English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
against payment U درمقابل وجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
against U درمقابل
brace U درمقابل فشارمقاومت کردن
braced U درمقابل فشارمقاومت کردن
shield U حفافت کردن درمقابل
shields U حفافت کردن درمقابل
stiff U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffer U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffest U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
for U درمقابل برله
vis a vis U شخص روبرو درمقابل
vis-a-vis U شخص روبرو درمقابل
pragmatism U مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
defendant U مقاوم درمقابل زور و فشار
defendants U مقاوم درمقابل زور و فشار
bay U دفاع کردن درمقابل
bayed U دفاع کردن درمقابل
baying U دفاع کردن درمقابل
bays U دفاع کردن درمقابل
armor protection U حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
buck fever U هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
constructive notice U ابلاغ اختیاری در CL ابلاغی که به وکیل شخص بشود قانونی یااعتباری نامیده میشود و درمقابل ان " ابلاغ رسمی یاواقعی " قرار دارد و ان ابلاغی است که به خود شخص بشود
counterpose U درمقابل یکدیگر قرار دادن متقابل ساختن
creditor's bill U رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
cut it with a knife U درمقابل
d/a U acceptance documentagainst تحویل اسناد درمقابل قبولی نویسی
earthquake proof foundation U غیر مقاوم درمقابل زلزله
gainst U برعلیه درمقابل
in contrast with U درمقابل
in d. from U درمقابل
in security for U یعنوان وثیقه درمقابل
knee brace U پشت بندی که جهت مقاومت ساختمان درمقابل فشار ناشی از بادبسته میشود
parliamentarism U سیستمی که در ان قوه مجریه درمقابل پارلمان جوابگو ومسئول اعمال خود باشد
plene administravit U دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
private decument U درمقابل عقد رسمی یا سند که در CL اسناد مصدق یا عقودمهمور به مهر نامیده میشود
robustness U قدرت پوشش یک سیستم وتوانایی آن درمقابل ضربه وافتادن
thermal stress U ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
thermistor U الت مقاوم درمقابل برق
thermolabile U بی ثبات یا ناپایدار درمقابل حرارت
to keep at bay U دفاع کردن درمقابل
to pay against receipt U در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
v U مخفف versus به معنی درمقابل
white hope U بوکسور سفیدپوست درمقابل بوکسور سیاه پوست
To make a stand against injustice. U درمقابل ستم ایستادگی کردن
To stand up to someone . To assert oneself. U درمقابل کسی قد علم کردن
It sinds into insignificance beside his invention . U این درمقابل اختراع اوهیچ است
little frog in a big pond <idiom> U قطرهای درمقابل دریا
on the other hand <idiom> U درمقابل
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
to defend oneself [against] U از خود دفاع کردن [درمقابل]
alternatively <adv.> U درمقابل
apart from that <adv.> U درمقابل
at the same time [on the other hand] <adv.> U درمقابل
by the same token <adv.> U درمقابل
on the other hand <adv.> U درمقابل
on the other side <adv.> U درمقابل
otherwise <adv.> U درمقابل
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com