Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
here below
U
دراین جهان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
the pilgrimage of life
U
زندگی چندروزه ادمی دراین جهان
Other Matches
second world
U
جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
atlas
U
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlases
U
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
In this case ( instance) .
U
دراین مورد
in this connextion
U
دراین زمینه
in this p case
U
دراین موردبخصوص
in this matter
U
دراین امر
of late
U
دراین روزها
hither and thither
<idiom>
U
دراین سو وآن سو
hereabout
U
دراین حدود
In this day and age.
U
دراین دور وزمان
herein named
U
نامبرده دراین نامه
there
U
دراین موضوع انجا
On this holy month.
U
دراین روز مبارک
In this holy month.
U
دراین ماه مبارک
in the last fortnight
U
دراین پانزده روز گذشته
In this day and age.
U
دراین سال وزمانه ( امروزه )
he is an a. on that
U
سخن او دراین باره است
All the expenses.
U
دراین عکس خوب افتادید
of late years
U
دراین چند سال گذشته
All the world and his wife were at this party .
U
هر کی را بگویی دراین میهمانی بود
She did not ask about this.
U
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
He talked in this connection (vein).
U
دراین زمینه صحبت کرد
He has no influence in this company .
U
دراین شرکت کاره ای نیست
I am a strange in this town.
U
دراین شهر غریب هستم
Did you make any profit in this deal ?
U
آیا دراین معامله استفاده ای داشتید ؟
I made a lot of profit in the deal .
U
دراین معامله فایده زیادی بردم
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
U
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
Generosity runs in the family.
U
سخاوت دراین خانواده ارثی است
We dont have qualified personnel in this company.
U
دراین شرکت آدم حسابی نداریم
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) .
U
رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
The sun is all the more welcome. In this cold weather.
U
دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
He has a poor service record in this company.
U
دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
You name it , they have it in thes department store.
U
هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
Did you get anything out of this deal ?
U
دراین معامله چیزی گیرت آمد ؟
simple shear
U
دراین برش تنش عمودی وجودندارد
I'll give you that
[much]
.
U
دراین نکته اعتراف می کنم
[که حق با تو است]
.
How many people live here ?
U
چند نفر دراین خانه می نشینند ؟
This car can hold 6 persons comefortably.
U
دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
Allow me to chew it over in my mind .
U
اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
This shop deals in goods of all sorts .
U
دراین مغازه همه چیز معامله می شود
We have no vacant position ( opening ) in this company .
U
دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
There are not many amusements in this town.
U
دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
The surely clean you out in this nightclub .
U
دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
There is nothing I can do about it.
U
از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
I'll speak at length on this subject.
U
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
It this case , the purpose has been defeated .
U
دراین مورد نقض غرض شده است
There are ine milion book (volumes)in this library.
U
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Several people could be accommodated in this room.
U
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
In this contract , there are no loopholes for either party .
U
دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
neap tide
U
دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
vales
U
جهان
vale
U
جهان
macrocosm
U
جهان
macrocosms
U
جهان
worlds
U
جهان
world
U
جهان
universe
U
جهان
the old world
U
جهان کهنه
infinite universe
U
جهان باز
the next world
U
جهان اینده
the lower world
U
جهان پایین
the lower regions
U
جهان مردگان
inanimate nature
U
جهان جمادات
the invisible world
U
جهان ناپدید
the invisible
U
جهان ناپدید
the whole world
U
سراسر جهان
the future
U
جهان اینده
the vanity of the world
U
پوچی جهان
nether world
U
جهان پایین
this world of ours
U
این جهان ما
nether world
U
جهان اینده
open universe
U
جهان باز
orrery
U
جهان نما
outworld
U
جهان بیرونی
peregrinator
U
جهان گرد
mineral kingdom
U
جهان جمادات
world view
U
جهان بینی
world test
U
ازمون جهان
world power
U
جهان نیرو
weltanschauung
U
جهان بینی
screenland
U
جهان سینما
nether world
U
این جهان
universe of system
U
جهان سیستم
infinite universe
U
جهان نامتناهی
internationalist
U
جهان گرا
panoramas
U
جهان نما
microcosm
U
جهان کهین
