Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
plead for the widow
U
در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
widow
U
بیوه کردن بیوه شدن
widows
U
بیوه کردن بیوه شدن
repeat
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
adding
U
اضافه کنید زیاد کنید
add
U
اضافه کنید زیاد کنید
adds
U
اضافه کنید زیاد کنید
prescan
U
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
widow
U
بیوه
widows
U
بیوه زن
viduity
U
بیوه گی
window
U
بیوه زن
widows
U
بیوه
relict
U
زن بیوه
relict
U
بیوه
widow
U
بیوه زن
suit at law
U
دادخواهی
litigation
U
دادخواهی
lawsuits
U
دادخواهی
complaint
U
دادخواهی
pursuance
U
دادخواهی
lawsuit
U
دادخواهی
widows
U
سطر بیوه
queen dowager
U
ملکه بیوه
viduity
U
حالت زن بیوه
widow
U
سطر بیوه
lone
U
بیوه یکه
pursues
U
دادخواهی کردن
pleading
U
شفاعت دادخواهی
lodge a complaint
U
دادخواهی کردن
pursuing
U
دادخواهی کردن
plead for justice
U
دادخواهی کردن
to go to law
U
دادخواهی کردن
to institute legal proceedings
U
دادخواهی کردن
litigate
U
دادخواهی کردن
pursued
U
دادخواهی کردن
pursue
U
دادخواهی کردن
litigating
U
دادخواهی کردن
litigates
U
دادخواهی کردن
litigated
U
دادخواهی کردن
grand duchess
U
زوجه یا بیوه دوک
to petition somebody
U
از کسی دادخواهی کردن
to plead with a person
U
نزدکسی دادخواهی کردن
lawsuits
U
دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
to proceed against a person
U
از دست کسی دادخواهی کردن
lawsuit
U
دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
proceed against someone
علیه کسی دادخواهی کردن
Queen Mother
U
ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
Queen Mothers
U
ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
grass widower
U
مردی که از زنش جدا شده مرد بیوه
dowager
U
بیوه زنی که دارایی ازشوهرش به او ارث رسیده باشد
dowagers
U
بیوه زنی که دارایی ازشوهرش به او ارث رسیده باشد
dowagers
U
بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد
dowager
U
بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد
go to law
U
اقامه دعوی کردن دادخواهی کردن عارض شدن
applaudingly
U
کف زنان
womankind
U
زنان
feminine
U
زنان
fair sex
U
زنان
womenfolk
U
زنان
women's dres
U
جامه زنان
feminicide
U
قتل زنان
women's army corps
U
ارتش زنان
beauties
U
زنان زیبا
womenfolk
U
جماعت زنان
womanly
U
در خور زنان
gynocracy
U
حکومت زنان
when will women have the vote?
U
زنان کی حق رای
vauntingly
U
لاف زنان
mutch
U
زنان وکودکان
greensickness
U
کم خونی زنان
gynaecocracy
U
حکومت زنان
gynecocracy
U
حکومت زنان
gynecology
U
پزشکی زنان
petticoats rule
U
تسلط زنان
gyringly
U
چرخ زنان
hirsutism
U
نابجارویی مو در زنان
pantingly
U
نفس زنان
flutteringly
U
پروبال زنان
reelingly
U
چرخ زنان
gaspingly
U
نفس زنان
wifely
U
درخور زنان
the female sex
U
زنان ودختران
asymetrical bars
U
پارالل زنان
uneven parallel bars
U
پارالل زنان
boastingly
U
لاف زنان
catamenia
U
قاعدگی زنان
demimonde
U
زنان هرزه
evadingly
U
طفره زنان
feminity
U
طبقه زنان
menses
U
قاعدگی زنان
boxers
U
مشت زنان
menstruation
U
قاعدگی در زنان
period
U
قاعده زنان
womankind
U
گروه زنان
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
plumes
U
پر کلاه زنان تل
beauty
U
زنان زیبا
plume
U
پر کلاه زنان تل
periods
U
قاعده زنان
feminist
U
طرفدار حقوق زنان
feminists
U
طرفدار حقوق زنان
catamenia
U
عادت ماهیانه زنان
heats
U
تحریک جنسی زنان
to catch napping
U
چرت زنان گرفتن
phlegmasia alba dolens
U
ورم سفیدران زنان
feminism
U
برابری طلبی زنان
premenstrual
U
قبل از قاعدگی زنان
heat
U
تحریک جنسی زنان
sapphism
U
همجنس خواهی زنان
chlorosis
U
سبزرنگی زنان کم خون
columbia round
U
تیراندازی مخصوص زنان
music stool
U
کرسی پیانو زنان
menstruation
U
قاعدگی زنان طمث
gynecologist
U
متخصص بیماریهای زنان
ladykillers
U
مرد محبوب زنان
ladykiller
U
مرد محبوب زنان
fluor
U
قاعدگی زنان سیال
women's army corps
U
قسمت زنان ارتش
female participation rate
