Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
positional protection device
U
دستگاه حفافت درگاه
ppd
U
Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
Other Matches
splash proof enclosure
U
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
egis
U
حفافت
preservation
U
حفافت
security
U
حفافت
cell protection
U
حفافت سل
safekeeping
U
حفافت
custody
U
حفافت
safe guard
U
حفافت
conservation
U
حفافت
protection
U
حفافت
cathode protection
U
حفافت کاتدی
system security
U
حفافت سیستم
protecting
U
حفافت کردن
file protection
U
حفافت فایل
protects
U
حفافت کردن
collective protection
U
حفافت گروهی
collective protection
U
حفافت جمعی
memory protection
U
حفافت حافظه
conservable
U
قابل حفافت
protection
U
عمل حفافت
shield
U
حفافت کردن
shielded
U
حفافت شده
shields
U
حفافت کردن
soil conservation
U
حفافت خاک
protect
U
حفافت کردن
impedance protection
U
حفافت امپدانس
physical security
U
حفافت تاسیسات
safeguards
U
حفافت کردن
protection key
کلید حفافت
degree of protection
U
میزان حفافت
storage protection
U
حفافت حافظه
protection level
U
سطح حفافت
protection ring
U
حلقه حفافت
formats
U
حفافت حافظه و..
data encryption
U
حفافت داده
line differential protection
U
حفافت دیفرانسیلی خط
safe keeping
U
حفافت توجه
data protection
U
حفافت داده ها
guards
U
حفافت کردن
guarding
U
حفافت کردن
safeguarding
U
حفافت کردن
safeguarded
U
حفافت کردن
x ray protection
U
حفافت رونتگن
file protection
U
حفافت پرونده
protect by fuse
U
حفافت با فیوز
block protection
U
حفافت بلوک
anodic protection
U
حفافت اندی
format
U
حفافت حافظه و..
anti skid protection
U
حفافت از لغزش
self protection
U
حفافت از خود
safeguard
U
حفافت کردن
safety gap
U
دهانه حفافت
maintenance
U
حفافت کردن
guard
U
حفافت کردن
storage protection
U
حفافت انباره
armor protection
U
حفافت زرهی
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
overload protection
U
حفافت بار زیاد
software protection
U
حفافت نرم افزاری
insulation against vibration
U
حفافت در برابر ارتعاش
cryptosecurity
U
حفافت مکاتبات رمزی
file protect ring
U
حلقه حفافت فایل
shielding region
U
ناحیه حفافت کننده
overvoltage protection
U
حفافت فشار زیاد
unprotected field
U
میدان حفافت نشده
file protect ring
U
حلقه حفافت پرونده
write protect ring
U
حلقه حفافت از نوشتن
shield
U
حفافت کردن درمقابل
insulation protection
U
حفافت عایق بندی
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
environmental conservation
U
حفافت محیط زیست
shields
U
حفافت کردن درمقابل
to keep watch and ward
U
حفافت یادفاع کردن
keeps
U
حفافت امانت داری
anticorrosive protection
U
حفافت در برابر خوردگی
data encyption standard
U
استاندارد حفافت داده
high tension protection
U
حفافت فشار قوی
protective fire
U
اتشهای حفافت کننده
copy protection
U
حفافت دربرابر کپی
wards
U
محجور حفافت بخش
keep
U
حفافت امانت داری
ward
U
محجور حفافت بخش
conservation programs
U
برنامههای حفافت منابع
power system protection
U
حفافت سیستم قدرت
cryptoguard
U
مسئول حفافت رمز
distance protection
U
وسیله حفافت فاصله
protecting ring
U
حلقه حفافت کننده
protected location
U
مکان حفافت شده
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
protected field
U
میدان حفافت شده
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
safeguard
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
degree of protection
U
میزان تامین درجه حفافت
password protection
U
حفافت به کمک کلمه رمز
self protection
U
صیانت نفس حفافت از خود
retention
U
حفافت توقیف بازداشت کردن
electronic security
U
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
safeguarding
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
acid vapor canister
U
ماسک حفافت در برابر بخاراسید
write protect disable
U
بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
subsidiary
U
باقیمانده در محل برای حفافت
safeguarded
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
chemical security
U
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
subsidiaries
U
باقیمانده در محل برای حفافت
beaching
U
سنگ چینی جهت حفافت
rust protection
U
حفافت در برابر زنگ زدگی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
write protect notch
U
شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
bed pitching
U
سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
sacristan
U
متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
poached
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
warned protected
U
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
bank protection
U
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
scribing
U
روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
blanketed
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanket
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
scalper
U
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
barff's precess
U
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
protects
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
protect
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
blankets
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shields
U
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
shield
U
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
shares
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
protecting
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
bail out
U
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
barrier forces
U
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
write protect tab
U
حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
armor protection
U
حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
reserved area
U
مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
take sides
<idiom>
U
حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
laser linescan
U
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant
U
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism
U
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
protect
U
حفظ کردن حفافت کردن
protecting
U
حفظ کردن حفافت کردن
protects
U
حفظ کردن حفافت کردن
target
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeting
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targets
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeted
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetted
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetting
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com