English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I am not aware of that. <idiom> U درباره اش آگاه نیستم. [اصطلاح]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to make a complaint [about] U شکایت کردن [درباره] [مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
helped U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
acquainted آگاه
i am not good at sums U نیستم
iam pretty well U بد نیستم
i am not of his mind U نیستم
i am only middling U بد نیستم
to waken U آگاه کردن
acquaint آگاه کردن
admonish آگاه کردن
admonish U آگاه کردن
on guard <idiom> U آگاه ،بادقت
non placer U موافق نیستم
I am not your maid. U نوکرت که نیستم.
i am not a with him U با او اشنا نیستم
I am in the dark. Iam not in the picture. U من در جریان نیستم
I'm not worth it. U من در حد اون نیستم.
Not my department. <idiom> U من مسئول نیستم.
That's not my province. U من مسئول آن نیستم.
pre admonish از پیش آگاه کردن
I am not as mad as all that . U آنقدها هم دیوانه نیستم
but don't hold me to it [idiom] U ولی مطمئن نیستم
I am not worried about it. U من در موردش نگران نیستم.
I'm uneasy about it. U من باهاش راحت نیستم.
I wasn't born yesterday. <idiom> U من بی تجربه نیستم ! [اصطلاح]
i am unwilling to go U راضی نیستم بروم
i am unused to that noise U من به ان صدا اشنا نیستم
i am unwilling to go U مایل نیستم بروم
i do not belong here U من اهل اینجا نیستم
Such things just dont interest me. U توی این خطها نیستم
I wasn't born yesterday. <idiom> U من ساده لوح نیستم ! [اصطلاح]
I'm not too keen on it. <idiom> U من خیلی بهش مشتاق نیستم.
I'm not made of money! <idiom> U من که پولدار نیستم! [اصطلاح روزمره]
Nothing is further from my mind than marriage . U اصلا" فکر ازدواج نیستم
iam out of practice U چندی است که وارد کار نیستم
To stage political demonstrations. U تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
I am sceptical. I have my doubts. I am not all optimistic. U من که چشمم آب نمی خورد ( خوشبین نیستم )
I am not much of a cinema-goer. U زیاد اهل سینما ( رفتن ) نیستم
Count me out . U دور مرا خط بکش ( من یکی که نیستم )
iam not in prac tice U چندی است وارد کار نیستم
to stay in the loop <idiom> U آگاه ماندن در [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to be in the loop <idiom> U آگاه بودن از [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
shrug your shoulders <idiom> U نشانه بی علاقه [لاقید] یا نا آگاه بودن [اصطلاح]
No one needed to know save herself / outside herself [American E] . U به غیر از او [زن] هیچکس نباید از آن چیز آگاه باشد.
smell danger <idiom> U از خطری پیش آگاه شدن [اصطلاح مجازی]
It doesn't fly with me [American E] [colloquial] U من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
That won't work with me! U من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
I look forward to hearing from you soon. [letter closing line] U مشتاقم به زودی از شما آگاه شوم. [پایان نامه]
addict U کسی که بسیار آگاه و علاقه مند به فعالیتی است
aficionado کسی که بسیار آگاه و علاقه مند به فعالیتی است.
I'm not very hungry, so please don't cook on my account. U من خیلی گرسنه نیستم، پس لطفا بحساب من آشپزی نکن.
I dont smoke at all. U اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
unmount U برای آگاه کردن سیستم عامل از اینکه دیسک درایو فعال نیست
in re U درباره
concerning U درباره
re- U درباره
re U درباره
re U درباره .....
re- U درباره .....
about U درباره
touching U درباره
on U درباره
toward U درباره
quoad U درباره
to reflect [on] U فکرکردن [درباره]
towards U درباره مقارن
respecting U درخصوص درباره
of U در سوی درباره
my sentiment toward him U عقیده من درباره او
traversabel U سخنرانی درباره مسافرت
I am hopeful about the future. U درباره آینده امیدوارهستم
I am certain of it. U من درباره اش مطمئن هستم.