U
نرخ مشارکت زنان
women labor force
U
نیروی کار زنان
lothario
U
گمراه کننده زنان
demimonde
U
جهان زنان هرجایی
diva
U
سردسته زنان خواننده اپرا
gynaecophysiology
U
علم ووفایف جهازتناسلی زنان
evadingly
U
گریز زنان بابهانه یاحیله
housecoat
U
لباسی که زنان درخانه می پوشند
leucorrhoea
U
سوزنک مزمن غیرمسری زنان
a comparison of men's salaries with those of women
U
مقایسه حقوق مردان با زنان
housecoats
U
لباسی که زنان درخانه می پوشند
suffragettes
U
زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
steatopygia
U
بزرگی وفربهی کفل زنان
suffragette
U
زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
hairdo
U
ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
hysteria
U
غش یابیهوشی وحمله در زنان هیجان زیاد
whites
U
سوزنک مزمن غیر مسری زنان
abbesses
U
رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
chatelaine
U
زنجیرکمربند که زنان کلیدوساعت ومدادومانندانهابدان می اویزند
wimple
U
روسری زنان قرون وسطی چرخ
gallant
U
متعارف وخوش زبان درپیش زنان
lady paramount
U
بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
modiste
U
کسی که کلاه وجامه زنان رامیفروشد
phlegmasia dolens
U
ران زنان ژماس سیاهرگهای نفاسی
women students
U
زنان دانش اموز محصلین اناث
hairdos
U
ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
YWCAs
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
YWCA
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
accoucheur
U
پزشک متخصص قابلگی وبیماریهای زنان
sapphic vice
U
شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
greensick
U
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
height of the volleyball net
U
34/2متر برای مردان و 42/2 متربرای زنان
abbess
U
رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
lady's man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
hereford round
U
مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
ladies' men
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
ladies' man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
sanitary napkins
U
دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
sanitary napkin
U
دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
moot
U
مطرح کردن دادخواهی کردن
petitioned
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
petitioning
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
petition
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
petitions
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
squire of dames
U
کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود
triathlon
U
مسابقه سه گانه بین زنان شامل دو 001 متر
purdah
U
برای پوشیدن زنان ازدیدارمردان بویژه در هند پارچه پردهای
bluestocking
U
منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
bluestockings
U
منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
say no more
U
بس کنید
ease off
U
شل کنید
finishing school
U
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
ducking stool
U
کرسی ای که زنان بدکاررابدان بسته ودراب پرت کرده غوطه میدادند
finishing schools
U
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
recive
U
مصرف کنید
have patience with me
U
با من حوصله کنید
hold hard
U
صبر کنید
hurry up
U
عجله کنید
i say
U
نگاه کنید
into a ball
U
نخ راگلوله کنید
move out
U
حرکت کنید
make a hurry
U
عجله کنید
wait a second
U
تامل کنید
oyez
U
گوش کنید
vide infara
U
را نگاه کنید
oyez
U
توجه کنید
push the door to
U
در راپیش کنید
Turn (let) the dog loose.
U
سگ راباز کنید
keep at it
U
مداومت کنید
leontief table
U
نگاه کنید به :
deletes
U
حذف کنید
accelerando
کم کم تند کنید
cautioned
U
توجه کنید
deleting
U
حذف کنید
suppose
U
فرض کنید
supposes
U
فرض کنید
deleted
U
حذف کنید
supposing
U
فرض کنید
cautioning
U
توجه کنید
cautions
U
توجه کنید
delete
U
حذف کنید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com