Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transfer machine
U
دستگاه انتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
strobe
U
سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
driver
U
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers
U
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
double buffering
U
روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
transfer limit
U
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transmission level meter
U
دستگاه اندازه گیری سطح انتقال پگل مسر
Other Matches
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfers
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
upload
U
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
laser linescan
U
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism
U
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant
U
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
translation
U
انتقال
conveys
U
انتقال
transformation
U
انتقال
conduction
U
انتقال
conveying
U
انتقال
transter
U
انتقال
migration
U
انتقال
turn over
U
انتقال
convey
U
انتقال
shifts
U
انتقال
intuition
U
انتقال
conveyed
U
انتقال
conveyances
U
انتقال
transfer line
U
خط انتقال
mittimus
U
انتقال
transfer check
U
انتقال
transitions
U
انتقال
transition
U
انتقال
transportation
U
انتقال
displacement
U
انتقال
devolution
U
انتقال
transference
U
انتقال
conveyance
U
انتقال
translations
U
انتقال
intuitions
U
انتقال
negotiation
U
انتقال
shifted
U
انتقال
transfer
U
انتقال
line shaft
U
انتقال
transmissions
U
انتقال
transmission line
U
خط انتقال
transfers
U
انتقال
conductance
U
انتقال
transferring
U
انتقال
abaloenation
U
انتقال
metabasis
U
انتقال
downloading
U
انتقال
bail arm
U
انتقال
shift
U
انتقال
move
U
انتقال
shift
U
انتقال
assignments
U
انتقال
assignment
U
انتقال
marque
U
انتقال
negotiations
U
انتقال
transmission
U
انتقال
tax shifting
U
انتقال مالیات
block transfer
U
انتقال بلوک
transmissive
U
انتقال یافته
conductible
U
قابل انتقال
open cheque
U
چک قابل انتقال
transferred
U
انتقال یافته
shift out
U
انتقال به بیرون
transporters
U
انتقال دهنده
transporter
U
انتقال دهنده
information transmission
U
انتقال اطلاعات
block transfer
U
انتقال کندهای
block move
U
انتقال بلوک
carry over
U
انتقال دادن
transmission line
U
سیم انتقال
change over
U
انتقال بانکی
transmissive
U
قابل انتقال
incidence of taxation
U
انتقال مالیات
internal transmittance
U
ضریب انتقال
transmission of sound
U
انتقال یاعبورصدا
negotiable instruments
U
اسنادقابل انتقال
capital flow
U
انتقال سرمایه
image transmission
U
انتقال تصویر
axle
U
محور انتقال
quickness
U
سرعت انتقال
social transmission
U
انتقال اجتماعی
open cheque
U
چک انتقال پذیر
transmission tower
U
برج انتقال
transferable
U
قابل انتقال
transferable
U
انتقال پذیر
transmittance
U
انتقال سرایت
transmittal
U
انتقال سرایت
cessionary
U
انتقال گیرنده
immobilization
U
عدم انتقال
transmittancy
U
انتقال سرایت
not negotiable
U
غیرقابل انتقال
transport number
U
عدد انتقال
conditional transfer
U
انتقال شرطی
credit transfers
U
انتقال اعتبار
image propagation factor
U
ضریب انتقال
credit transfer
U
انتقال اعتبار
inalienable
U
غیرقابل انتقال
transmission shaft
U
محور انتقال
transmission system
U
شبکه انتقال
axles
U
محور انتقال
shuttle
U
ریل انتقال
shuttled
U
ریل انتقال
shuttles
U
ریل انتقال
saltus
U
انتقال ناگهانی
shifting
U
انتقال دادن
negotiable
U
قابل انتقال
convection
U
انتقال برق
negotiators
U
انتقال دهنده
negotiator
U
انتقال دهنده
light transmission
U
انتقال نور
red shift
U
انتقال سرخ
alienable
U
قابل انتقال
transmitters
U
انتقال دهنده
transfer number plate
[British E]
U
پلاک انتقال
wireless transmission
U
انتقال بی سیم
assignment
U
انتقال قانونی
assignments
U
انتقال قانونی
alienor
U
انتقال دهنده
alienator
U
انتقال دهنده
alienated
U
انتقال شده
gears
U
انتقال دادن
heredity
U
انتقال موروثی
lineshaft drive
U
محرکه انتقال
transfers
U
انتقال دادن
transferring
U
انتقال دادن
geared
U
انتقال دادن
gear
U
انتقال دادن
intuitively
U
ازراه انتقال
alienation
U
انتقال مالکیت
line generated error
U
خطای انتقال
line transmission error
U
خطای انتقال
removable
U
قابل انتقال
transfer
U
انتقال دادن
bail
U
واگذاری انتقال
transferability
U
انتقال پذیری
transient
U
در حال انتقال
asynchronous transmission
U
انتقال غیرهمزمان
transients
U
در حال انتقال
shift of a tax
U
انتقال مالیات
shift of a curve
U
انتقال یک منحنی
shift forward
U
انتقال به جلو
instrument of assignment
U
سند انتقال
detach
U
انتقال دادن
detaches
U
انتقال دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com