English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
macro U درشت دستور
macro instruction U درشت دستور
macroinstruction U درشت دستور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
keyword macro U درشت دستور کلید واژهای
macro U کلان درشت دستور
macro expansion U بسط درشت دستور
mixed mode macro U درشت دستور امیخته باب
positional macro U درشت دستور مرتبهای
Other Matches
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
close up view U نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
coarse grained U درشت
roughest U درشت
hulking U درشت
crass U درشت
coarsest U درشت
coarse U درشت
coarser U درشت
macro U درشت
coarse fibred U نخ درشت
grossing U درشت
harsher U درشت
harshest U درشت
tibias U درشت نی
tibia U درشت نی
gruff U درشت
grosser U درشت
gross U درشت
grossed U درشت
harsh U درشت
sturdy U درشت
grossest U درشت
grosses U درشت
rough-hewn U درشت
rough hewn U درشت
rough U درشت
grained U درشت
sturdier U درشت
sturdiest U درشت
macro generator U درشت زا
majuscular U درشت
magnifier U درشت کن
shank U درشت نی
shin bone U درشت نی
macrosomatic U درشت تن
of a coarse fibre U نخ درشت
jumbo U درشت
jumbos U درشت
abrupt U درشت
grits U ارد درشت
lumped U تکه درشت
grit U ماسه درشت
lump U تکه درشت
buckshot U ساچمه درشت
gritted U ماسه درشت
magnifier U درشت نما
gritting U ماسه درشت
majuscule U حرف درشت
largest U درشت لبریز
larger U درشت لبریز
large U درشت لبریز
macropsia U درشت بینی
roughest U درشت ناهموار
rough U درشت ناهموار
megalopsia U درشت بینی
grained U درشت باف
megalopsis U درشت بینی
magnifications U درشت نمایی
magnification U درشت نمایی
lumps U تکه درشت
macroscopic U درشت نمود
hulking U درشت استخوان
magnifying U درشت کردن
magnify U درشت کردن
magnifies U درشت کردن
magnified U درشت کردن
chesty U درشت پستان
shower U درشت باران
showers U درشت باران
showering U درشت باران
brutish U بی شعور درشت
rappee U انفیه درشت
gross U درشت بافت
rough spoken U درشت سخن
grossed U درشت بافت
rudas U درشت گنده
grosser U درشت بافت
grosses U درشت بافت
snowberry U اقطی گل درشت
grossest U درشت بافت
text hand U دستخط درشت
grossing U درشت بافت
showered U درشت باران
macrocode U درشت برنامه
macrograph U خط و تصویر درشت
kerria U برگ درشت
coarse gravel U شن درشت دانه
humble bee U زنبور درشت
grumpish U ترشرو درشت
cobnut U فندق درشت
costard U سیب درشت
macrocycle U درشت حلقه
crus U درشت نی ساق
engross U درشت نوشتن
macro library U درشت کتابخانه
macromolecule U درشت مولکول
gaint molecule U درشت مولکول
exaggerated stereoscopy U درشت نما
macro processor U درشت پردازشگر
macrocode U دستورالعملهای درشت
macrography U درشت نویسی
kersey U شال درشت
macro assembler U درشت همگذار
macro difinition U درشت تعریف
boldfacing U درشت نمایی
boldface U حرف درشت
macro definition U درشت تعریف
macro declaration U درشت اعلان
macro call U درشت فراخوان
macro assembler U درشت همگزار
bumble bee U زنبور درشت
macro instruction U درشت دستورالعمل
largeof limb U درشت اندام
demerara sugar U شکر زرد و درشت
wolf hound U تازی درشت اندام
capitalising U باحروف درشت نوشتن
jack plane U رنده درشت تراش
lateral magnifying power U درشت نمایی جانبی
gross motor skills U مهارتهای حرکتی درشت
capitalised U باحروف درشت نوشتن
vespid U زنبور درشت و سرخ
capitalises U باحروف درشت نوشتن
was grinted in large t. U با حروف درشت چاب
lunker U نوعی ماهی درشت
capitalizes U باحروف درشت نوشتن
capitalize U باحروف درشت نوشتن
capitalized U باحروف درشت نوشتن
capitalizing U باحروف درشت نوشتن
macrocyclic musks U مشکهای درشت حلقهای
macromolecular chemistry U شیمی درشت مولکول
rip saw U اره دندانه درشت
coarse aggregate U مصالح درشت دانه
macrocyclic effect U اثر درشت حلقهای
magnification factor U عامل درشت نمایی
macroptic hallucination U توهم درشت بینی
crepe paper U کاغذ الیاف درشت
macrosplanchnic build U هیکل درشت تنه
coarse sieve U غربال سوراخ درشت
capital U حرف درشت پایتخت
boldface U یکنوع حرف درشت
gritting U درشت ماسه سنگ
gritted U درشت ماسه سنگ
macroprogramming U درشت برنامه نویسی
of a coarse fibre U درشت بافت زمخت
grit U درشت ماسه سنگ
bigaroon U یک جور گیلاس درشت
magnification U بزرگ سازی درشت نمایی
cheesecloth U پارچهی پنبهای درشت باف
magnifications U بزرگ سازی درشت نمایی
runt U کبوتر خانگی درشت کوتوله
runts U کبوتر خانگی درشت کوتوله
cottonade U پارچه نخی درشت باف
Do not entrust great affairs to the small. <proverb> U به خردان مفرماى کار درشت .
marrow bean U لوبیای تخم درشت باغی
tortrix U پروانه بید درشت اندام
roughhew U درشت بریدن طرح کردن
tortricidae U پروانه بید درشت اندام
tortricid U پروانه بید درشت اندام
granular snow U برف سفت با دانههای درشت
powering U درشت نمایی قدرت دوربین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com