Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fascicle
U
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fascicule
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fasciculus
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fibrillation
U
انقباض بی نظم رشتههای عضلانی
guard cell
U
گیاهی را تشکیل میدهند
resolutions
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
resolution
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
ecotype
U
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
evertor
U
عضله برون گرداننده عضله راجعه
retentor
U
عضله نگاهدارنده عضله ماسکه
throwing events
U
رشتههای پرتابی
pyramidal tracts
U
رشتههای هرمی
branches of production
U
رشتههای تولید
commissural fibres
U
رشتههای عصبی رابط
radar netting
U
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
flocculate
U
بصورت رشتههای انبوه و کرکداردراوردن
interdisciplinary
U
مربوط به رشتههای مختلف علمی
rice
U
بصورت رشتههای برنج ماننددراوردن
twice laid
U
ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
asbestos
U
سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
abiston
U
سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
grids
U
رشتههای درهم و برهم راه اهن و مانند ان
fibre optics
U
وسیله تفکیک ستون نوربه رشتههای نازک
grid
U
رشتههای درهم و برهم راه اهن و مانند ان
sarcous
U
عضلانی
muscled
U
عضلانی
muscular
U
عضلانی
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
marlinespike
U
وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
hemstitch
U
رشتههای نخ رابطورموازی قرار دادن ورشتههای عمودی را ازلای انهاگذراندن
cable suspension bridge
U
پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
muscular fatigue
U
خستگی عضلانی
cramps
U
گرفتگی عضلانی
cramp
U
گرفتگی عضلانی
stiffness
U
کوفتگی عضلانی
myasthenia
U
ضعف عضلانی
clonus
U
تشنج عضلانی
tethanus
U
گرفت عضلانی
thews
U
نیروی عضلانی
brawniness
U
عضلانی بودن
myoclonus
U
گرفتگی عضلانی
proprioceptor
U
گیرنده عضلانی
myoneural
U
عضلانی وعصبی
muscle
U
نیروی عضلانی
asynergia
U
ناهماهنگی عضلانی
intramuscular
U
درون عضلانی
dystrophy
U
پلاسیدگی عضلانی
muscular spindle
U
دوک عضلانی
meathead
U
آدم عضلانی
muscleman
U
آدم عضلانی
beefcake
U
آدم عضلانی
muscles
U
نیروی عضلانی
musculature
U
نظام عضلانی
muscular dystrophy
U
تحلیل عضلانی
muscularity
U
عضلانی بودن
muscular endurance
U
استقامت عضلانی
string
U
بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
cont line
U
فاصله میان رشتههای طناب یاچلیک هایی که تنگ هم چیده باشند
muscle tonus
U
کشیدگی طبیعی عضلانی
moton
U
طرح عمل عضلانی
neuromuscular coordination
U
هماهنگی عصبی- عضلانی
myokinetic test
U
ازمون جنبش عضلانی
hypertonicity
U
فزونی تونوس عضلانی
brawn
U
نیرو نیروی عضلانی
muscular dystrophy
U
تحلیل وفاسد عضلانی
fine miscle movement
U
حرکت فریف عضلانی
byte
U
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
bytes
U
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
unashamed
U
افرادیکهکارهایعجیبانجام میدهند
When will be supper?
