Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
songfest
U
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
happy family
U
دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
funeral home
U
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
dissonance
U
اختلاط اصوات و اهنگهای ناموزون
jam session
U
اجرای اهنگهای طرب انگیز بوسیله ارکسترهای بزرگ و نوازندگان فراوان
verism
U
رجحان اهنگ ها و روایات متداول برروایات و اهنگهای قهرمانی و افسانه امیز
blit
U
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
bitblt
U
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
Marasali
U
ماراسالی
[این روستا که به شیروان معروف بوده در آذربایجان شوروی قرار داشته و نمونه جالبی از فرش محرابی به همراه بته جقه ها در آن بافته می شود.]
ministration
U
اجراء
performance
U
اجراء
fulfillment
U
اجراء
performances
U
اجراء
localism
U
ایین محلی علاقه محلی
local procurement
U
تدارک محلی فراورده محلی
impracticable
U
اجراء نشدنی
implements
U
اسباب اجراء
applicatory
U
قابل اجراء
enforceable
U
قابل اجراء
applicability
U
قابلیت اجراء
implemented
U
اسباب اجراء
implementing
U
اسباب اجراء
applicable
U
قابل اجراء
implement
U
اسباب اجراء
purview
U
قلمرو اجراء چشم رس
histrionics
U
اجراء نمایش فاهرسازی
apparitor
U
چاووش مامور اجراء
load and go
U
بار کنش و اجراء
infeasible
U
غیر عملی اجراء نشدنی
aborting
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborts
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
abort
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborted
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
local posts
U
پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
songless
U
بی اواز
sing
U
اواز
voicing
U
اواز
voices
U
اواز
voice
U
اواز
sings
U
اواز
singsong
U
یک وزن اواز
songster
U
اواز خوان
cantillate
U
با اواز خواندن
song
U
اواز سرودروحانی
loudmouthed
U
بلند اواز
songfest
U
مجلس اواز
scat
U
اواز بی معنی
arias
U
اواز یکنفره
aria
U
اواز یکنفره
songstress
U
زن اواز خوان
songs
U
اواز سرودروحانی
singer
U
اواز خوان
aired
U
اواز اهنگ
airs
U
اواز اهنگ
chitter
U
اواز خواندن
yodeler
U
اواز خوان
deep mouthed
U
گنده اواز
air
U
اواز اهنگ
singers
U
اواز خوان
crooners
U
اواز خوان
crooner
U
اواز خوان
congregational
U
دستهای
bunchy
U
دستهای
fascicular
U
دستهای
denominational
U
دستهای
fascicled
U
دستهای
party line
U
خط دستهای
processionary
U
دستهای
claque
U
دستهای که
party lines
U
خط دستهای
batch
U
دستهای
batches
U
دستهای
sings
U
تصنیف اواز خواندن
triller
U
اواز خوان باتحریر
tunes
U
اهنگ صدا اواز
sing
U
تصنیف اواز خواندن
tune
U
اهنگ صدا اواز
musicale
U
مجلس ساز و اواز
crooned
U
زمزمه کردن اواز
serenader
U
سراینده اواز عاشقانه
singin bird
U
پرنده اواز خوان
to sing to sleep
U
با اواز یا لالایی خوابندن
cantabile
U
مناسب برای اواز
cantor
U
اواز خوان مذهبی
croon
U
زمزمه کردن اواز
crooning
U
زمزمه کردن اواز
croons
U
زمزمه کردن اواز
cadenzas
U
قطعه اواز یکنفری
cadenza
U
قطعه اواز یکنفری
duo
U
اواز یا موسیقی دونفری
duos
U
اواز یا موسیقی دونفری
production
U
تولید دستهای
batch processing
U
پردازش دستهای
pentadelphous
U
پنج دستهای
multiple contact
U
کنتاکت دستهای
poppyhead
U
گل اذین دستهای
batch mode
U
باب دستهای
batch compiler
U
همگردان دستهای
batch file
U
فایل دستهای
block copolymer
U
همبسپار دستهای
group flashing light
U
چشمک زن دستهای
productions
U
تولید دستهای
gregarious
U
اجتماعی دستهای
glee club
U
کلوب یا باشگاه اواز و سرود
hers is best
U
مال اواز همه بهتراست
accompaniments
U
ساز یا اواز همراهی کننده
vaudeville
U
درام دارای رقص و اواز
callithump
U
اواز یاتصنیف هزلی وتفریحی
splitting
U
چند دستهای شدن
gallowglass
U
دستهای سرباز مزدور
wash your hands
U
دستهای خود را بشویید
asterism
U
برج دستهای از ستارگان
oratorios
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
oratorio
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
discant
U
نوعی اواز به درازا بحث کردن
acapella
U
اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
quavered
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quaver
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
can you pronounce him safe
U
بگویید که اواز خطر محفوظ است
quavering
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavers
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
deadman's float
U
شناور بودن با دستهای باز
squadrons
U
دستهای از مردم گروه هواپیما
feverweed
U
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
prone float
U
روی شکم با دستهای کشیده
processionist
U
کسیکه با دستهای راه میافتد
squadron
U
دستهای از مردم گروه هواپیما
dinosaurs
U
دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک
vespiary
U
اجتماع زنبوران دستهای زنبور
accompanists
U
همراهی کننده با اواز یاسازی چون پیانو
descant
U
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
we sang them home
U
ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
descants
U
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
lamplighter
U
با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop
U
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
wide arm handstand
U
بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
deme
U
دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
batch
U
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
batches
U
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
ballads
U
تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
ballad
U
تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
quintets
U
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintette
U
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintet
U
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
antistrophe
U
حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
trampolines
U
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
aeroscope
U
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
Havana
U
سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
barbette
U
سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
bisk
U
ماهی وغیره درست میکنند
airbed
U
تشکی که آنرا با باد پر میکنند
trampoline
U
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
drainpipe
U
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
drainpipes
U
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
someone's hands are tied
<idiom>
U
دستهای کسی بسته بودن
[اصطلاح مجازی]
burst
U
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
bursts
U
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
fascicle
U
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
chain gang
U
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
strappado
U
مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
fasciculus
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
maharajas
U
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
hard handed
U
دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
maharaja
U
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
maharajah
U
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
bedbug
U
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
gilded youth
U
جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
kumiss
U
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
they are under serveillance
U
انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
they overtax our strength
U
بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
endoparasite
U
انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
skipjack
U
بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
needleful
U
نخی که یکبار درته سوزن میکنند
kick about
U
فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
moulding board
U
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
coffee mills
U
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
bedbugs
U
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
Plants store up the sun's energy.
U
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
collarette
U
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
hurdy gurdy
U
نوعی الت موسیقی که باگرداندن دستهای کار میکند
monoprogramming system
U
سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
fugues
U
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
fugue
U
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
injection engine
U
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
gridiron
U
اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
halophile
U
موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
hasty pudding
U
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
library paste
U
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
promenade concert
U
مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
racket ball
U
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
reference librery
U
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
circular dispersion
U
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
Bantu
U
عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
wimble
U
هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
there is a rush for the papers
U
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
rolling
U
نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
gabionade
U
خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
bacillus
U
باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
queue
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
batch
U
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com