English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
As events unfolded I realized that ... U درطی رویداد ها پی بردم که ...
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To my dismay I discovered that... U با دلزدگی پی بردم که...
I won! من بردم! [پیروز شدم]
i am rials in pocket U سه ریال سود بردم
i was benefited by his advice U از اندرز او سود بردم
during U درطی
as something is [was] going on U درطی
pending U درطی
coursed U درطی درضمن
courses U درطی درضمن
course U درطی درضمن
I made a lot of profit in the deal . U دراین معامله فایده زیادی بردم
I benefited greatly from the english course. U از کلاس انگلیسی استفاده فراوانی بردم .
In the course of the discussions. U درطی مذاکرات ومباحثات
In the course of the past centuries. U درطی قرنهای گذشته
I revisited her recipe. U من دستور کار [غذای] او [زن] را دوباره بکار بردم.
orthogenesis U اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
curing U پروسهای که درطی ان بیشترلاستیکهای مصنوعی پلاستیکها و سوختهای جامدتغییر شکل داده و به ترکیباتی با وزن مولکولی بیشتر تبدیل میشوند
logistics U شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
event U رویداد
incidents U رویداد
incident U رویداد
occurence U رویداد
events U رویداد
happening U رویداد
occurrences U رویداد
occurrence U رویداد
circumstances U رویداد
happenings U رویداد
trend U رویداد
trends U رویداد
occurrence U تصادف رویداد
misadventure U رویداد ناگوار
misadventures U رویداد ناگوار
occurence U رویداد واقعه
a life full of incidents U زندگی پر رویداد
subsequent to that event U پس ازان رویداد
event horizen U افق رویداد
exogenous event U رویداد برونی
contretemps U رویداد ناگوار
mishaps U رویداد ناگوار
mishap U رویداد ناگوار
decades U ده موضوع یا رویداد
decade U ده موضوع یا رویداد
occurrences U تصادف رویداد
commentaries U گزارش رویداد
commentary U گزارش رویداد
circumstance U تفصیل رویداد
endogenous event U رویداد درونی
passages U رویداد کارکردن مزاج
balance U احتمال رویداد خطا
balances U احتمال رویداد خطا
mischance U رویداد بد حادثه ناگوار
mischances U رویداد بد حادثه ناگوار
uneventful U بدون رویداد مهم
passage U رویداد کارکردن مزاج
air pollution episode U رویداد الودگی هوا
rummy start U رویداد شگفت انگیز
non-events U رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
non-event U رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
black swan event U رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
The incident set off a debate. U این رویداد بحثی را به راه انداخت [برانگیخت] .
collision detection U تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
event focus U که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
parachronism U اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
real time U داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
native U رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
natives U رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
maintenance U مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
generate U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generated U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generates U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generating U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
This new frontier incident probably means war. U این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
message U پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
messages U پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
dead U دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
conditional U دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
alerted U پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerts U پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alert U پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
warns U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warn U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
main U مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com