English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
culminant U درمرتفع ترین موضع کامل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
position light U علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost U پایین ترین زیر ترین
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
assumed position U موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
full mobilization U تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
full scale U باندازه کامل بمقیاس کامل
completed case U جعبه کامل خشاب کامل
full annealing U بازپخت کامل تاباندن کامل
imago U حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough U بطور کامل کامل
locations U موضع
sited U موضع
site U موضع
emplacement U موضع
spot U موضع
spots U موضع
location U موضع
localities U موضع
sites U موضع
positioned U موضع
position U موضع
lodgment or lodge U موضع
lodgment U موضع
locality U موضع
attack position U موضع تک
firing position U موضع تیر
defense position U موضع دفاعی
primary position U موضع اصلی
inposition U به موضع رفتن
lodgement U موضع گیری
occupation of position U اشغال موضع
inposition U مستقر در موضع
localization U موضع یابی
lodgment U موضع گیری
emplacement U موضع گرفتن
delay position U موضع تاخیری
secondary position U موضع یدکی
alternate position U موضع فرعی
stand U مکث موضع
alternate position U موضع یدکی
active site U موضع فعال
deployment U موضع صف ارایی
supplemental U موضع تکمیلی
position U وضعیت موضع
secondary position U موضع فرعی
assumed position U موضع فرضی
battle position U موضع نبرد
defense position U موضع پدافندی
spot U لکه موضع
spots U لکه موضع
locality U موضع مکان
covered position U موضع پوشیده
blocking position U موضع سد کننده
block house U موضع مستحکم
localities U موضع مکان
positioned U وضعیت موضع
primary position U موضع ابتدایی
displacement U تغییر موضع
the seat of pain U موضع درد
punch position U موضع منگنه
supplementary position U موضع تکمیلی
supplementary position U موضع یدکی
selection of position U انتخاب موضع
turnabouts U تغییر موضع
rendezvous area U موضع انتظار
turnabout U تغییر موضع
post U محل ماموریت موضع
occupation of position U اشغال موضع کردن
localization of function U موضع یابی کارکرد
supplementary U موضع تکمیلی اضافی
key position U موضع حساس و مهم
post- U محل ماموریت موضع
posted U محل ماموریت موضع
posts U محل ماموریت موضع
confirmed location U موضع تایید شده
switch position U موضع دفاعی بینابین
switch position U موضع رابط دفاعی
preselect U پیش بینی موضع کردن
dummy U دروغی تقلبی موضع فریبنده
outfield U موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
dummies U دروغی تقلبی موضع فریبنده
foreland U زمین جلوی موضع دماغه سنگر
cheat U موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
delay position U موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
permanent emplacement U موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
organising U مرتب کردن ارایش دادن موضع
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
organises U مرتب کردن ارایش دادن موضع
displacing U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaces U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displace U جابجا شدن تغییر موضع دادن
cheats U موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheated U موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organize U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing U مرتب کردن ارایش دادن موضع
hip shoot U تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
olympic trench shooting U مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
redoubt U موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
long off U موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
layig up position U موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
emplace U جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
backmost U پس ترین
long spot U موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
pass shooting U شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
drier U : خشک ترین
arrant U بدنام ترین
hindmost U عقب ترین
downmost U پایین ترین
backmost U عقب ترین
bottommost U پایین ترین
middlemost U میان ترین
undermost U پایین ترین
undermost U زیر ترین
eldest U مسن ترین
leftmost U سمت چپ ترین
first and foremost <adv.> U پیش ترین
topmost U اعلی ترین
driest U خشک ترین
rearmost U عقب ترین
aftmost U عقب ترین
foremost U پیش ترین
meritorious U شایسته ترین
midmost U میان ترین
more like;most like U شبیه ترین
furthest U پیشرفته ترین
westernmost U غربی ترین
best U عظیم ترین
most important <adj.> U مهم ترین
nethermost U پست ترین
proto U مهم ترین
lowermost U پایین ترین
most significant U پراهمیت ترین
least significant U کم اهمیت ترین
lattermost U پست ترین
rightmost U راست ترین
lattermost U عقب ترین
lowest U پایین ترین
lower most U پایین ترین
circle of position U دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
disposition U صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
full-backs U عقب ترین بازی کن
aftermost U عقب ترین واپسین
ticks U سخت ترین مرحله
full-back U عقب ترین بازی کن
tick U سخت ترین مرحله
easternmost U شرقی ترین نقطه
ticked U سخت ترین مرحله
eastermost U شرقی ترین نقطه
bottom price U پائین ترین قیمت
least significant digit U کم اهمیت ترین رقم
best U شایسته ترین پیشترین
most significant bit U با اهمیت ترین بیت
top flight U اعلی ترین مرتبه
neap tide U پائین ترین جزر و مد
next U نزدیک ترین پس ازان
tenth rate U پایین ترین درجه
tenth rate U از پایین ترین جنس
lsb U کم اهمیت ترین بیت
least significant bit U کم اهمیت ترین بیت
royal road U اسان ترین راه
heartstring U عمیق ترین احساسات دل
most significant digit U با ارزش ترین رقم
most significant bit U با ارزش ترین بیت
innermost U داخلی ترین دراعماق
most significant digit U با اهمیت ترین رقم
neap U خفیف ترین جزر و مد
caught with hand in the cookie jar <idiom> U مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
fullback U جای عقب ترین بازی کن
thermosphere U خارجی ترین لایه اتمسفر
curtal step U پایین ترین پله پلگان
curtail step U پایین ترین پله پلگان
main battle tank U قوی ترین تانک رزمی
combat resolution U پایین ترین رده رزمی
lower high water U پایین ترین پیشرفت اب دریا
admirals U عالی ترین افسرنیروی دریایی
sternmost U عقب ترین قسمت کشتی
primitive data type U ساده ترین شکل داده
upmost U عالی ترین بالاترین درجه
admiral U عالی ترین افسرنیروی دریایی
lasts U پایین ترین درجه یا مقام
last U پایین ترین درجه یا مقام
Put your warmest clothes on . U گرم ترین لباسهایت را تن کرد
exosphere U خارجی ترین لایه اتمسفر
lasted U پایین ترین درجه یا مقام
troposphere U پایین ترین بخش اتمسفر
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
bottom U با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bellies U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
lower low water U پایین ترین پست رفت اب دریا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com