Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
direction indicator
U
دستگاه جهت نمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spectroscopic binary
U
دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
squalidity
U
بد نمایی
male protest
U
نر نمایی
squalidness
U
بد نمایی
shabbiness
U
نخ نمایی
modals
U
نمایی
modal
U
نمایی
aberration
U
کج نمایی
seediness
U
بد نمایی
exponential
U
نمایی
unimodal
U
یک نمایی
effeminacy
U
زن نمایی
bimodal
U
دو نمایی
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
masculine protest
U
نرینه نمایی
characterization
U
منش نمایی
dichroism
U
دو رنگ نمایی
master stroke
U
هنر نمایی
stereoscopics
U
برجسته نمایی
boldfacing
U
درشت نمایی
saber rattling
U
قدرت نمایی
sanctimony
U
مقدس نمایی
ostentation
U
خود نمایی
sanctified airs
U
مقدس نمایی
sanctimoniousness
U
مقدس نمایی
magnification
U
درشت نمایی
holographic image
U
نمایی از شی سه بعدی
grinned
U
دندان نمایی
grinning
U
دندان نمایی
magnifications
U
درشت نمایی
grins
U
دندان نمایی
playing dead
U
مرده نمایی
exhibitionism
U
عورت نمایی
maculation
U
ملوث نمایی
foreshortening
U
کوته نمایی
illusionism
U
سه بعد نمایی
illusionism
U
عمق نمایی
magnification
U
بزرگ نمایی
data display
U
داده نمایی
transparencies
U
پشت نمایی
death feigning
U
مرده نمایی
transparency
U
پشت نمایی
likelihood
U
درست نمایی
pleading
U
برهان نمایی
grin
U
دندان نمایی
grandiosity
U
بزرگ نمایی
showiness
U
خود نمایی
pearliness
U
مروارید نمایی
verisimilitude
U
راست نمایی
magnifications
U
بزرگ نمایی
exponential distribution
U
توزیع نمایی
exponential rate
U
نرخ نمایی
exponential function
U
تابع نمایی
transparecy
U
پشت نمایی
transparence
U
پشت نمایی
exponential rate
U
اهنگ نمایی
sightliness
U
خوش نمایی
slow motion
U
کند نمایی
pretentiousness
U
خود نمایی
puppyhood
U
خود نمایی
puppydom
U
خود نمایی
spectroscopy
U
بیناب نمایی
spectroscopy
U
طیف نمایی
prewetting
U
پیش تر نمایی
exponent bias
U
پیشقدر نمایی
notoriety
U
انگشت نمایی
flares
U
خود نمایی
flare
U
خود نمایی
exponential curve
U
منحنی نمایی
tokenism
U
نمونه نمایی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
characterises
U
منش نمایی کردن
likelihood ratio
U
بهر درست نمایی
characterising
U
منش نمایی کردن
ebullioscopy constant
U
ثابت غلیان نمایی
characterizing
U
منش نمایی کردن
characterizes
U
منش نمایی کردن
lateral magnifying power
U
درشت نمایی جانبی
characterized
U
منش نمایی کردن
parading
U
خود نمایی کردن
prink
U
خود نمایی کردن
characterised
U
منش نمایی کردن
woolliness
U
پشم نمایی پرپشمی
parades
U
خود نمایی کردن
parade
U
خود نمایی کردن
paraded
U
خود نمایی کردن
circular dischroism
U
دو رنگ نمایی دورانی
maximum liklihood
U
درست نمایی بیشینه
magnification factor
U
عامل درشت نمایی
to prank out oneself
U
خود نمایی کردن
to cut a dash
U
خود نمایی کردن
characterize
U
منش نمایی کردن
masterstroke
U
هنر نمایی شاهکار
masterstrokes
U
هنر نمایی شاهکار
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
maximum likelihood method
U
روش حداکثر درست نمایی
perspectives
U
عمق نمایی چشم انداز
time constant of an exponential quantity
U
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
power
U
درشت نمایی قدرت دوربین
powered
U
درشت نمایی قدرت دوربین
powering
U
درشت نمایی قدرت دوربین
powers
U
درشت نمایی قدرت دوربین
floating point calculation
U
محاسبات اعداد نمایی یا علمی
perspective
U
عمق نمایی چشم انداز
panchromatic emulsion
U
امولسیون تمام رنگ نمایی
magnification
U
بزرگ سازی درشت نمایی
magnifications
U
بزرگ سازی درشت نمایی
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
resolution
U
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
pedantic
U
وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
resolutions
U
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
sandbar
U
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
hypsographic map
U
نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
animations
U
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
hypsometric diagram
U
طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
animation
U
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
cheneau
U
[ناودان با نیم نمایی از قرنیز پیچ در پیچ]
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
laser linescan
U
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant
U
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism
U
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
moving iron instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
machines
U
دستگاه
nervous system
U
دستگاه پی
installation
U
دستگاه
nervous systems
U
دستگاه پی
systems
U
دستگاه
team
U
یک دستگاه
teams
U
یک دستگاه
utensil
U
دستگاه
system
U
دستگاه
appurtenance
U
دستگاه
machine
U
دستگاه
machined
U
دستگاه
utensils
U
دستگاه
appliances
U
دستگاه
apparatus
U
دستگاه
appliance
U
دستگاه
units
U
دستگاه
units
U
یک دستگاه
devices
U
دستگاه
device code
U
کد دستگاه
device
U
دستگاه
unit
U
یک دستگاه
unit
U
دستگاه
instrument
U
دستگاه
plants
U
دستگاه
plant
U
دستگاه
setting up
U
دستگاه
organ system
U
دستگاه
equipment
U
دستگاه
installations
U
دستگاه
set
U
دستگاه
mechanisms
U
دستگاه
mechanism
U
دستگاه
sets
U
دستگاه
absorption apparatus
U
دستگاه جذب
recording instrument
U
دستگاه ضبط
abrasive cutting machine
U
دستگاه برش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com