English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
current directory U دایرکتوری جاری یا فعلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
current U دایرکتوری از درخت دایرکتوری که در حال استفاده شدن است
currents U دایرکتوری از درخت دایرکتوری که در حال استفاده شدن است
directory U روش سازماندهی فایلهای ذخیره شده روی دیسک دایرکتوری حاوی گروهی از فایل ها یا زیر دایرکتوری ها است
directories U روش سازماندهی فایلهای ذخیره شده روی دیسک دایرکتوری حاوی گروهی از فایل ها یا زیر دایرکتوری ها است
parent directory U دایرکتوری بالای یک زیر دایرکتوری
drivel U اب دهان جاری ساختن از دهن یا بینی جاری شدن دری وری سخن گفتن
customs of the services U مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
assumed position U موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
current cost accounting حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
directory U دایرکتوری
share U دایرکتوری
shared U دایرکتوری
directory U دایرکتوری در یک دایرکتوری
shares U دایرکتوری
directories U دایرکتوری در یک دایرکتوری
directories U دایرکتوری
root directory U دایرکتوری اصلی
root directory U دایرکتوری ریشه
parent directory U دایرکتوری بالاتر
directory markers U نشانههای دایرکتوری
hierarchical communications system U شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
hierarchical communications system U با نمایش دایرکتوری اصلی
full U شرح محل یک دایرکتوری
fullest U شرح محل یک دایرکتوری
actuals U فعلی
actual U فعلی
present-day U فعلی
default directory U دایرکتوری پیش فرض یاقراردادی
CDs U دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
hierarchical communications system U لیست دایرکتوری فایلهای دیسک
CD U دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
status quo U وضع فعلی
current ratio U وضعیت فعلی
current graph U نمودار فعلی
nonce U مقصود فعلی
capital value U ارزش فعلی
celestial gion U کره فعلی
present conditions U شرایط فعلی
present value U ارزش فعلی
very U واقعی فعلی
present value U ارزش فعلی
acceptance by conduct U قبول فعلی
actual state of affairs U وضع فعلی
present worth U ارزش فعلی
subdirectory U زیر فهرست راهنما دایرکتوری فرعی
rm U دستور حذف زیر دایرکتوری خالی
rmdir U دستور حذف زیر دایرکتوری خالی
Rd U دستور حذف زیر دایرکتوری خالی
verbal U فعلی تحت اللفظی
net present value U ارزش فعلی خالص
current U فعلی اخرین اطلاعات
currents U فعلی اخرین اطلاعات
for the nonce U برای مقصود فعلی
current purchasing power U قدرت خرید فعلی
current location counter U شمارنده مکان فعلی
path U محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن
roots U بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
root U بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
paths U محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن
alien U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
physical U ترتیب فعلی کابلها در شبکه
aliens U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
MD U دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک
subdirectory U دایرکتورهای محتوای دیسک یا نوار مربوط به دایرکتوری اصلی
MDs U دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک
directory U SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
directories U SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
cumulative preferential U سود پس افتاده و فعلی سهام ممتازه
an inceptive U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
an inceptive verb U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
discounted cash flow U ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
directories U در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
mkdir U دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک
directory U در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
do [verb] U روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند
input/output U آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
up to d. U تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
To preserve the status quo . U وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
an infinite verb U فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
directory U در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
directories U در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
folder U گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
folders U گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
an impersonal verb U فعلی که فاعل معینی ندارد و جز سوم شخص مفرد است
jump instruction U موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
operand U عدد یا آدرس فعلی که به جای برچسب یا محل اش استفاده شود
I shall not sign this contract in its present from (as it appears). U این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
running key [کلید جاری رمز یا دفترچه جاری کلید رمز]
end U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ends U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ended U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
hidden U فایلهای سیستم مهم که در لیست دایرکتوری نشان داده نمیشوند و توسط کاربر قابل خواندن نیستند
DSW U کلمه داده که از وسیلهای که حاوی اطلاعات وضعیت فعلی اش است ارسال میشود
devices U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
backslash U کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
traced U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
traces U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
trace U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
directory U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directories U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
pourer U جاری
running water U اب جاری
sister in law U جاری
interfluent U در هم جاری
interfluous U در هم جاری
sluicy U جاری
going U جاری
current cell U سل جاری
groovy U جاری
volant U جاری
present-day U جاری
actuals U جاری
running U جاری
gushing U جاری
current U جاری
currents U جاری
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
plotter U رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
plotters U رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
incremental computer U کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
yielded U جاری شدن
excurrent U جاری شونده
current yield U بازده جاری
electrodynamics U الکترسیته جاری
account cuurent U حساب جاری
yields U جاری شدن
demand deposit U سپرده جاری
disembogue U جاری شدن
yield U جاری شدن
routinely U روش جاری
present consumption U مصرف جاری
perfuse U جاری ساختن
ooze U جریان جاری
standing order U دستور جاری
standing orders U دستور جاری
oozing U جریان جاری
routines U روش جاری
liquid limit U حد جاری شدن
routines U خط مشی جاری
oozed U جریان جاری
current files U پروندههای جاری
standing U روش جاری
current expenditure U هزینه جاری
current date U تاریخ جاری
current assets U دارایی جاری
current cell indicator U نشانگر سل جاری
current asset U دارایی جاری
current assets U دارائیهای جاری
competitive price U قیمت جاری
current income U درامد جاری
circulating asset U دارایی جاری
current ratio U نسبت جاری
current price U قیمت جاری
current loop U حلقه جاری
current liability U بدهیهای جاری
current liabilities U بدهیهای جاری
current liability U بدهی جاری
bank overdraft U حساب جاری
callendar year U سال جاری
current liabilites U بدهیهای جاری
current instruction U دستورالعمل جاری
current budget U بودجه جاری
routinely U خط مشی جاری
oozes U جریان جاری
AC U حساب جاری
Blood was running . U خون جاری شد
During (in)the current year. U درسال جاری
yeild point U حد جاری شدن
yeild U جاری شدن
working capacity U سرمایه جاری
flow U جاری شدن
tidal volume U حجم جاری
flowed U جاری شدن
current U جاری و روان
trill U جاری شدن
trilled U جاری شدن
trills U جاری شدن
currents U جاری و روان
flows U جاری شدن
rules of procedure U روش جاری
checking accounts U حساب جاری
current account U حساب جاری
currently U بطور جاری
current accounts U حساب جاری
The regulations in force . U مقررات جاری
checking account U حساب جاری
routine U خط مشی جاری
routine U روش جاری
present income U درامد جاری
failures U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
circulate U جاری شدن (مثل آب در لوله یا هوا در ساختمان)
pour point U نقطه جاری شدن
daily routine U عادت جاری روزانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com