Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
redundancies
U
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancy
U
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
computer literacy
U
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
econometrics
U
استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
briefest
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
the concert of europe
U
منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
trover
U
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
pretending
U
دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends
U
دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend
U
دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
interrupts
U
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupting
U
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupt
U
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
positive externalities
U
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
samisch variation
U
واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
restitution of conjugal rights
U
دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity
U
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
exploits
U
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploit
U
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploiting
U
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
russian defence
U
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence
U
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
set up claim to
U
دعوی کردن
quarrels
U
دعوی کردن
suing
U
دعوی کردن
sues
U
دعوی کردن
quarrel
U
دعوی کردن
sued
U
دعوی کردن
quarreled
U
دعوی کردن
quarreling
U
دعوی کردن
quarrelled
U
دعوی کردن
sue
U
دعوی کردن
quarrelling
U
دعوی کردن
go to law
U
اقامه دعوی کردن دادخواهی کردن عارض شدن
stet processus
U
گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
disclaiming
U
ترک دعوی کردن
disclaims
U
ترک دعوی کردن
disclaim
U
ترک دعوی کردن
to go
[fall]
together by the ears
[outdated]
<idiom>
U
شروع به دعوی کردن
disclaimed
U
ترک دعوی کردن
traverse
U
تکذیب کردن دعوی
quarreled
U
دعوی کردن منازعه
quarrel
U
دعوی کردن منازعه
litigates
U
طرح دعوی کردن
litigating
U
طرح دعوی کردن
relinquish a claim
U
ترک دعوی کردن
traverses
U
تکذیب کردن دعوی
subduct
U
ترک دعوی کردن
relinquishes
U
ترک دعوی کردن
relinquished
U
ترک دعوی کردن
litigated
U
طرح دعوی کردن
quarreling
U
دعوی کردن منازعه
litigate
U
طرح دعوی کردن
quarrels
U
دعوی کردن منازعه
disaffirm
U
ترک دعوی کردن
pretend to
U
دعوی یا ادعا کردن
traversing
U
تکذیب کردن دعوی
traversed
U
تکذیب کردن دعوی
lodge a complaint
U
اقامه دعوی کردن
quarrelling
U
دعوی کردن منازعه
quarrelled
U
دعوی کردن منازعه
relinquish
U
ترک دعوی کردن
to pretend to wisdom
U
دعوی عقل یا حکمت کردن
pretends
U
بخود بستن دعوی کردن
pretend
U
بخود بستن دعوی کردن
pretending
U
بخود بستن دعوی کردن
dismissal
U
عزل مختومه کردن دعوی
dismissals
U
عزل مختومه کردن دعوی
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
bring an action against someone
U
علیه کسی اقامه دعوی کردن
litigated
U
دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigates
U
دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigate
U
دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigating
U
دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
bring a suit against a person
U
اقامه دعوی علیه کسی کردن
lodge a complaint against someone
U
علیه کسی اقامه دعوی کردن
to start quarrelling
<idiom>
U
شروع به دعوی کردن
[اصطلاح روزمره]
defect skipping
U
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
outwork
U
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange
U
پول خارجی ارز خارجی
process
U
جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
processes
U
جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
to square up
U
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
solenoid sweep
U
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
advocate
U
دفاع کردن
to stick up for
U
دفاع کردن از
propugn
U
دفاع کردن از
answered
U
دفاع کردن
asserting
U
دفاع کردن از
asserted
U
دفاع کردن از
to defend
[from]
U
دفاع کردن
[از]
answer
U
دفاع کردن
asserts
U
دفاع کردن از
advocating
U
دفاع کردن
advocated
U
دفاع کردن
advocates
U
دفاع کردن
buckler
U
دفاع کردن
makki
U
دفاع کردن
deraign
U
دفاع کردن
assert
U
دفاع کردن از
answering
U
دفاع کردن
defended
U
دفاع کردن از
implead
U
دفاع کردن
defend
U
دفاع کردن
defend
U
دفاع کردن از
to make a d.
