English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
cross country U درسرتاسرمزرعه ورزشهای میدانی وصحرایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
calisthenics U ورزشهای سبک بدون وسیله ورزشهای سوئدی
spectator sports U ورزشهای پر تماشاگر
pentathlons U ورزشهای پنجگانه
pentathlon U ورزشهای پنجگانه
aquatics U ورزشهای ابی
martial arts U ورزشهای رزمی
contact sports U ورزشهای برخوردی
aquatic sports U ورزشهای ابی
motorsports U ورزشهای با وسایل موتوری
jujitsu U مادر ورزشهای رزمی
decathlon U ورزشهای ده گانه دوومیدانی
decathlons U ورزشهای ده گانه دوومیدانی
noncontact sports U ورزشهای بدون برخورد
court U زمین ورزشهای محوطهای
calisthenics U ورزشهای تمرینی بدون اسباب
tae guk U بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
calisthenic U وابسته به ورزشهای سبک سوئدی
capitain's armband U بازوبند کاپیتان [ورزشهای با توپ]
abdominal endurance U ورزشهای تقویت عضلههای شکم
athletics U دو و میدانی
track and field U دو و میدانی
field worker U پژوهشگر میدانی
field games U بازیهای میدانی
field strcture U ساخت میدانی
field theory U نظریه میدانی
Track and field events . U مسابقات دو میدانی
Do you know who you are dealing with? U میدانی با کی طرفی ؟
streetwise U چاله میدانی
trackman U دو و میدانی کار
field work U پژوهش میدانی
high field emission arc U قوس میدانی
field force U نیروی میدانی
field emission U صدور میدانی
athletes U دو و میدانی کار
field study U بررسی میدانی
athlete U دو و میدانی کار
field dependence U وابستگی میدانی
field effect U با تاثیر میدانی
free U ترخیص کردن میدانی
track U زمین بازیهای میدانی
tracked U زمین بازیهای میدانی
frees U ترخیص کردن میدانی
langlauf U مسابقه اسکی میدانی
freeing U ترخیص کردن میدانی
freed U ترخیص کردن میدانی
free field format U در قالب ازاد میدانی
tracks U زمین بازیهای میدانی
track and field U وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
triangular meet U مسابقه دو و میدانی بین سه تیم
field event U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
pentathlete U شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
deathlete U شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
field events U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
battle clout U نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
mosfet U ترانزیستور میدانی سریع و قوی ساخته شده با روش MOS
tracked U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com