English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
streaming tape drive U دستگاهی که یک کارتریج نوارپیوسته را نگهداری کردن واساسا" به عنوان پشتیبان گردانندههای دیسک سخت بکار می رود
Other Matches
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
to park U پارک کردن [دستگاهی]
to work flawlessly U بطور بی عیب و نقص کار کردن [دستگاهی]
cartridges U کارتریج
cartridge U کارتریج
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
rollers U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
roller U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
toner cartridge U کارتریج جوهر
emergency cartridge U کارتریج اضطراری
cartridge font U فونت کارتریج
tape cartridge U کارتریج نوار
ribbon cartridge U کارتریج نوار
magnetic tape cartridge U کارتریج نوار مغناطیسی
solid state cartridge U کارتریج نیمه هادی
solid state cartridge U کارتریج حالت جامد
cartridge U ایبدن چاپگر در یک کارتریج بسته
cartridges U ایبدن چاپگر در یک کارتریج بسته
maintain U نگهداری کردن
maintains U نگهداری کردن
maintained U نگهداری کردن
maintain U نگهداری کردن
upkeep U نگهداری کردن
manage U نگهداری کردن
to maintain one's family U نگهداری کردن
to take keep U نگهداری کردن
safeguard U نگهداری کردن
conserving U نگهداری کردن
tend U نگهداری کردن از
tended U نگهداری کردن از
support U نگهداری کردن
tending U نگهداری کردن از
tends U نگهداری کردن از
conserve U نگهداری کردن
conserved U نگهداری کردن
to maintain a road U نگهداری کردن
safeguarded U نگهداری کردن
safeguarding U نگهداری کردن
maintrain U نگهداری کردن
conserves U نگهداری کردن
safeguards U نگهداری کردن
keeps U نگهداری کردن
keep U نگهداری کردن
mewed U دراصطبل نگهداری کردن
mew U دراصطبل نگهداری کردن
mewing U دراصطبل نگهداری کردن
to bear up U نا امیدنشدن نگهداری کردن
support U تایید کردن نگهداری
bestride U نگهداری ودفاع کردن از
power of reservation U حق نگهداری وذخیره کردن
carriages U کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
carriage U کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
cartridge U درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
cartridges U درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
hold at disposal U در اختیار دیگری نگهداری کردن
to have custody of U نگهداری یا امانت داری کردن از
patronize U نگهداری کردن مشتری شدن
patronized U نگهداری کردن مشتری شدن
patronised U نگهداری کردن مشتری شدن
patronises U نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes U نگهداری کردن مشتری شدن
to safeguard [against] U نگهداری کردن [علیه] [در برابر]
carry over <idiom> U برای بعد نگهداری کردن
keep in trust U به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
lay up <idiom> U ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
opened U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
opens U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
cryptocustodian U مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
cartridge starter U سیستم استارت موتور اصلی که توسط کارتریج قابل شارژی کار میکند
wards U نگهداری کردن توجه کردن
ward U نگهداری کردن توجه کردن
minds U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
protects U نیکداشت کردن نگهداری کردن
mind U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
protect U نیکداشت کردن نگهداری کردن
protecting U نیکداشت کردن نگهداری کردن
minding U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
rom U نرم افزار ذخیره شده در ROM روی کارتریج که به راحتی قابل نصب روی کامپیوتراست .
cartridges U کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
cartridge U کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
broken <adj.> U شکسته [دستگاهی]
instrumental analysis U تجزیه دستگاهی
built in aerial آنتن دستگاهی
presetting U تنظیم از قبل [دستگاهی]
hook-up U اتصال [به دستگاهی الکتریکی]
ripper U دستگاهی که زمین را شیارمیزند
mansion U عمارت چند دستگاهی
bitumen boiler U دستگاهی که با ان قیر رامیجوشانند
mansions U عمارت چند دستگاهی
bar bender U دستگاهی که میل گرد را خم میکند
excavator U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
excavators U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
automation U کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
heliograph U دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
air compresser U دستگاهی که هوا را متراکم میکند
echo depth sounder U دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
wind gauge U دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
hydromatic U دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
termograph U دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
aeromotor U هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
inquiry station U دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
generators U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generator U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
to start up something U دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
to put something into operation U دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
bathometer U دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
to crap out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to fall over [computer, programme, ...] U [موقتا] کار نکردن [دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
to have packed up [British E] U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
camera lucida U دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
pantograph U دستگاهی که باان مقیاس یک نقشه را تغییرمی دهند
reader U هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
to crap out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to conk out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
marigraph U دستگاهی که نوسانات جزر ومد را ثبت میکند
to have packed up [British E] U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
readers U هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
to conk out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
reading wand U دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
actinograph U دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
atomisers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
blasting machine U دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
atomizers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizer U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
check U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
batcher U دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
cons U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
con U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
conned U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
demount U کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند
winch U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
eerom U دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
winches U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
checks U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
winched U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
checked U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
winching U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
conning U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
franking machine U دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
uart U Receiver UniversalAsynchronous Transmitter دستگاهی که دادههای موازی را به داده سری تبدیل میکند
Autocue U دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
computer output microfilm recorder U دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
control buoy U بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
retention U نگهداری
keeping U نگهداری
landing, storage, delivery U نگهداری
preservation U نگهداری
conservation U نگهداری
sustenance U نگهداری
internment U نگهداری
guardianship U نگهداری
maintenance U نگهداری
sustentation U نگهداری
storage U نگهداری
sustention U نگهداری
retinue U نگهداری
protection U نگهداری
safe guard U نگهداری
holding U نگهداری
safe keeping U نگهداری
detentions U نگهداری
custody U نگهداری
upkeep U نگهداری
detainer U نگهداری
guarding subsidy U حق نگهداری
detention U نگهداری
retinues U نگهداری
combines U دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
combine U دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
combining U دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
energy preservation U نگهداری انرژی
field maintenance U نگهداری صحرایی
tenability U قابلیت نگهداری
field maintenance U نگهداری در صحرا
restraints U نگهداری خودداری
restraint U نگهداری خودداری
organizational maintenance U نگهداری سازمانی
the keeping of a festival U نگهداری عید
category U طبقه نگهداری
cares U نگهداری موافبت
cared U نگهداری موافبت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com