Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to keep an open house
U
در خانه باز داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lady help
U
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
U
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
U
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
U
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
U
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
honeycombs
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
houndstooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door
U
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
hound's tooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
toft
U
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
tricotine
U
پارچه زبر لباسی خانه خانه
homebody
U
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycomb
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design
U
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
garde manger
U
سرد خانه اشپز خانه
bagnio
U
فاحشه خانه جنده خانه
cellular
U
لانه زنبوری خانه خانه
weigh house
U
قپاندار خانه ترازودار خانه
i do not know your house
U
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formulae
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
honey comb
U
خانه خانه کردن
ranged
U
یک خانه یا تعدادی خانه
range
U
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
U
یک خانه یا تعدادی خانه
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
the house is in my possession
U
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
lares
U
خانه
materfamilias
U
زن خانه
within doors
U
در خانه
cellulated
U
خانه خانه
cell
U
خانه
door to door
U
خانه به خانه
housing
U
خانه ها
tersellated
U
خانه خانه
houses
U
خانه
lar
U
خانه
housed
U
خانه
shacks
U
خانه
door-to-door
U
خانه به خانه
alveolate
U
خانه خانه
domicile
U
خانه
cellular
U
خانه خانه
domiciles
U
خانه
dwellings
U
خانه
dwelling
U
خانه
cells
U
خانه
checkered
U
خانه خانه
lodge
U
خانه
lodges
U
خانه
shack
U
خانه
unsheltered
<adj.>
U
بی خانه
her house
U
خانه ان زن
lodged
U
خانه
room
U
خانه
roommate
U
هم خانه
roommates
U
هم خانه
rooms
U
خانه
quarterage
U
خانه
socket
خانه
furnace house
U
خانه
i was under his roof
U
در خانه
houseroom
U
جا در خانه
pieds-a-terre
U
خانه
pied-a-terre
U
خانه
pigeon-hole
U
خانه
pigeon hole
U
خانه
honeycombs
U
خانه خانه
homes
U
خانه
double-fronted
U
خانه دو در
houseless
U
بی خانه
cloisonne
U
خانه خانه
house
U
خانه
sockets
U
خانه
home
U
خانه
honeycomb
U
خانه خانه
her house
U
خانه اش
pigeon-holes
U
خانه
observatory
U
رصد خانه
menage
U
خانه داری
observatories
U
رصد خانه
households
U
مستخدمین خانه
canteen
U
سفره خانه
ranch house
U
خانه یک اشکوبه
bell-gable
U
ناقوس خانه
pumping ststion
U
تلمبه خانه
pumping station
U
تلمبه خانه
pump house
U
تلمبه خانه
canteens
U
سفره خانه
household
U
مستخدمین خانه
domiciliary
U
مربوط به خانه
disorderly house
U
خانه بدنام
builders
U
خانه ساز
department
U
وزارت خانه
grange
U
خانه ابرومندرعیتی
grange
U
خانه ییلاقی
granges
U
خانه ابرومندرعیتی
granges
U
خانه ییلاقی
manor
U
خانه بزرگ
manors
U
خانه بزرگ
departments
U
وزارت خانه
disorderly house
U
فاحشه خانه
maisonettes
U
خانه کوچک
builder
U
خانه ساز
domatophobia
U
خانه هراسی
poor house
U
مسکین خانه
bangaloid growth
U
خانه ییلاقی
poor house
U
گدا خانه
domicil
U
مقر خانه
maisonette
U
خانه کوچک
safe house
U
خانه امن
manses
U
خانه مسکونی
houseboats
U
خانه قایقی
fuse block
U
خانه فیوز
cells
U
خانه جدول
robe de chambre
U
لباس خانه
frater
U
سفره خانه
gambling house
U
قمار خانه
bordello
[American E]
U
جنده خانه
gaming house
U
قمار خانه
goodwife
U
کدبانوی خانه
earth house
U
خانه زیرزمینی
houseboat
U
خانه قایقی
cell
U
خانه جدول
stay at home
U
خانه نشین
spinsterhood
U
خانه ماندگی
spense
U
ابدار خانه
spence
U
ابدار خانه
domestic
U
خانه دار
boy
U
خانه شاگرد
boys
U
خانه شاگرد
furniture
U
اثاث خانه
cottage
U
خانه روستایی
secretariate
U
دبیر خانه
cottages
U
خانه روستایی
refineries
U
تصفیه خانه
grummet
U
شاگرد خانه
square
U
خانه شطرنج
gynaeceum
U
خانه اندرونی
squared
U
خانه شطرنج
domiciliate
U
خانه مسکن
bastle
U
خانه مستحکم
squares
U
خانه شطرنج
squaring
U
خانه شطرنج
bell-cote
U
ناقوس خانه
housekeeper
U
خانه دار
housekeepers
U
خانه دار
manageress
U
زن خانه دار
domiciles
U
مقر خانه
bastel
U
خانه مستحکم
refinery
U
تصفیه خانه
dwelling house
U
خانه مسکونی
dwelling construction
U
خانه سازی
almshouse
U
یتیم خانه
door lock
U
کلید خانه
schoolhouse
U
خانه مدیراموزشگاه
schoolhouses
U
خانه مدیراموزشگاه
domicile
U
مقر خانه
manageresses
U
زن خانه دار
opposite the house
U
مقابل خانه
bindery
U
صحاف خانه
bookbindery
U
صحاف خانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com