English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dig , in U در زمین فرو رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
Other Matches
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
geodetically U زمین
graze U زمین
terrain U زمین
tellus U زمین
ground U کف زمین
cinder tracks U زمین دو
cinder track U زمین دو
norland U زمین
floor U کف زمین
floored U کف زمین
extra terrestrial U زمین
aerospace U جو زمین
floors U کف زمین
grass roots U کف زمین
rooter U زمین کن
ground U : زمین
ground U زمین
this earthly round U زمین
globes U زمین
fields U زمین
ground surface U کف زمین
earthing U زمین
domain U زمین
domains U زمین
lackland U بی زمین
earth U زمین
ground line U خط زمین
floor U کف زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
fielded U زمین
earths U زمین
land U زمین
field U زمین
acre U زمین
acres U زمین
land n U زمین
soiling U زمین
real estate U زمین
soils U زمین
soil U زمین
grazed U زمین
grazes U زمین
globe U زمین
departures U رفتن
nim U کش رفتن
bleneh U پس رفتن
hang around U ور رفتن
sink U ته رفتن
twiddled U ور رفتن
make off U در رفتن
go over U به ان سو رفتن
snipping U کش رفتن
snipped U کش رفتن
snip U کش رفتن
mog U رفتن
glom on to U کش رفتن
puttering U ور رفتن
snook U کش رفتن
going U رفتن
putter U ور رفتن
departure U رفتن
go off U در رفتن
shrink U اب رفتن
putters U ور رفتن
abstract U کش رفتن
abstracting U کش رفتن
abstracts U کش رفتن
shrinking U اب رفتن
puttered U ور رفتن
hedges U در رفتن
hedge U در رفتن
shrinks U اب رفتن
jauk U ور رفتن
break loose U در رفتن
to break loose U در رفتن
betake U رفتن
gang U رفتن
retire U پس رفتن
pullback U پس رفتن
gangs U رفتن
retires U پس رفتن
filch U کش رفتن
filched U کش رفتن
filches U کش رفتن
filching U کش رفتن
hedged U در رفتن
to take to ones heels U در رفتن
admits U رفتن
crawl U رفتن
crawled U رفتن
crawls U رفتن
pilfer U کش رفتن
retracts U تو رفتن
retracting U تو رفتن
short-change U کش رفتن
short-changed U کش رفتن
short-changes U کش رفتن
short-changing U کش رفتن
admitting U رفتن
regress U پس رفتن
to whisk away or off U رفتن
twiddling U ور رفتن
twiddles U ور رفتن
twiddle U ور رفتن
meddles U ور رفتن
meddled U ور رفتن
meddle U ور رفتن
regressing U پس رفتن
regresses U پس رفتن
regressed U پس رفتن
retracted U تو رفتن
retract U تو رفتن
recede U پس رفتن
snitching U کش رفتن
snitches U کش رفتن
snitched U کش رفتن
snitch U کش رفتن
pilfers U کش رفتن
pilfering U کش رفتن
pilfered U کش رفتن
to peter out U پس رفتن
receded U پس رفتن
recedes U پس رفتن
niggles U ور رفتن
niggled U ور رفتن
niggle U ور رفتن
receding U پس رفتن
to fly off U در رفتن
goes U رفتن
to boil over U سر رفتن
sinks U ته رفتن
retrograde U پس رفتن
to do a guy U در رفتن
to do out of U کش رفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com