microcosms
U
جهان کوچک
worldly wise
U
جهان دیده
worldly-wise
U
جهان دیده
Third World
U
جهان سوم
universe
U
جهان کیهان
Christendom
U
جهان مسیحیت
underworld
U
زیرین جهان
microcosm
U
جهان کوچک
panorama
U
جهان نما
worldview
U
جهان بینی
christenings
U
جهان مسیحیت
creator of the world
U
جهان آفرین
microcosms
U
جهان کهین
worldwide
U
در سرتاسر جهان
cosmography
U
شرح جهان
cosmorama
U
جهان نما
animal kingdom
U
جهان جانوران
creator the world
U
جهان افرین
world creating
U
جهان افرین
demiurge
U
جهان افرین
earthling
U
ساکن جهان
expansion of universe
U
انبساط جهان
faerie
U
جهان پریان
filmdom
U
جهان سینما
first world
U
جهان اول
free world
U
جهان ازاد
finite universe
U
جهان متناهی
all the world over
U
در سراسر جهان
finite universe
U
جهان بسته
closed universe
U
جهان متناهی
closed universe
U
جهان بسته
animals kingdom
U
جهان جانوران
all over the world
U
در سراسر جهان
in ancient times
U
در اوقات جهان باستانی
the Classical World
[the Ancient World]
U
جهان باستانی
[تاریخ]
Antiquity
U
جهان باستانی
[تاریخ]
to be born
U
چشم به جهان گشودن
the world and its fullness
U
جهان وهرچه دراوهست
the world is transitory
U
جهان ناپایدار است
theseven wonders of the world
U
عجایب هفتگانه جهان
third world countries
U
کشورهای جهان سوم
ultramundane
U
ماورا جهان ماوراگیتی
the art of the Ancient world
U
هنر جهان باستان
under the sun
U
در جهان در زیر افتاب
mundane affairs
U
کارهای این جهان
peregrinations
U
جهان گردی دربدری
aboral
U
دورترین نقطه از جهان
all over the world
U
در همه جای جهان
demimonde
U
جهان زنان هرجایی
planisphere
U
جهان نمای مسطح
extramundane
U
بیرون از جهان یادنیا
georama
U
جهان نمای پوک
outward things
U
جهان برونی یا فاهر
oscillating universe
U
جهان نوسان کننده
industrial workers of the world
U
کارگران صنعتی جهان
intermundane
U
واقع در میان دو جهان
peregrination
U
جهان گردی دربدری
superlunar
U
بیرون ازاین جهان
superempirical
U
خارج از جهان مادی
atlas
U
کتاب نقشهء جهان
superlunary
U
بیرون از این جهان
atlases
U
کتاب نقشهء جهان
vale
U
زمین جهان خاکی
vales
U
زمین جهان خاکی
the back of beyond
U
دورترین گوشه جهان
the church militant
U
قاطبه مسیحیان جهان
supramundane
U
مافوق این جهان
he passed hence
U
این جهان را بدرود گفت
he passed hence
U
ازاین جهان رخت بربست
ecumenic
U
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
demiurgic
U
وابسته به جهان افرین یااهریمن
demiurgeous
U
وابسته به جهان افرین یااهریمن
antemundane
U
مربوط به پیش از افرینش جهان
the developed world
U
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
in a battle for world domination
U
مبارزه برای سلطه جهان
planisphere
U
جهان نمای سطح نما
premundane
U
پیش ازافرینش جهان بوده
sinusoidal projection
U
نقشه جهان نمای مسطح
transcendentalism
U
فلسفه خارج جهان مادی
to know what's what
U
ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
world wide
U
مشهور جهان متداول درهمه جا
vegetable kingdom
U
جهان گیاهان مولود نباتی
third world economies
U
اقتصاد کشورهای جهان سوم
oecumenical
U
جامع مشهوردر سراسر جهان
the lower world
U
جهان مردگان عالم اسوات
oecumenical
U
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
the whole world
U
همه دنیا تمامی جهان
coalitions
U
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
marshall plan
U
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
protectionism
U
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
coalition
U
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
time flies
<proverb>
U
عمر ضایع مکن ای دل که جهان می گذرد
cosmopolitan
U
وابسته به همه جهان بین المللی
supemundane
U
بالاتراز چیزهای وابسته به این جهان
topsy-turvy world
[upside-down world]
U
جهان سروته
[درهم وبرهم ]
[وارونه ]
apples
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
rhadamanthus
U
نام یکی از داوران جهان پایین
mundane era
U
تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
candidates' matches
U
رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
candidates' tournament
U
تورنمنت نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
America Online
U
بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
eustatic
U
مربوط به تغییرات سطح دریادر سرتاسر جهان
utopian
U
تصوری شخصی که درصدد اصلاح جهان است
globetrotter
U
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
globetrotters
U
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
malism
U
عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
enterprise
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
atomism
U
عقیده باینکه جهان مادی ازذرات ریز ساده تشکیل شده است
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
U
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
enterprises
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
demur
U
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com