U
کی شام میدهند؟
paresis
U
فلج خفیف ضعف عضلانی
dystonia
U
اختلال کشیدگی طبیعی عضلانی
broken fibres
U
تار عضلانی پاره شده
paretic
U
دچار فلج ناقص یا عضلانی
charley horse
U
کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
neuromuscular
U
وابسته باعصاب و عضلات عصبی و عضلانی
musculature
U
وضع وترتیب ماهیچه ها ساختمان عضلانی
muscle up
U
بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
universal
U
قطعهای که توسط CPU دستور می گیرد تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط ارسال لازم است
pig's wash
U
گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند
handbill
U
اعلانی که بدست مردم میدهند
spadework
U
کاری که با بیل انجام میدهند
foy
U
سوری که بخاطر مسافرت میدهند
boarding house
U
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
handbills
U
اعلانی که بدست مردم میدهند
boarding houses
U
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
they give it a good scrub
U
خوب انرا مالش میدهند
pigwash
U
گنداب اشپزخانه که بخوکان میدهند
USART
U
قطعهای که توسط CPU هدایت میشود تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط داده موازی کار کند
psychomotor
U
ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
congregational
U
دستهای
claque
U
دستهای که
bunchy
U
دستهای
batch
U
دستهای
fascicular
U
دستهای
batches
U
دستهای
fascicled
U
دستهای
party line
U
خط دستهای
processionary
U
دستهای
party lines
U
خط دستهای
denominational
U
دستهای
these cloud promise rain
این ابرها خبر از بارندگی میدهند
vouchee
U
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
goffer
U
اهنی که باان توری راچین میدهند
sea pass
U
پروانه عبور که به کشتی بی طرف میدهند
loving cup
U
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
haematogen
U
دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
console table
U
میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
triceps
U
عضله سه سر
muscles
U
عضله
thews
U
عضله
muscle
U
عضله
local
U
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
locals
U
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
pentadelphous
U
پنج دستهای
productions
U
تولید دستهای
batch compiler
U
همگردان دستهای
group flashing light
U
چشمک زن دستهای
poppyhead
U
گل اذین دستهای
gregarious
U
اجتماعی دستهای
production
U
تولید دستهای
block copolymer
U
همبسپار دستهای
batch mode
U
باب دستهای
multiple contact
U
کنتاکت دستهای
batch file
U
فایل دستهای
batch processing
U
پردازش دستهای
communicant
U
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
impo
U
کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
communicants
U
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
tine
U
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
extensor
U
عضله بازکننده
flexor
U
عضله خم کننده
smooth muscule
U
عضله صاف
myalgia
U
درد عضله
sartorius
U
عضله خیاطه
protractors
U
عضله ممدده
tic
U
پرش عضله
benders
U
عضله خم کننده
bender
U
عضله خم کننده
tics
U
پرش عضله
splenius
U
عضله محرکه
humeri
U
استخوان عضله
humerus
U
استخوان عضله
sweeney
U
فلج عضله
protractor
U
عضله ممدده
humeruses
U
استخوان عضله
antagonists
U
عضله مخالف
ejaculator
U
عضله انزال
antagonist
U
عضله مخالف
stabilizer muscule
U
عضله نگاهدارنده
cramp
U
گرفتگی عضله
biceps
U
عضله دوسر
flexor
U
عضله تاکننده
ciliary muscle
U
عضله مژگانی
pronator
U
عضله مکبه
cramps
U
گرفتگی عضله
tensor
U
عضله ممدده
adducent muscle
U
عضله مقربه
sweeny
U
فلج عضله
trapezius
U
عضله ذوذنقه
agonist muscle
U
عضله موافق
myograph
U
عضله نگار
myography
U
عضله نگاری
transverse
U
عضله مستعرضه
orbicular muscle
U
عضله باسطه
gallowglass
U
دستهای سرباز مزدور
asterism
U
برج دستهای از ستارگان
wash your hands
U
دستهای خود را بشویید
splitting
U
چند دستهای شدن
corody
U
لباس وغذا وغیره که موسسات خیریه به محتاجان میدهند
page of presence
U
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
wedding cake
U
کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
aquaria
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquariums
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquarium
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
tonicity
U
کشیدگی طبیعی عضله
tonus
U
خاصیت انقباض عضله
lobe
U
بخشی از عضله یا مغز
injured muscle
U
عضله اسیب دیده
tonus
U
کشیدگی طبیعی عضله
crick
U
انقباض عضله پیداکردن
myocardium
U
عضله قلب میان دل
supinator muscle
U
عضله برون گردان
abductor
U
عضله دور کننده
relax
U
ازاد و شل شدن عضله ها
psoas
U
عضله قطن پیسواس
myosin
U
پروتئین اساسی عضله
complexus
U
عضله پهن گردن
lobes
U
بخشی از عضله یا مغز
adductor
U
عضله نزدیک کننده
archer's paralysis
U
گرفتگی عضله کمانگیر
abductors
U
عضله دور کننده
pulled muscle
U
عضله کشیده شده
calf machine
U
دستگاه پرورش عضله
relaxing
U
ازاد و شل شدن عضله ها
relaxes
U
ازاد و شل شدن عضله ها
supinator
U
عضله مدیره بخارج
stabilizer muscule
U
عضله ثابت کننده
sphincter
U
عضله تنگ کننده
vespiary
U
اجتماع زنبوران دستهای زنبور
dinosaurs
U
دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com