U
دفاع کردن
fend
U
دفاع کردن
plead
U
دفاع کردن
pleaded
U
دفاع کردن
pleads
U
دفاع کردن
ward off
U
دفاع کردن
defended
U
دفاع کردن
defending
U
دفاع کردن از
answers
U
دفاع کردن
defending
U
دفاع کردن
say a good word for
U
دفاع کردن
defends
U
دفاع کردن از
defends
U
دفاع کردن
externalized
U
خارجی کردن
externalizing
U
خارجی کردن
externalised
U
خارجی کردن
externalization
U
خارجی کردن
externalising
U
خارجی کردن
externalizes
U
خارجی کردن
externalises
U
خارجی کردن
externalize
U
خارجی کردن
breasts
U
باسینه دفاع کردن
bays
U
دفاع کردن درمقابل
to keep at bay
U
دفاع کردن درمقابل
breast
U
باسینه دفاع کردن
defense
U
دفاع کردن استحکامات
bay
U
دفاع کردن درمقابل
speak out
<idiom>
U
دفاع کردن از چیزی
bayed
U
دفاع کردن درمقابل
baying
U
دفاع کردن درمقابل
champions
U
مبارزه دفاع کردن از
championing
U
مبارزه دفاع کردن از
championed
U
مبارزه دفاع کردن از
assert oneself
U
از حق خود دفاع کردن
defenses
U
دفاع کردن استحکامات
parried
U
سد کردن دفاع مستقیم
defence
U
دفاع کردن استحکامات
parry
U
سد کردن دفاع مستقیم
champion
U
مبارزه دفاع کردن از
parrying
U
سد کردن دفاع مستقیم
parries
U
سد کردن دفاع مستقیم
external sort
U
جور کردن خارجی
externalsorting
U
جور کردن خارجی
battle problems
U
مسائل جنگی
operational problems
U
مسائل عملیاتی
matters of great moment
U
مسائل مهم
business matters
U
مسائل کسبی
economic problems
U
مسائل اقتصادی
beside the point
<idiom>
U
مسائل حاشیهای
religious matters
U
مسائل مذهبی
political matters
U
مسائل سیاسی
disaffirm
U
دعوی سابق را به صلح ختم کردن نقض احکام صادره از دادگاهها
mayhen
U
ازوسیله دفاع محروم کردن
bield
U
شجاع شدن دفاع کردن
eot geo reo
U
باز کردن دفاع ضربدری
detachment parry
U
دفاع با دور کردن شمشیرحریف
to defend oneself
[against]
U
از خود دفاع کردن
[درمقابل]
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
tax administration
U
مسائل اجرایی مالیات
adopting the opinion
U
تقلید در مسائل شرعی
macroeconomic issues
U
مسائل اقتصاد کلان
to act in self-defence
U
دفاع از خود اقدام
[حرکت]
کردن
outflanked
U
ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
outflanking
U
ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
substantialize
U
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
outflank
U
ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
outflanks
U
ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
deporting
U
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deported
U
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deports
U
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deport
U
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
wilson
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
Take things as you find them.
<proverb>
U
مسائل را همانگونه نه هستند بپذیر .
convention
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
indifferentism
U
لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
sensationalism
U
پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
conventions
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
to vindicate a religion
U
دیانتی را بثبوت رساندن یاازان دفاع کردن
To perfect oneself in a foreign language .
U
معلومات خودرا در یک زبان خارجی کامل کردن
omnibus bill
U
لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
glasnost
U
سیاست بحث آزاد مطالب و مسائل
endogenous
U
مسائل ناشی از درونه سیستم اقتصادی
separate opinion
U
رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
humanism
U
دلبستگی به مسائل مربوط بنوع بشر
urbiculture
U
مسائل ومشکلات زندگی شهری وشهرها
usages
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usage
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
one on one
U
دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense
U
دفاع وزارت دفاع
outside
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com