English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
depth therapy U درمان عمقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
datum dan buoy U علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
therapist U متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapists U متخصص درمان شناسی درمان شناس
shallowness U کم عمقی
deep seated U عمقی
bathetic U عمقی
heparinize U باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
deep sensibility U احساسهای عمقی
intensive agriculture U کشت عمقی
file firing U اتش عمقی
depth analysis U تحلیل عمقی
depth interview U مصاحبه عمقی
depth psychology U روانشناسی عمقی
lift pass U پاس عمقی
retrocede U عمقی شدن
intensive cultivation U زراعت عمقی
bottom mine U مین شناور عمقی
capital deepening U افزایش عمقی سرمایه
client centered therapy U درمان متمرکز بر درمان جو
weapon alpha U نوعی خرج انفجاری عمقی موشکی
remedies U درمان
cure U درمان
remedy U درمان
natural philosophy U درمان
remedying U درمان
immedicable U بی درمان
remediless U بی درمان
irremediable U بی درمان
client U درمان جو
remedied U درمان
clients U درمان جو
treatments U درمان
therapy U درمان
medicative U درمان کن
cured U درمان
cures U درمان
treatment U درمان
water cure U اب درمان
medicament U درمان
medicaments U درمان
interpretive therapy U درمان تفسیری
dual sex therapy U درمان دو جنسیتی
kinesalgia U جنبش درمان
electrotherapeutics U درمان برقی
healable U درمان پذیر
existential therapy U درمان وجودی
iamatology U درمان شناسی
hydropathist U اب درمان دان
cure U درمان بخشیدن
inpatient U تحت درمان
marriage therapy U درمان زناشویی
therapeutist U درمان شناس
treatable U قابل درمان
It'll be OK. <idiom> U درمان میشود!
therapeusis U درمان شناسی
supportive therapy U درمان حمایتی
multiple therapy U درمان تعاونی
operable U قابل درمان
pithiatism U درمان تلقینی
placebo therapy U درمان با دارونما
post treatment follow up U پیگیری پس از درمان
psychotherapy ortherapeutics U روح درمان
quadrangular therapy U درمان دو زوجی
relationship therapy U درمان ارتباطی
remediable U درمان پذیر
remediless U درمان ناپذیر
social therapy U درمان اجتماعی
therapeutics U درمان شناسی
physiotherapy U درمان فیزیکی
remedy U درمان میزان
active therapy U درمان فعال
adjunctive therapy U درمان جنبی
adjuvent therapy U درمان تکمیلی
an active remedy U درمان کاری
analytic therapy U درمان تحلیلی
curative U درمان بخش
remedies U درمان کردن
aceology U درمان شناسی
treat U درمان کردن
remedy U درمان کردن
faith healing U درمان اعتقادی
psychotherapy U درمان روانی
faith cure U درمان اعتقادی
remedying U درمان کردن
cures U درمان بخشیدن
remedying U درمان میزان
treated U درمان کردن
treat U درمان شدن
remedies U درمان میزان
aversion therapy U درمان اجتنابی
direct therapy U درمان رهنمودی
treated U درمان شدن
incurable U بی درمان بیچاره
treats U درمان شدن
chemotherapy U درمان دارویی
cure all U درمان هر درد
incurable U درمان ناپذیر
corrective therapy U درمان اصلاحی
conjoint therapy U درمان زوجی
cured U درمان بخشیدن
remedied U درمان کردن
remedied U درمان میزان
treats U درمان کردن
cooperative therapy U درمان تعاونی
x ray therapy U درمان با اشعه مجهول
therapeutically U از لحاظ درمان شناسی
Patience is a plaster for all sores . <proverb> U صبر,درمان هر دردیست .
homoeopaths U جور درمان خواه
homeopaths U جور درمان خواه
homeopath U جور درمان خواه
therapeutist U متخصص درمان شناسی
shock therapy U درمان با ضربه برقی
carbon dioxide therapy U درمان با انیدرید کربنیک
sex therapy U درمان اختلالات جنسی
encounter group therapy U درمان با گروه رویارویی
electroshock therapy U درمان با ضربه برقی
electroconvulsive therapy U درمان با تشنج برقی
electric convulsive therapy U درمان با تشنج برقی
ect U درمان با تشنج برقی
indoklon therapy U درمان با استنشاق اندوکلون
insulin coma therapy U درمان با اغماء انسولینی
chemotherapy U درمان بواسطه موادشیمیایی
therapeutic U وابسته به درمان شناسی
neuropsychiatric U درمان روانی عصبی
mud bath U گل مالی تن برای درمان
directive group therapy U درمان رهنمودی گروهی
insulin shock therapy U درمان با ضربه انسولین
activity group therapy U درمان با فعالیت گروهی
root canal therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal procedure U درمان ریشه [دندان پزشکی]
endodontic therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal treatment [RCT] U درمان ریشه [دندان پزشکی]
hydropathic U وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
chiropodist U متخصص درمان وحفافت پاها
chiropodists U متخصص درمان وحفافت پاها
they are cured by nature U طبیعت انها را درمان میکند
nephritic U درمان کننده ناخوشی گرده
physical medicine U درمان بدنی و توان بخشی
Jealousy is a remediless disease. <proverb> U یسد درد بى درمان است .
Tears remedy every irremediable ailment. <proverb> U گریه بر هر درد بى درمان دواست .
implosive therapy U درمان با غرقه سازی تجسمی
physiatrics U درمان امراض باوسایل طبیعی
occupational therapy U درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
osteopathy U درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
hydrotherapeutic U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
psychosurgery U جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
radiotherapy U رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
to seek a remedy for something U چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
hydropath establishment U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
follow up U تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
acupressure U روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
antihistamine U موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
crymotherapy U درمان بوسیله سرما سرما درمانی
cryotherapy U درمان بوسیله سرما سرما درمانی
immedicable U درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com