههای صنعتی
industrial electronic U الکترونیک صنعتی
industrial espionage U جاسوسی صنعتی
industrial switch U کلید صنعتی
industrial fluctuations U نوسانهای صنعتی
industrial frequency U فرکانس صنعتی
bric-a-brac U خرده ریز صنعتی
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
applied economics engineer U مهندس اقتصاد صنعتی
valve U ولو [شیر صنعتی]
process of industrialization U فرایند صنعتی شدن
industrial capitalism U سرمایه داری صنعتی
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
industrial electric locomotive U لکوموتیو الکتریکی صنعتی
industrial investment U سرمایه گذاری صنعتی
pilot plant U واحد ازمایش صنعتی
decreasing cost industry U هزینه نزولی صنعتی
inartistically U بطور غیر صنعتی
art casting U ریخته گری صنعتی
industrial reserve army U ارتش ذخیره صنعتی
interphase transformer loss U تلفات پیچک صنعتی
the industrial quarter of the U محله صنعتی شهر
industrial alternating current U جریان متناوب صنعتی
an artistic production U عمل یا کار صنعتی
industrial workers of the world U کارگران صنعتی جهان
pastiche U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
Midlands U ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
trade fixtures U الات صنعتی نصب شده
industrializing U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializes U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
pastiches U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
metonymical U دارای صنعتی که انراmetonym گویند
industrialize U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
artlessly U بطور ساده یاغیر صنعتی
industrialises U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialising U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
Industrial Architecture U معماری خانه های صنعتی
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Industrial Aesthetic U [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
pot boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Industrialized building U [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
Industrial Park U [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
pot-boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic coding U برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
pantechnicon U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
high Sierra specification U روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
din U سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com