Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mouth
U
در دهان گذاشتن
mouthed
U
در دهان گذاشتن
mouthing
U
در دهان گذاشتن
mouths
U
در دهان گذاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
To do something the hard way . to do something in a roundabout way.
U
لقمه را از دور سر توی دهان گذاشتن
Other Matches
slaver
U
گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver
U
اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
To pass the news by word of mouth .
U
خبری را در دهان به دهان پخش کردن
rictus
U
گشادی دهان چاک دهان پرندگان
stomal
U
دهان دار وابسته به دهان
kiss of life
U
تنفس مصنوعی دهان به دهان
expired air method
U
روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
lay off
<idiom>
U
به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
run into
<idiom>
U
اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
lid
U
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lids
U
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
To leave behinde.
U
جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
to leave someone in the lurch
U
کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
gobs
U
دهان
slobber
U
اب دهان
jibbing
U
دهان
chops
U
دهان
jibs
U
دهان
slobbering
U
اب دهان
spittle
U
اب دهان
saliva
U
اب دهان
OS
U
دهان
gob
U
دهان
jibbed
U
دهان
jib
U
دهان
mouth
U
دهان
polystomatous
U
دهان
polystome
U
دهان
slobbered
U
اب دهان
puss
U
دهان
mouths
U
دهان
astomatous
U
بی دهان
slobbers
U
اب دهان
mouthed
U
دهان
potato box
U
دهان
mouthing
U
دهان
astomatal
U
بی دهان
unmuffle
U
دهان
spits
U
اب دهان خدو
orals
U
از راه دهان
spit
U
اب دهان خدو
stoma
U
شکاف دهان
say a mouthful
<idiom>
U
حرف دهان پر کن
stomatology
U
دهان پزشکی
stomatous
U
دهان دار
mum's the word
<idiom>
U
دهان قرص
astomatal
U
فاقد دهان
slobbered
U
دهان را اب انداختن
to shut up
U
دهان بستن
stomatal
U
دهان دار
stomatal
U
وابسته به دهان
stomatic
U
شبیه دهان
scolded
U
ادم بد دهان
stomatitis
U
ورم دهان
cyclostomatous
U
دهان گرد
cyclostomate
U
دهان گرد
slobbering
U
دهان را اب انداختن
throats
U
صدا دهان
fomalhaut
U
دهان ماهی
throat
U
صدا دهان
slobbers
U
دهان را اب انداختن
gymnostomous
U
برهنه دهان
widemouthed
U
دهان باز
mouth-watering
U
دهان آب انداز
reeks
U
بخار دهان
reeking
U
بخار دهان
reeked
U
بخار دهان
reek
U
بخار دهان
fetid
U
گند دهان
halitosis
U
گند دهان
gag
U
دهان باز کن
toho
U
دهان ببر
palate
U
سقف دهان
openmouthed
U
دهان باز
oral
U
از راه دهان
palates
U
سقف دهان
neb
U
پوزه دهان
mouthy
U
دهان دار
microstomous
U
کوچک دهان
insalivate
U
اب دهان زدن به
gagged
U
دهان باز کن
mouthwash
U
دهان شویه
gagging
U
دهان باز کن
scolds
U
ادم بد دهان
scold
U
ادم بد دهان
peroral
U
از راه دهان
gags
U
دهان باز کن
mouthwashes
U
دهان شویه
rictus
U
چاک دهان
slobber
U
دهان را اب انداختن
ejaculate
U
از دهان بیرون پراندن
dry mouth
U
خشکی دهان
[پزشکی]
gob
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
drool
U
اب از دهان تراوش شدن
bazoo
[American E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
pie hole
[American E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
paralysis of the face
U
لغو یا کجی دهان
mush
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
socket
کام
[سقف دهان]
aboral
U
نقطه مقابل دهان
cake-hole
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
drooled
U
اب از دهان تراوش شدن
dry mouth syndrome
U
خشکی دهان
[پزشکی]
xerostomia
U
خشکی دهان
[پزشکی]
gagged
U
دهان بند بستن
Wellington
U
چکمه دهان گشاد
clump block
U
قرقره دهان گشاد
orinasal
U
از دهان و بینی درامده
swearer
U
ادم بد دهان وفحاش
trap
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
throw to the wolves
<idiom>
U
به دهان گرگ انداختن
drooling
U
اب از دهان تراوش شدن
stomatogastric
U
وابسته به دهان ومعده
drools
U
اب از دهان تراوش شدن
jaws
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
maw
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
gags
U
دهان بند بستن
chops
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
gagging
U
دهان بند بستن
slobbered
U
اب دهان روان ساختن
screw up
U
غنچه کردن دهان
fullmouthed
U
دارای دهان کامل
To muzzle the people.
