English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6093 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ordinace U دستور شرعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
get round the law U با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
legal U شرعی
canonical U شرعی
religious U شرعی
sutra U حکم شرعی
prsbytery U دادگاه شرعی
local apparent noon U فهر شرعی
justifiability U جواز شرعی
legal U شرعی قضایی
juridical U قانونی شرعی
lawful U مشروع شرعی
canonicity U جواز شرعی
repudiation U طلاق شرعی
canonicity U شرعی بودن
judiciary U شرعی وابسته بدادگاه
adopting the opinion U تقلید در مسائل شرعی
judicial U شرعی وابسته بدادگاه
established church U کلیسای قانونی و شرعی
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
play a legal trick U کلاه شرعی سر چیزی گذاشتن
relative impediment U محظور شرعی برای عروسی
To give it an appearance ( a semblance ) of leagality . To ligitimize something . U کلاه شرعی سر چیزی گذاشتن
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
Talmud U مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
canonises U درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonised U درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonising U درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonize U درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonized U درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonizes U درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonizing U درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
get round the law U با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
exegesis U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegeses U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
addressing U در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
order U دستور
say so U دستور
direction U دستور
prescript U دستور
enjoinment U دستور
instruction U دستور
commandments U دستور
commandment U دستور
say-so U دستور
instructions U دستور
program U دستور
commanded U دستور
commands U دستور
regulation U دستور
programs U دستور
prescriptions U دستور
prescription U دستور
command U دستور
formulas U دستور
formulae U دستور
rule U دستور
formula U دستور
precepts U دستور
precept U دستور
macro U درشت دستور
microinstruction U ریز دستور
prescriptions U دستور عمل
macro U شرح دستور
lubrication order U دستور روغنکاری
laying instruction U دستور نصب
order U دستورالعمل دستور
order U دستور دادن
movement order U دستور حرکت
macroinstruction U درشت دستور
mounting instruction U دستور نصب
grammar U کتاب دستور
intuiting U دستور دادن
instructions U دستور عمل
instructions U دستور کار
intuits U دستور دادن
dictate U دستور دادن
intuit U دستور دادن
runs U دستور RUN
principal U دستور دهنده
instruction U دستور کار
dictated U دستور دادن
dictates U دستور دادن
principals U دستور دهنده
instruction U دستور عمل
dictating U دستور دادن
intuited U دستور دادن
macro instruction U درشت دستور
run U دستور RUN
prescription U دستور عمل
cancellation order U دستور فسخ
enforcement order U دستور اجرا
engine order U دستور ماشین
standing orders U دستور جاری
standing order U دستور جاری
programmes U دستور نقشه
execute statement U دستور اجرایی
field manual U دستور رزمی
programme U دستور نقشه
formulary U دستور نامه
embedded code U دستور چاپگر
daily order U دستور روز
cramer's rule U دستور کرامر
cancellation order U دستور لغو
blanket order U دستور کلی
permission U دستور پروانه
behest U امر دستور
avaunt U دستور اخراج
administrative order U دستور اداری
directions U دستور عمل
collection order U دستور وصول
conditional statement U دستور شرطی
recipes U خوراک دستور
regulation U دستور قانون
grammars U علم دستور
mandated U دستور مافوق
mandate U دستور مردم به
mandate U دستور مافوق
grammer U دستور زبان
grammars U کتاب دستور
job order U دستور کار
grammatically U ازروی دستور
mandated U دستور مردم به
mandates U دستور مردم به
mandating U دستور مافوق
recipe U خوراک دستور
generative grammar U دستور زایشی
commandments U دستور خدا
commandment U دستور خدا
grammar U دستور زبان
grammar U علم دستور
grammars U دستور زبان
gramarey U دستور زبان
mandating U دستور مردم به
order U دستور سفارش
agendas U دستور جلسه
statement U بیانیه دستور
directives U دستور دهنده
programs U برنامه دستور
mandates U دستور مافوق
directed U : دستور دادن
money order U دستور پرداخت
program U دستور کار
money orders U دستور پرداخت
program U برنامه دستور
sailing orders U دستور حرکت
programs U دستور کار
transformational grammar U دستور گشتاری
statements U بیانیه دستور
direct U : دستور دادن
directs U : دستور دادن
to give instractions U دستور دادن
technical manual U دستور فنی
warning order U دستور اگهی
statement number U شماره دستور
directive U دستور دهنده
purchase order U دستور خرید
dictate U دستور دادن
order code U رمز دستور
operation order U دستور عملیاتی
operating manual U دستور کار
operating instruction U دستور کار
postbyte U در یک دستور برنامه
Recent search history Forum search
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1در مورد فعلهای مجهول
2تعریف فونتیک چیست؟
2تعریف فونتیک چیست؟
1سلام
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com