Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
central heating system
U
دستگاه حرارت مرکزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
central heating
U
حرارت مرکزی
geothermal
U
وابسته به حرارت مرکزی زمین
geothermic
U
وابسته به حرارت مرکزی زمین
thermoregulator
U
دستگاه تنظیم حرارت
radiant
U
دستگاه پخش کننده حرارت
geocentric system
U
دستگاه زمین مرکزی
cns
U
دستگاه عصبی مرکزی
heliocentric system
U
دستگاه خورشید مرکزی
isotherm follower
U
دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
flameout
U
قطع کار دستگاه ایجاد حرارت بالن
abneural
U
واقع در مقابل دستگاه مرکزی عصب
off line
U
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
exothermal
U
حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermic
U
حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
cpu time
U
مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
central
U
متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
thermal stress
U
ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
pyrolysis
U
تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
headquarters
U
شعبه مرکزی اداره مرکزی
paching central
U
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
central postal directory
U
دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
warmth
U
حرارت
mettlesome
U
با حرارت
vehemence
U
حرارت
fervidity
U
حرارت
heat
U
حرارت
pyogenic
U
حرارت زا
fervidness
U
حرارت
heats
U
حرارت
enthrusiasm
U
حرارت
clammy
U
بی حرارت
fired
U
حرارت
warmest
U
با حرارت
temperature
U
حرارت
ardour
U
حرارت
warms
U
با حرارت
warm
U
با حرارت
warmed
U
با حرارت
verve
U
حرارت
adust
U
با حرارت
temperatures
U
حرارت
hotness
U
حرارت
fire
U
حرارت
ardor
U
حرارت
fires
U
حرارت
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
thermophysics
U
فیزیک حرارت
thermometer
U
حرارت سنج
zeal
U
ذوق حرارت
initiatives
U
شوق و حرارت
initiative
U
شوق و حرارت
actinometre
U
حرارت سنج
actinometer
U
حرارت سنج
thermometers
U
حرارت سنج
energetically
U
از روی حرارت
fervently
U
از روی حرارت
strenuousness
U
حرارت و اصرار
heat economy
U
اقتصاد حرارت
calefactory
U
حرارت بخش
steamier
U
پر حرارت پر بخار
gradients
U
افت حرارت
gradient
U
افت حرارت
steamiest
U
پر حرارت پر بخار
thermoregulation
U
تنظیم حرارت
heats
U
گرما حرارت
heats
U
حرارت دادن
heat
U
گرما حرارت
steamy
U
پر حرارت پر بخار
heat
U
حرارت دادن
thermotherapy
U
حرارت درمانی
calorimeter
U
حرارت سنج
ardency
U
شور و حرارت
calorification
U
تولید حرارت
impressment
U
جدیت حرارت
ginger
U
تندی حرارت
low heat cement
U
سیمان کم حرارت
heat absorption
U
جذب حرارت
temperatures
U
درجه حرارت
heat exchange
U
تبادل حرارت
heat transfer
U
انتقال حرارت
heat expansion
U
انبساط حرارت
interchange of heat
U
تبادل حرارت
heat conductor
U
هادی حرارت
impetuosity
U
تندی حرارت
transformation of heat
U
تبادل حرارت
heat of hydration
U
حرارت ئیدراسیون
expansion heat
U
حرارت انبساط
heat drop
U
افت حرارت
heat unit
U
واحد حرارت
temperature
U
درجه حرارت
enthalpy
U
حرارت فعال
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
final temperature
U
درجه حرارت نهایی
filament temperature
U
درجه حرارت فیلامان
internal temperature
U
درجه حرارت داخلی
fervidly
U
از روی حرارت و غیرت
isothermal
U
نقاط هم حرارت اب دریا
isothermal layer
U
سطوح هم حرارت اب دریا
reducer
U
کم کننده شعله یا حرارت
temperature
U
درجه حرارت دما
tempering temperature
U
درجه حرارت بازپخت
intermediate temperature
U
درجه حرارت میانی
intermediate temperature
U
درجه حرارت متوسط
preheats
U
قبلا حرارت دادن
hyperpyrexia
U
درجه حرارت بالاتر از صد
to steam ahead or away
U
با حرارت کار کردن
thermostable
U
باثبات در اثر حرارت
enthusiasms
U
هواخواهی با حرارت شوروذوق
preheated
U
قبلا حرارت دادن
enthusiasm
U
هواخواهی با حرارت شوروذوق
preheat
U
قبلا حرارت دادن
forced convection
U
تبادل حرارت اجباری
burners
U
تولیدکننده حرارت در بالن
burner
U
تولیدکننده حرارت در بالن
ambient temperature
U
درجه حرارت محیطی
steam heating
U
ایجاد حرارت با بخار
thermoregulatory
U
وابسته تنظیم حرارت
temperatures
U
درجه حرارت دما
sunbaked
U
حرارت افتاب دیده
ignition temperature
U
درجه حرارت احتراق
Fahrenheit
U
درجه حرارت فارنهایت
thermal exposure
U
میزان جذب حرارت
operating temperature
U
درجه حرارت کار
heatedly
U
از روی هیجان یا حرارت
critical temperature
U
درجه حرارت بحرانی
thermostat
U
نافم درجه حرارت
heat affected zone
U
منطقه حرارت دیده
thermostats
U
نافم درجه حرارت
low temperature
U
درجه حرارت پایین
thermal resolution
U
حداقل سنجش حرارت
heat conductivity
U
قابلیت هدایت حرارت
thermostat
U
تنظیم کننده حرارت
live wires
U
آدم پر حرارت و با پشتکار
thermolysis
U
تحلیل حرارت بدن
maximum temperature
U
درجه حرارت حداکثر
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
thermostats
U
تنظیم کننده حرارت
thermal resolution
U
حداقل اختلاف حرارت
live wire
U
آدم پر حرارت و با پشتکار
pre heat
U
حرارت دادن مقدماتی
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
radiant exposure
U
پخش حرارت یا انرژی حرارتی
psychrophilic
U
رشدکننده در درجه حرارت کم سرمازی
thermostability
U
قابلیت استحکام در مقابل حرارت
magnetic transition temperature
U
درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
thermolabile
U
بی ثبات یا ناپایدار درمقابل حرارت
pyrometallurgy
U
استخراج فلزات در اثر حرارت
maximum safe temperature
U
درجه حرارت مجاز حداکثر
high temperature alloy
U
الیاژ درجه حرارت بالا
maximum surface temperature
U
درجه حرارت سطحی حداکثر
thermal exposure
U
در معرض حرارت قرار گرفتن
muffle furnace
U
کوره با حرارت غیر مستقیم
heat rash
U
عرق جوش حرارت سوزان
vulcanization
U
تحت تاثیر حرارت اتشفشانی
stenothermy
U
کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
hypothermal
U
وابسته به تقلیل درجه حرارت
internal temperature rise
U
افزایش درجه حرارت داخلی
telethermoscope
U
حرارت سنج از مسافات دور
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
focal line
U
خط مرکزی
centre pocket
U
مرکزی
centrical
U
مرکزی
cl
U
خط مرکزی
centerline
U
خط مرکزی
central
U
مرکزی
axial
U
مرکزی
central pumping station
U
مرکزی
cores
U
مرکزی
focal
U
مرکزی
core
U
مرکزی
heat setting
U
ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com