U
دهان مردم را بستن
ejaculating
U
از دهان بیرون پراندن
trap
U
نیرنگ فریب دهان
to escape one's lips
U
از دهان کسی در رفتن
toadfish
U
ماهی دهان گشاددریایی
slobbering
U
اب دهان روان ساختن
ejaculates
U
از دهان بیرون پراندن
spits
U
اب دهان پرتاب کردن
muzzled
U
دهان بند دهنه
he has a loose tongue
U
دهان لقی دارد
slobber
U
اب دهان روان ساختن
muzzles
U
دهان بند دهنه
slobbers
U
اب دهان روان ساختن
blurt
U
از دهان بیرون انداختن
muzzle
U
دهان بند دهنه
muzzling
U
دهان بند دهنه
fish fag
U
زن بدزبان یابد دهان
sound off
U
مزه دهان کسیرافهمیدن
mug
U
ساده لوح دهان
mouthpart
U
زائده نزدیک دهان
mugs
U
ساده لوح دهان
hagfish
U
مارماهی دهان گرد
spit
U
اب دهان پرتاب کردن
bad breath
U
بدبویی دهان
[پزشکی]
fetor oris
U
بدبویی دهان
[پزشکی]
gag
U
دهان بند بستن
fondants
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
yap
[American E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
fondant
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
ejaculated
U
از دهان بیرون پراندن
squiggles
U
در دهان قرقره کردن
squiggle
U
در دهان قرقره کردن
mugged
U
ساده لوح دهان
spiracular
U
شبیه سوراخ دهان
mugging
U
ساده لوح دهان
halitosis
U
بدبویی دهان
[پزشکی]
living from hand to mouth
<idiom>
U
دست به دهان زندگی کردن
a hand to mouth existence
<idiom>
U
دست به دهان زندگی کردن
To sound someone out . To feel someones pulse .
U
مزه دهان کسی را فهمیدن
gaped
U
نگاه خیره با دهان باز
gape
U
نگاه خیره با دهان باز
aftertastes
U
اثر و طعم غذا در دهان
he did not open his lips
U
دهان نگشود سخن نگفت
aftertaste
U
اثر و طعم غذا در دهان
saliva test
U
ازمایش بزاق دهان اسب
hand to mouth reaction
U
واکنش دست به دهان بردن
Hand, foot and mouth disease
[HFMD]
U
بیماری دست، پا و دهان
[پزشکی]
to gape
U
با خیره دهان باز کردن
gapes
U
نگاه خیره با دهان باز
stomatitis
U
ورم مخاط دهان ولثه
cyclostomate
U
وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomatous
U
وابسته به جانور دهان گرد
cyclostome
U
جانور از راسته دهان گردان
gaping
U
نگاه خیره با دهان باز
It melts in the mouth
U
در دهان آب میشود(نرم و لذیذ است )
slobber
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
bit
U
میله فلزی داخل دهان اسب
open hearth
U
کوره فولاد سازی دهان باز
vibrissa
U
سبیل وموی اطراف دهان حیوان
bits
U
میله فلزی داخل دهان اسب
To be flabbergasted (bewildered).
U
انگشت به دهان ماندن ( مبهوت شدن )
slobbered
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
canker sore
U
زخم وقرحه کوچک مخصوصادر دهان
jump into the lion's mouth
<idiom>
U
خود را توی دهان افعی انداختن
agape
U
مبهوت متعجب با دهان باز درشگفت
slobbers
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
muffling
U
دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
face hold
U
گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
muffle
U
دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
slobbering
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
muffles
U
دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
To be a good conversationalist .
U
دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
gawp
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawped
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawping
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawps
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gaping
U
خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gapes
U
خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com