English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
instructiveness U دربرداشتن درس و عبرت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ensample U عبرت
warning U عبرت
bywords U عبرت
byword U عبرت
warnings U عبرت
example U سرمشق عبرت
examples U سرمشق عبرت
as warning to U برای عبرت
gazing stock U مایه عبرت
to take example U عبرت گرفتن
to become a proverb U عبرت شدن
as a warning to others U برای عبرت دیگران
this was a lesson for him U این برای او عبرت شد
instructively U بطور عبرت امیز
pragmatically U بطور علمی یا عبرت اموز فضولانه
to have on U دربرداشتن
comprisal U دربرداشتن
infold U دربرداشتن
comprises U دربرداشتن
presupposing U دربرداشتن
presupposes U دربرداشتن
presupposed U دربرداشتن
presuppose U دربرداشتن
comprised U دربرداشتن
comprise U دربرداشتن
perseveation U اصرار دربرداشتن
embracement U احاطه دربرداشتن
encircled U دورچیزی گشتن دربرداشتن
entails U متضمن بودن دربرداشتن
entail U متضمن بودن دربرداشتن
entailing U متضمن بودن دربرداشتن
entailed U متضمن بودن دربرداشتن
bears U حمل کردن دربرداشتن
comporting U دربرداشتن حامل بودن
embodied U مجسم کردن دربرداشتن
comports U دربرداشتن حامل بودن
encircle U دورچیزی گشتن دربرداشتن
comported U دربرداشتن حامل بودن
encircles U دورچیزی گشتن دربرداشتن
encircling U دورچیزی گشتن دربرداشتن
comport U دربرداشتن حامل بودن
embodying U مجسم کردن دربرداشتن
contain U دارا بودن دربرداشتن
contained U دارا بودن دربرداشتن
contains U دارا بودن دربرداشتن
embody U مجسم کردن دربرداشتن
embodies U مجسم کردن دربرداشتن
bear U حمل کردن دربرداشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com