Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
overland
U
در روی زمین از راه زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
terrestrial
U
زمینی مربوط به زمین
epigene
U
روی زمین تولید شده روی زمینی
geocentric
U
دارای مرکزی در زمین زمینی
ground readiness
U
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
submarginal land
U
زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
Other Matches
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison
U
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock
U
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
ground signals
U
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yam
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yams
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
tellurian
U
زمینی
agrarian
U
زمینی
territorial
U
زمینی
sublunary
U
زمینی
sub astral
U
زمینی
earthly
U
زمینی
tumbling
U
زمینی
sublunar
U
زمینی
predial or prae
U
زمینی
subaerial
U
رو زمینی
landed a
U
زمینی
terrestrial
U
زمینی
earth-bound
U
زمینی
terrene
U
زمینی
terraneous
U
زمینی
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
potatoes
U
سیب زمینی
army
U
نیرو زمینی
armies
U
نیرو زمینی
ground speed
U
سرعت زمینی
groundnut
U
بادام زمینی
murphy
U
سیب زمینی
groundnuts
U
بادام زمینی
ground return
U
برگشت زمینی
ground return
U
بازتاب زمینی
potato
U
سیب زمینی
ground surveillance
U
مراقبت زمینی
praties
U
سیب زمینی
tater
U
سیب زمینی
peanuts
U
بادام زمینی
peanuts
U
پسته زمینی
landmines
U
مین زمینی
ground waves
U
امواج زمینی
ground wave
U
موج زمینی
terraqueous
U
زمینی ودریایی
ground track
U
مسیر زمینی
ground surveillance
U
تجسس زمینی
terrestrial radiation
U
تابشهای زمینی
terrestrial refraction
U
شکست زمینی
army general staff
U
ستادنیروی زمینی
gully
U
دالان زمینی
gullies
U
دالان زمینی
gulleys
U
دالان زمینی
army attache
U
وابسته زمینی
overland mail
U
پست زمینی
ground control
U
کنترل زمینی
graze burst
U
ترکش زمینی
ground circuit
U
مدار زمینی
apogee
U
اوج زمینی
ground antenna
U
انتن زمینی
earth antenna
U
انتن زمینی
ground fire
U
تیر زمینی
ground force
U
نیروی زمینی
ground forces
U
نیروی زمینی
army forces
U
نیروهای زمینی
ground position
U
موقعیت زمینی
ground position
U
ایستگاه زمینی
ground observer
U
دیدبان زمینی
perigee
U
حضیض زمینی
land tail
U
بنه زمینی
ground observation
U
دیدبانی زمینی
ground nut
U
بادام زمینی
ground liaison
U
رابط زمینی
ground forces
U
نیروهای زمینی
antenna ground
U
انتن زمینی
bonus pass
U
پاس زمینی
hypogean
U
زیر زمینی
land forces
U
نیروی زمینی
land mine
U
مین زمینی
earthy
U
زمینی دنیوی
land force n
U
نیروی زمینی
floor lamps
[American]
U
آباژورهای زمینی
standard lamps
[British]
U
آباژورهای زمینی
terrain corridor
U
دالان زمینی
terrain return
U
اکوی زمینی
land combat
U
نبرد زمینی
earth nut
U
بادام زمینی
terrestrial
U
وضعیت زمینی
hypogeous
U
زیر زمینی
hypogeal
U
زیر زمینی
floor lamp
[American]
U
آباژور زمینی
infernal regions
U
دیارزیر زمینی
standard lamp
[British]
U
آباژور زمینی
floor lamp
U
اباژور زمینی
groundling
U
گیاه زمینی
tellurian matter
U
ماده زمینی
landmine
U
مین زمینی
peanut
U
بادام زمینی
subterraneous
U
زیر زمینی
mail gram
U
پست زمینی
suberranean
U
زیر زمینی
peanut
U
پسته زمینی
monkey nut
U
بادام زمینی
table water
U
سفره اب زیر زمینی
subway
U
ترن زیر زمینی
undercroft
U
اتاق زیر زمینی
rootstock
U
ساقه زیر زمینی
crisp
U
سیب زمینی برشته
task group
U
گروه ماموریت زمینی
tellurous
U
دارای تلوریوم زمینی
potatoes
U
انواع سیب زمینی
gnome
U
جنی زیر زمینی
telluric
U
دارای تلوریوم زمینی
tumbler
U
ژیمناست زمینی کار
subway
U
راه زیر زمینی
potato salad
U
سالاد سیب زمینی
gnomes
U
جنی زیر زمینی
armies
U
ارتش نیروی زمینی
rhizmatous
U
مانندساقه زیر زمینی
crisper
U
سیب زمینی برشته
crisps
U
سیب زمینی برشته
landmarks
U
علامت مشخصه زمینی
landmark
U
علامت مشخصه زمینی
sweet potato
U
سیب زمینی شیرین
peanut butter
U
خمیر بادام زمینی
army
U
ارتش نیروی زمینی
secretary of the army
U
وزیر نیروی زمینی
potato
U
انواع سیب زمینی
subways
U
ترن زیر زمینی
crispest
U
سیب زمینی برشته
chipmunks
U
موش خرمای زمینی
subterranean roots
U
ریشههای زیر زمینی
chipmunk
U
موش خرمای زمینی
subways
U
راه زیر زمینی
surface mission
U
ماموریت دفاع زمینی
hotpot
U
آبگوشت سیب زمینی
hotpots
U
آبگوشت سیب زمینی
pignut
U
یکنوع بادام زمینی
sweet potatoes
U
سیب زمینی شیرین
asphaltum
U
قیر زمینی اسفالت
surveys
U
نقشه برداری زمینی
extraterrestrial radiation
U
تابشهای ماوراء زمینی
surveyed
U
نقشه برداری زمینی
army depot
U
امادگاه نیروی زمینی
survey
U
نقشه برداری زمینی
field survey
U
نقشه برداری زمینی
ground survey
U
نقشه برداری زمینی
floor exercise
U
حرکات زمینی ژیمناستیک
army corps
U
سپاههای نیروی زمینی
army reserve
U
احتیاط نیروی زمینی
jerusalem a
U
سیب زمینی ترشی
kidney potato
U
سیب زمینی سرخ
army staff
U
ستاد نیروی زمینی
cadastral survey
U
نقشه برداری زمینی
mashed potatoes
U
پوره سیب زمینی
latitude band
U
نوار عرضی زمینی
department of the army
U
وزارت نیروی زمینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com