English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 20 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shipboard U درکشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
embarks U درکشتی گذاشتن
embark U درکشتی گذاشتن
to take ship U درکشتی گذاشتن
embarked U درکشتی گذاشتن
embarking U درکشتی گذاشتن
gun room U مخزن مهمات درکشتی
embark U درکشتی سوار کردن
embarks U درکشتی سوار کردن
embarking U درکشتی سوار کردن
embarked U درکشتی سوار کردن
To knock someone down. U کسی رازمین زدن ( درکشتی وغیره )
privateer U درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
ex ship U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
slip rope U مهاری که دوسرش درکشتی ومیانش بکرانه بسته باشد.....کشتی رها شود
embarked U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com