Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
She is very particular ( specific ) about her appearance .
U
درباره سرووضعش خیلی مقید است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I have thought long and hard about it.
U
خیلی عمیق و دراز مدت درباره اش فکر کردم.
there is no style about her
U
سرووضعش زیبایی
to make a complaint
[about]
U
شکایت کردن
[درباره]
[مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
help
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
she has a well poised head
U
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns
<idiom>
U
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
microfilms
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce
U
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
conditional
U
مقید
pent
U
مقید
limited
U
مقید
limiting
U
مقید
bound up
U
مقید
particulars
U
مقید
bounden
U
مقید
modals
U
مقید
modal
U
مقید
bound
U
مقید
very low frequency
U
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
binds
U
مقید کردن
bonding
U
مقید کردن
plenary
U
غیر مقید
plenaries
U
غیر مقید
fetter
U
مقید کردن
qualified power of attorney
U
وکالت مقید
absolutes
U
غیر مقید
absolute
U
غیر مقید
qualified endorsement
U
فهرنویسی مقید
bind
U
مقید کردن
fetters
U
مقید کردن
bind over
U
مقید کردن
fettered
U
مقید کردن
fettering
U
مقید کردن
conditional
U
موکول مقید
qualified confession
U
اقرار مقید
engaged column
U
ستون مقید
peg down
U
مقید کردن
qualified
U
مقید محدود
conditionally
U
بطور مقید
qualified indorsement
U
فهر نویسی مقید
restrictive indorsement
U
پشت نویسی مقید
qualified endorsement
U
پشت نویسی مقید
indenture
U
با سند مقید کردن
condition
U
شرط مقید کردن
sub modo
U
مشروط یا مضیق یا مقید
indenture
U
باسند مقید شدن
to pin somebody down on something
U
کسی را به چیزی مقید کردن
formal
U
مقید به اداب ورسوم اداری
rattling
U
خیلی تند خیلی خوب
ponderous
U
خیلی سنگین خیلی کودن
I always make a point of being on time . I always try to be punctual .
U
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
I feel morally bound to …
U
از نظر اخلاقی خود را مقید می دانم که ...
He's a difficult man to pin down.
U
سخت است او
[مرد]
را مقید کرد.
bearbaiting
U
نوعی تفریح که دران سگهارابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
emergencies
U
خیلی خیلی فوری
emergency
U
خیلی خیلی فوری
jim dandy
U
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
bound
U
خیز محدود کردن مقید کردن بستن
bind
U
گرفتار واسیر کردن مقید کردن
binds
U
گرفتار واسیر کردن مقید کردن
quoad
U
درباره
re
U
درباره .....
concerning
U
درباره
in re
U
درباره
about
U
درباره
on
U
درباره
re-
U
درباره
re-
U
درباره .....
touching
U
درباره
toward
U
درباره
re
U
درباره
to reflect
[on]
U
فکرکردن
[درباره]
my sentiment toward him
U
عقیده من درباره او
of
U
در سوی درباره
towards
U
درباره مقارن
respecting
U
درخصوص درباره
to reflect
[on]
U
تامل کردن
[درباره]
gospel
U
بشارت درباره مسیح
I am hopeful about the future.
U
درباره آینده امیدوارهستم
price expectation
U
انتظارات درباره قیمت
to think
[of]
U
فکر کردن
[درباره]
attend to
U
نظر دادن درباره
book review
U
مقاله درباره کتاب
nomographer
U
نویسنده کتاب درباره
traversabel
U
سخنرانی درباره مسافرت
as respects ...
U
درباره ...
[با توجه به اینکه... ]
gospels
U
بشارت درباره مسیح
all about
U
همه چیز درباره
to crab
[American E]
[about something]
U
قر زدن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
U
نق نق زدن
[درباره چیزی]
travelogues
U
سخنرانی درباره مسافرت
to moan
U
نق نق زدن
[درباره چیزی]
travelogue
U
سخنرانی درباره مسافرت
travelogs
U
سخنرانی درباره مسافرت
to gripe
U
نق نق زدن
[درباره چیزی]
monographs
U
رساله درباره یک موضوع
to bitch
[American E]
[about something]
U
قر زدن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
U
قر زدن
[درباره چیزی]
to moan
U
قر زدن
[درباره چیزی]
to gripe
U
قر زدن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
U
قر زدن
[درباره چیزی]
to grouch
U
قر زدن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
U
قر زدن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
U
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
U
نق نق زدن
[درباره چیزی]
monograph
U
رساله درباره یک موضوع
to grouch
U
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
U
نق نق زدن
[درباره چیزی]
I am certain of it.
