English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
psychrometer U دستگاه بخار سنج هوا رطوبت سنج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hygrograph U دستگاه خود کاری برای اندازه گیری رطوبت جوی
steam irons U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
relative humidity U رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
optimum moisture U رطوبت بهینه رطوبت مناسب
precipitation of moisture U انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
precipitation U در صد رطوبت
precipitation U رطوبت
moistness U رطوبت
wets U رطوبت
moisteness U رطوبت
humidity U رطوبت
moisture U رطوبت
dampness U رطوبت
miosture U رطوبت
damp U رطوبت
dewiness U رطوبت
dampers U رطوبت
dampest U رطوبت
humidity of the atmosphere U رطوبت جو
wettest U رطوبت
wet U رطوبت
Humidifier U رطوبت زن
wetted U رطوبت
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
desicant U رطوبت گیر
impermeable U رطوبت ناپذیر
synovia U رطوبت مفصلی
air dry U بدون رطوبت
permeable U رطوبت پذیر
air moisture U رطوبت هوا
dehumidify U رطوبت گرفتن
the vitreoud humour U رطوبت زجاجیه
free moisture U رطوبت سطحی
hydrometer U رطوبت سنج
absolute humidity U رطوبت مطلق
water content U درصد رطوبت
water proof U رطوبت ناپذیر
hygrometer U رطوبت سنج
precipitation U میزان رطوبت
hygroscope U رطوبت نما
hygrometry U رطوبت سنجی
free moisture U رطوبت ازاد
humidification U رطوبت افزایی
dehumidification U رطوبت زدایی
air humidity U رطوبت هوا
humidity U چگالی رطوبت
mustiness U بوی رطوبت
sebaceous humour U رطوبت شحمی
humidity U غلظت رطوبت
relative humidity U رطوبت نسبی
mesic U نیازمند به رطوبت
hygrosensitive U حساس به رطوبت
moisture content U مقدار رطوبت
humidity U میزان رطوبت
capillary U رطوبت موئینهای
psychrometer U رطوبت سنج
soil moisture U رطوبت خاک
capillaries U رطوبت موئینهای
surface moisture U رطوبت سطحی
specific humidity U رطوبت ویژه
moisture determination U تعیین رطوبت
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
hyalitis U اماس رطوبت شیشهای
wettish U رطوبت دار خیس
hyalitis U ورم رطوبت زجاجی
dampens U رطوبت پیدا کردن
dampening U رطوبت پیدا کردن
dampened U رطوبت پیدا کردن
hygrology U گفتار در رطوبت هوا
absolute humidity of gas U رطوبت مطلق گاز
dampen U رطوبت پیدا کردن
equilibrium moisture content U درصد رطوبت متعادل
to fog off U دراثر رطوبت پوسیدن
hygrophyte U گیاه رطوبت گرای
aqueous corrosion U پوسیدگی در اثر رطوبت
hygroscopic moisture U رطوبت موجود در هوا
groundsheets U فرش رطوبت ناپذیر
groundsheet U فرش رطوبت ناپذیر
silica gel U ماده جاذب رطوبت
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
permeability U قابلیت عبور دادن رطوبت
moisture content U درصد رطوبت موجود در خاک
optimum moisture content U درصد رطوبت مناسب خاک
intravitreous U واقع در درون رطوبت شیشهای
unavailable water U رطوبت غیر قابل استفاده
permeable U قابل عبور دادن رطوبت
humectant U مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند
hygrometer U الات وادوات سنجش رطوبت هوا
deformation due to moisture and tempratu U تغییر شکل ناشی از رطوبت وحرارت
cold wet clothing U لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
ret U در معرض رطوبت قرار دادن خیس کردن
damp land pit curing U نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
mags U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mag U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
humidistat U اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
fumed U بخار
brume U بخار
vapour U بخار
vapour U بخار اب
vaporific U بخار شو
vaporific U بخار زا
steamed U بخار
reeks U بخار
reeking U بخار
reeked U بخار
reek U بخار
steam U بخار
aqueous vapor U بخار اب
vapo U بخار
fuming U بخار
fumes U بخار
fume U بخار
steam U بخار اب
vapor U بخار
miasma U بخار بد بو
steamed U بخار اب
halitus U بخار
steaming U بخار
steams U بخار اب
gases U بخار
gas U بخار
steams U بخار
water vapor U بخار اب
haze U بخار
vaporer U بخار زا
gasses U بخار
steaming U بخار اب
gassed U بخار
miasmas U بخار بد بو
reek U بخار دهان
stream turbine U توربین بخار
steam trap U تله بخار
sudatorium U حمام بخار
superheated steam U بخار داغ
sweating bath U حمام بخار
mercury vaper U بخار جیوه
live steam U بخار زنده
flue boiler U دیگ بخار
steam boiler U دیگ بخار
pet cock U شیر بخار
exhaust steam U بخار خروجی
steamed U بخار کردن
reeking U بخار دهان
reeked U بخار دهان
engine U ماشین بخار
Turkish baths U گرمابه بخار
vaporization U بخار سازی
vaporization U تبدیل به بخار
Turkish bath U گرمابه بخار
steamers U ماشین بخار
atmology U علم بخار اب
bucket of steam U سطل بخار
steam gauge U بخار سنج
steam gas U بخار دواتشه
steam fog U مه حاصل از بخار اب
steam engine ماشین بخار
steam engine U موتور بخار
steam stripping U تقطیر با بخار اب
steam distillation U تقطیر با بخار اب
steam boat U کشتی بخار
steam boat U کرجی بخار
steam bath U حمام بخار
mofette U بخار بدبو
steamship U کشتی بخار
steamboat U کشتی بخار
steam whistle U سوت بخار
steam valve U دریچه بخار
steam turbine U توربین بخار
turbine U توربین بخار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com