English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
greenside U در مجاورت زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
abutment U مجاورت
juxtaposition U مجاورت
adjacence or cency U مجاورت
propinquity U مجاورت
contiguity U مجاورت
vicinity U مجاورت
collateral U در مجاورت هم
proximity U مجاورت
vichywater U مجاورت
neighborhood U مجاورت
join U در مجاورت بودن
vicinage U مجاورت همسایگی
joined U در مجاورت بودن
joins U در مجاورت بودن
adjacence U نزدیکی مجاورت
neiggourhood U جوار مجاورت
neighbourhoods U همسایگی مجاورت
neighbourhood U همسایگی مجاورت
neighborhoods U همسایگی مجاورت
law of contiguity U قانون مجاورت
adjacency U نزدیکی مجاورت
association by contiguity U تداعی از راه مجاورت
juxtaposition U جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
pyrophorous U اتش گیرنده مجاورت هوا
pyrophorus U چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
atmospheric corrosion U فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
tip fading U [رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
catalyst U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalysts U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalysis U اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
side tone U انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
pneumatolysis U تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
land U زمین
this earthly round U زمین
rooter U زمین کن
ground surface U کف زمین
tellus U زمین
earth U زمین
acres U زمین
acre U زمین
earths U زمین
terrain U زمین
cinder track U زمین دو
cinder tracks U زمین دو
grazes U زمین
lackland U بی زمین
land n U زمین
grazed U زمین
graze U زمین
floors U کف زمین
floored U کف زمین
floor U کف زمین
soils U زمین
soiling U زمین
soil U زمین
norland U زمین
grass roots U کف زمین
extra terrestrial U زمین
earthing U زمین
fields U زمین
real estate U زمین
fielded U زمین
geodetically U زمین
domains U زمین
aerospace U جو زمین
domain U زمین
ground U زمین
ground U کف زمین
ground U : زمین
ground line U خط زمین
globe U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
globes U زمین
floor U کف زمین
field U زمین
basement U زیر زمین
basements U زیر زمین
orbit of the earth U مدار زمین
deer lick U زمین شوره
original ground U زمین طبیعی
upland U زمین بلند
uplands U زمین کوهستانی
upland U زمین کوهستانی
uplands U زمین بلند
original ground U زمین بکر
earth crust U پوسته زمین
earth current U برق زمین
emblements U حاصل زمین
isogeotherm U همدمای زمین
earth excavating U حفاری زمین
parterre U در طول زمین
parcelling U تفکیک زمین
paralytic disability U زمین گیری
terrain U عوارض زمین
terrain U زمین ناحیه
geotherm U همدمای زمین
terrain U نوع زمین
earth electrode U الکترد زمین
geoisotherm U همدمای زمین
emblements U محصول زمین
terrain U زمین عملیات
open country U زمین باز
laird U صاحب زمین
geoid U زمین دیسه
speculation U زمین خواری
geochemistry U زمین شیمی
floored U محدوده زمین
difficult terrain U زمین دو عارضه
geodesy U زمین سنجی
oblique compartment U زمین مورب
nutation U اهتزاز زمین
neutral earth U زمین خنثی
floor U محدوده زمین
geoid U زمین وار
foreland U زمین جلوامده
flat ground U زمین مسطح
bogs U زمین باطلاقی
feature line U خط عوارض زمین
drill harrow U زمین صاف کن
voltage to ground U ولتاژ زمین
occident U مغرب زمین
field of play U زمین بازی
borderland U زمین سرحدی
borderlands U زمین سرحدی
natural ground U زمین طبیعی
demesne U تملک زمین
floors U محدوده زمین
lairds U صاحب زمین
bog U زمین باطلاقی
flat ground U زمین تخت
downfield U زمین حریف
paralysis U زمین گیری
gored U زمین سه گوش
earthwards U سوی زمین
rear court U انتهای زمین
earthling U اهل زمین
territories U زمین ملک
territory U زمین ملک
route U به زمین نشاندن
earthing strap U تسمه زمین
earthing U اتصال زمین
routes U به زمین نشاندن
rammer U زمین کوب
earthwards U بطرف زمین
pervious ground U تراوا زمین
shell U قشر زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com