U
من درباره اش مطمئن هستم.
to bitch
[American E]
[about something]
U
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to tie up
U
مقید کردن حبس کردن
I am not aware of that.
<idiom>
U
درباره اش آگاه نیستم.
[اصطلاح]
kailyard school
U
مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
parley
U
مذاکره درباره صلح موقت
parleyed
U
مذاکره درباره صلح موقت
parleying
U
مذاکره درباره صلح موقت
parleys
U
مذاکره درباره صلح موقت
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
leader
U
درباره سایر رکوردهای فایل
idyll
U
چکامه درباره زندگی روستایی
idylls
U
چکامه درباره زندگی روستایی
To comment on something ( someone ) .
U
درباره چیزی ( کسی ) نظردادن
To put something to the vote.
U
درباره چیزی رأی گرفتن
To investigate something.
U
درباره چیزی تحقیق کردن
render judgement on
U
حکم کردن درباره کسی
symposia
U
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposium
U
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
to sit
U
درباره موضوعی جلسه کردن
to put something to the vote
U
درباره چیزی رای دادن
to obtaini. on anything
U
درباره چیزی اگاهی یافتن
shoptald
U
گفتگو درباره وضع کسب
symposiums
U
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
to kvetch
[American E]
[about something]
U
گله کردن
[درباره چیزی]
leaders
U
درباره سایر رکوردهای فایل
idyl
U
چکامه درباره زندگی روستایی
to crab
[American E]
[about something]
U
ناله کردن
[درباره چیزی]
to gripe
U
گله کردن
[درباره چیزی]
to grouch
U
ناله کردن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to grouch
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to bitch
[American E]
[about something]
U
گله کردن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
U
گله کردن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
U
ناله کردن
[درباره چیزی]
to grouch
U
گله کردن
[درباره چیزی]
to gripe
U
ناله کردن
[درباره چیزی]
to bitch
[American E]
[about something]
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to moan
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to moan
U
گله کردن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
U
گله کردن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
U
گله کردن
[درباره چیزی]
to gripe
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to moan
U
ناله کردن
[درباره چیزی]
to bitch
[American E]
[about something]
U
ناله کردن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
U
ناله کردن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
U
ناله کردن
[درباره چیزی]
operational
U
اطلاعات درباره عملیات طبیعی سیستم
cycles
U
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
bespeak
U
قبلا درباره چیزی صحبت کردن
cycled
U
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle
U
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
vent for surplus theory of trade
U
نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
specification
U
ی درباره تواناییهای برنامه , مشخصات و روش ها
to think well of a person
U
درباره کسی خوش گمان بودن
helps
U
نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
globally
U
همه اطلاعات درباره یک شکل یا کار
dopes
U
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
global
U
همه اطلاعات درباره یک شکل یا کار
poetics
U
رسالهای درباره شعر وزیبایی شناسی
to fancy oneself
U
عقیده خوب درباره خود داشتن
help
U
نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
permanent income hypothesis
U
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
dope
U
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
seventh heaven
<idiom>
U
شرح دادن درباره خوش بودنت
helped
U
نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
expert
U
شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
experts
U
شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
consultary response
U
نظر محکمه حقوقی درباره یک دعوی خاص
cacogenics
U
رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
to think badly of somebody
U
درباره کسی نظر
[عقیده]
بدی داشتن
to negotiate
[about; on; for]
something
[with somebody]
U
گفتگو و معامله کردن
[با کسی درباره چیزی]
The officers were brifed on (about) the detailes.
U
افسران درباره جزییات مطلع ( توجیه شدند )
personals
U
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
pornography
U
نقاشی یانوشته خارج ازاخلاق درباره مسائل جنسی
significant
U
یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
I wI'll not comment on this issue.
U
درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
mechanics
U
علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث میکند
thermostatics
U
اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
significantly
U
یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
header
U
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
status
U
ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com