price expectation U انتظارات درباره قیمت
all about U همه چیز درباره
to think [of] U فکر کردن [درباره]
as respects ... U درباره ... [با توجه به اینکه... ]
travelogues U سخنرانی درباره مسافرت
travelogs U سخنرانی درباره مسافرت
travelogue U سخنرانی درباره مسافرت
nomographer U نویسنده کتاب درباره
book review U مقاله درباره کتاب
to reflect [on] U تامل کردن [درباره]
attend to U نظر دادن درباره
gospels U بشارت درباره مسیح
gospel U بشارت درباره مسیح
to grouse [about somt.] U قر زدن [درباره چیزی]
to kvetch [American E] [about something] U نق نق زدن [درباره چیزی]
to crab [American E] [about something] U نق نق زدن [درباره چیزی]
to bitch [American E] [about something] U نق نق زدن [درباره چیزی]
to nag [about something] U نق نق زدن [درباره چیزی]
to gripe U نق نق زدن [درباره چیزی]
to grouch U نق نق زدن [درباره چیزی]
to grouse [about somt.] U نق نق زدن [درباره چیزی]
to grouch U قر زدن [درباره چیزی]
to gripe U قر زدن [درباره چیزی]
monograph U رساله درباره یک موضوع
monographs U رساله درباره یک موضوع
to kvetch [American E] [about something] U قر زدن [درباره چیزی]
to crab [American E] [about something] U قر زدن [درباره چیزی]
to bitch [American E] [about something] U قر زدن [درباره چیزی]
to moan U نق نق زدن [درباره چیزی]
to moan U قر زدن [درباره چیزی]
to nag [about something] U قر زدن [درباره چیزی]
To comment on something ( someone ) . U درباره چیزی ( کسی ) نظردادن
to kvetch [American E] [about something] U غرغر کردن [درباره چیزی]
to bitch [American E] [about something] U ناله کردن [درباره چیزی]
to bitch [American E] [about something] U غرغر کردن [درباره چیزی]
to crab [American E] [about something] U غرغر کردن [درباره چیزی]
to nag [about something] U ناله کردن [درباره چیزی]
to grouch U ناله کردن [درباره چیزی]
to moan U ناله کردن [درباره چیزی]
to grouse [about somt.] U ناله کردن [درباره چیزی]
to grouch U گله کردن [درباره چیزی]
to gripe U گله کردن [درباره چیزی]
to kvetch [American E] [about something] U گله کردن [درباره چیزی]
to crab [American E] [about something] U گله کردن [درباره چیزی]
to bitch [American E] [about something] U گله کردن [درباره چیزی]
to nag [about something] U گله کردن [درباره چیزی]
to moan U گله کردن [درباره چیزی]
To put something to the vote. U درباره چیزی رأی گرفتن
to grouse [about somt.] U گله کردن [درباره چیزی]
to nag [about something] U غرغر کردن [درباره چیزی]
to moan U غرغر کردن [درباره چیزی]
to gripe U ناله کردن [درباره چیزی]
to kvetch [American E] [about something] U ناله کردن [درباره چیزی]
to crab [American E] [about something] U ناله کردن [درباره چیزی]
to grouse [about somt.] U غرغر کردن [درباره چیزی]
to grouch U غرغر کردن [درباره چیزی]
to gripe U غرغر کردن [درباره چیزی]
symposia U مقالات گوناگون درباره یک موضوع
shoptald U گفتگو درباره وضع کسب
leader U درباره سایر رکوردهای فایل
leaders U درباره سایر رکوردهای فایل
render judgement on U حکم کردن درباره کسی
parley U مذاکره درباره صلح موقت
idyll U چکامه درباره زندگی روستایی
idylls U چکامه درباره زندگی روستایی
kailyard school U مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
idyl U چکامه درباره زندگی روستایی
symposiums U مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposium U مقالات گوناگون درباره یک موضوع
parleyed U مذاکره درباره صلح موقت
parleying U مذاکره درباره صلح موقت
to put something to the vote U درباره چیزی رای دادن
to sit U درباره موضوعی جلسه کردن
to obtaini. on anything U درباره چیزی اگاهی یافتن
To investigate something. U درباره چیزی تحقیق کردن
parleys U مذاکره درباره صلح موقت
global U همه اطلاعات درباره یک شکل یا کار
experts U شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
expert U شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
globally U همه اطلاعات درباره یک شکل یا کار
bespeak U قبلا درباره چیزی صحبت کردن
to think well of a person U درباره کسی خوش گمان بودن
vent for surplus theory of trade U نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
help U نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
operational U اطلاعات درباره عملیات طبیعی سیستم
permanent income hypothesis U فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
dopes U اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
dope U اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
helps U نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
to fancy oneself U عقیده خوب درباره خود داشتن
specification U ی درباره تواناییهای برنامه , مشخصات و روش ها
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycled U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycles U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
She is very particular ( specific ) about her appearance . U درباره سرووضعش خیلی مقید است
helped U نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
poetics U رسالهای درباره شعر وزیبایی شناسی
seventh heaven <idiom> U شرح دادن درباره خوش بودنت
mounts U عمل درج دیسک در دیسک درایو یا آگاه کردن سیستم عامل که دیسک درایو آماده استفاده است
mount U عمل درج دیسک در دیسک درایو یا آگاه کردن سیستم عامل که دیسک درایو آماده استفاده است
cacogenics U رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
consultary response U نظر محکمه حقوقی درباره یک دعوی خاص
The officers were brifed on (about) the detailes. U افسران درباره جزییات مطلع ( توجیه شدند )
to negotiate [about; on; for] something [with somebody] U گفتگو و معامله کردن [با کسی درباره چیزی]
to think badly of somebody U درباره کسی نظر [عقیده] بدی داشتن
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
significantly U یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
thermostatics U اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
significant U یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
I have thought long and hard about it. U خیلی عمیق و دراز مدت درباره اش فکر کردم.
personals U بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
I wI'll not comment on this issue. U درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
pornography U نقاشی یانوشته خارج ازاخلاق درباره مسائل جنسی
mechanics U علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث میکند
directories U لیست نام ها و اطلاعات درباره فایل ها در رسانههای ذخیره سازی
headers U پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
directory U لیست نام ها و اطلاعات درباره فایل ها در رسانههای ذخیره سازی
readme file U فایلی که حاوی آخرین اطلاعات درباره یک برنامه کاربردی باشد
limnology U بخشی از زیست شناسی که درباره موجودات اب شیرین بحث میکند
FAQ U الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
energetics U رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
status U کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
herpetology U قسمتی ازجانور شناسی که درباره خزندگان وذوحیاتین بحث میکند
histochemistry U علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
status U ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com