Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fluviomarine
U
درست شده رودخانه ودریا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
terraqueous
U
شامل خشکی ودریا
afflux
U
خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
affluent
رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
up the river
U
سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
liman
U
خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
coincidence function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joined
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joins
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
meets
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
conjunction
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
either or operation
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
disjunction
U
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
unions
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false
U
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
alternation
U
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
assertion
U
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
union
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
tempered
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempers
U
درست ساختن درست خمیر کردن
temper
U
درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness
U
قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone
<idiom>
U
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
rivers
U
رودخانه
glaciers
U
رودخانه یخ
glacier
U
رودخانه یخ
rever
U
رودخانه
river clay
U
گل رودخانه
river
U
رودخانه
river line
U
خط رودخانه
river gravel
U
شن رودخانه
levee
U
کناره رودخانه
headwater
U
بالادست رودخانه
lethe
U
اب رودخانه بزرخ
stethe
U
ساحل رودخانه
along the river
U
درامتداد رودخانه
upstream
U
بالای رودخانه
water system
U
رودخانه و شعبات ان
riverward
U
بطرف رودخانه
riverine
U
سواحل رودخانه
the river karoon
U
رودخانه کارون
riverbed
U
بستر رودخانه
river profile
U
نیمرخ رودخانه
river mouth
U
دهانه رودخانه
river line
U
خط ساحل رودخانه
riparian
U
ساحل رودخانه زی
river trip
U
مسافرت رودخانه ای
river trip
U
گردش رودخانه ای
potamology
U
مبحث رودخانه ها
ostiary
U
دهانه رودخانه
the karoon river
U
رودخانه کارون
alpheus
U
رب النوع رودخانه
streams
U
رودخانه ابراهه
low water
U
فروکش اب رودخانه
euphrates
U
رودخانه فرات
conferva
U
علف رودخانه
by water
U
از راه رودخانه
bottom ice
U
یخ کف دریاچه یا رودخانه
bight
U
پیچ رودخانه
river banks
U
ساحل رودخانه
strand
U
لایه رودخانه
strands
U
لایه رودخانه
an open river
U
رودخانه باز
streamed
U
رودخانه ابراهه
river beds
U
بستر رودخانه
river bed
U
بستر رودخانه
river bank
U
ساحل رودخانه
fork of ... river
U
شاخه رودخانه ...
head stream
U
سرچشمه رودخانه
stream
U
رودخانه ابراهه
alternatives
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
spanning
U
پل زدن روی رودخانه
span
U
پل زدن روی رودخانه
riverain
U
ساکن ساحل رودخانه
spanned
U
پل زدن روی رودخانه
spans
U
پل زدن روی رودخانه
ferryboat
U
قایق عبور از رودخانه
upstream
U
بالادست جریان رودخانه
keelboat
U
قایق پهن رودخانه
ferryboats
U
قایق عبور از رودخانه
styx
U
رودخانه عالم اسفل
sluggish stream
U
رودخانه با جریان کند
river bed level
U
تراز بستر رودخانه
excavation in river bed
U
خاکبرداری در بستر رودخانه
levee
U
دیواره ساحلی رودخانه
eyot
U
جزیره کوچک در رودخانه
fluvial
U
زیست کننده در رودخانه
fluviatic
U
پیداشده رودخانه رودخانهای
keelboatman
U
کرجی بان رودخانه
interamnian
U
واقع در میان دو رودخانه
inland navigation
U
کشتی رانی در رودخانه ها
forced crossing
U
عبور اجباری از رودخانه
head water
U
قسمت بالادست رودخانه
head water
U
بالای رودخانه بالارود
naiad
U
حوری موجددریاچه رودخانه
near bank
U
ساحل نزدیک رودخانه
river basin
U
ابگیر یا حوضه رودخانه
riparian
U
حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
bank effect
U
اثر کناره رودخانه
riparian
U
وابسته بکنار رودخانه
basin area
U
حوزه ابریز رودخانه
upstream
U
مخالف جریان رودخانه
basin
U
حوزه رودخانه ابگیر
basins
U
حوزه رودخانه ابگیر
bayou
U
شاخه فرعی رودخانه
deliberate crossing
U
عبور با فرصت از رودخانه
niagara
U
رودخانه و ابشار نیاگارا
hasty crossing
U
عبور تعجیلی از رودخانه
white water
U
ابشارهای کوتاه رودخانه
chutes
U
شیب تند رودخانه
chute
U
شیب تند رودخانه
haugh
U
زمین رسوبی کنار رودخانه
whitewater racing
U
مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
strath
U
بستر پهن مسیر رودخانه
navigation river
U
رودخانه قابل کشتی رانی
summer bed of a river
U
بستر تابستانی رودخانه مسیل
he put me across the river
U
مرا بدانسوی رودخانه برد
palisade
U
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
cess
U
سرازیری کنار رودخانه وغیره
detritus
U
مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
palisades
U
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
hurst
U
جای کم عمق در رودخانه یا دریا
river forcasting
U
پیش بینی جریان رودخانه
to fall down the river
U
باجریان رودخانه حرکت کردن
to clean arives
U
رودخانه ایی را لاروبی کردن
bed building stage of river
U
تراز سطح متوسط اب رودخانه
fluviatile
U
نهری زندگی کننده در رودخانه
fairways
U
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
staff gauge
U
اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
fairway
U
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
dragsman
U
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
rhenish
U
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
fluviograph
U
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fluviometer
U
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
ice mining
U
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
holm
U
زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
riffled
U
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
watersheds
U
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
gorge portion
U
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
wharf
U
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs
U
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves
U
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
The teo countries are separated by this river.
U
این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
riparian rights
U
حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
watershed
U
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
riffling
U
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffles
U
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
How long is the River Nile?
U
طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
effective snow melt
U
برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
live lining
U
ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
camp-shedding
U
[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
logjam
U
انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
riffle
U
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riparian law
U
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
estacade
U
سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
sandbar
U
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
holm
U
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
bank protection
U
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
base flow
U
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
gauging station
U
ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
nilometer
U
الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
dispersion
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
alluviation
U
رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
ferrybridge
U
کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
gauging section
U
مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
acheval
U
ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
estuaries
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuary
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
terrigenous
U
تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
caisson
U
اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
water hole
U
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
snag boat
U
کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
The Pied Piper of Hamelin
U
نی نواز هاملن
[با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
The Pied Piper of Hamelin
U
فلوت زن رنگارنگ هاملن
[با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboat
U
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboats
U
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferrying
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
period of concentration
U
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com