Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
faculty of law
U
دانشکده حقوق
law faculty
U
دانشکده حقوق
lawfaculty
U
دانشکده حقوق
school of law
U
دانشکده حقوق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
student of law
U
شاگرد دانشکده حقوق
Other Matches
common low
U
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
public international law
U
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum
U
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay
U
ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
protective duty
U
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues
U
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder
U
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
allotment advice
U
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
advalorem duty
U
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
school
U
دانشکده
schools
U
دانشکده
provost
U
نافم دانشکده
medical college
U
دانشکده طبی
intercollegiate
U
بین دانشکده ها
technical college
U
دانشکده فنی
technical colleges
U
دانشکده فنی
medical college
U
دانشکده پزشکی
provosts
U
نافم دانشکده
polytechnics
U
دانشکده صنعتی
bursars
U
گنجور دانشکده
state college
U
دانشکده دولتی
collegial
U
مربوط به دانشکده
collegian
U
عضو دانشکده
military college
U
دانشکده افسری
polytechnic
U
دانشکده صنعتی
polytechnical
U
دانشکده صنعتی
bursar
U
گنجور دانشکده
medical
U
دانشکده پزشکی سرپزشک
mattriculation
U
دخول در دانشکده یادانشگاه
principals
U
رئیس دانشکده یا دبیرستان
professors
U
معلم دبیرستان یا دانشکده
professor
U
معلم دبیرستان یا دانشکده
principal
U
رئیس دانشکده یا دبیرستان
gaudyday
U
روزمهمانی دانشکده روزشادی
cadet
U
دانشجوی دانشکده افسری
academian
U
عضو دانشکده یادانشگاه
faculty
U
نیروی ذهنی دانشکده
faculty
U
اولیای مدرسه دانشکده
faculties
U
نیروی ذهنی دانشکده
faculties
U
اولیای مدرسه دانشکده
cadets
U
دانشجوی دانشکده افسری
authorized stoppage
U
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
presentation day
U
روز دادن درجات در دانشکده
matriculates
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculate
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculate
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
freshman
U
دانشجوی سال اول دانشکده
trencher cap
U
کلاه چهار گوش دانشکده
freshmen
U
دانشجوی سال اول دانشکده
matriculates
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
rectorate
U
مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
matriculating
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
mortar board
U
کلاه چتر گوش دانشکده
faculties
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
deanship
U
مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
faculty
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
junior college
U
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
prom
U
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
proms
U
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
varsity
U
تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
don
U
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
juniors
U
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
major seminary
U
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
donned
U
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donning
U
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
campus
U
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
dons
U
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
command and general staff college
U
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
non collegiate
U
در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
campuses
U
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
junior
U
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
eton
U
دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
general staff college
U
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
gymnasiast
U
دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
matriculated
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
intrant
U
کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
matriculate
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
colleger
U
دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
matriculates
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddies
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddie
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
fresher
U
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers
U
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
dramatics
U
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
rah rah
U
دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
midshipman
U
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
law
U
حق حقوق
law
U
حقوق
jurisprudence
U
حقوق
stipend
U
حقوق
pay check
U
چک حقوق
rights
U
حقوق
duties
U
حقوق
civil
U
حقوق
laws
U
حقوق
jus
U
حقوق
laws
U
حق حقوق
salary
U
حقوق
stipends
U
حقوق
salaries
U
حقوق
pay
U
حقوق
paying
U
حقوق
pays
U
حقوق
jus gentium
U
حقوق ملتها
keelage
U
حقوق بندری
jurisconsult
U
حقوق دان
export charge
U
حقوق صادرات
labour law
U
حقوق کار
harbour dues
U
حقوق بندر
half pay
U
حقوق ناتمام
islamic law
U
حقوق اسلامی
jurisprudent
U
حقوق دان
export tariff
U
حقوق صادرات
indisputable rights
U
حقوق ثابته
indefeasible rights
U
حقوق پا برجا
import duty
U
حقوق واردات
jus cipile
U
حقوق مدنی
jus cipile
U
حقوق مدنی رم
law merchant
U
حقوق تجارت
gentlemen of the robe
U
حقوق دانها
customs duties
U
حقوق گمرکی
custom duties
U
حقوق گمرکی
criminal low
U
حقوق جنایی
criminal low
U
حقوق جزا
criminal law
U
حقوق جزا
constitutional law
U
حقوق اساسی
conjugal rights
U
حقوق زناشویی
conjugal rights
U
حقوق زوجیت
gentleman of the long robe
U
حقوق دان
l.l.d
U
دکتر در حقوق
full pay
U
حقوق تمام
foreign law
U
حقوق خارجی
family law
U
حقوق خانواده
droppage
U
کسر حقوق
detention of pay
U
ضبط حقوق
customs tariff
U
حقوق گمرکی
customs dutios
U
حقوق گمرکی
comparative low
U
حقوق تطبیقی
rights of throne
U
حقوق سلطنت
public law
U
حقوق عمومی
in my presence
U
در حضور من
[حقوق]
property rights
U
حقوق مالکیت
private law
U
حقوق خصوصی
preventive justice
U
حقوق تامینی
political rights
U
حقوق سیاسی
theory of law
U
فلسفه حقوق
philosophy of law
U
فلسفه حقوق
quayage
U
حقوق بندری
salary increase
U
افزایش حقوق
salary increase
U
اضافه حقوق
sources law
U
منابع حقوق
substantive law
U
حقوق ذاتی
underpay
U
کم حقوق دادن
vindication of rights
U
استیفای حقوق
wage bill
U
لیست حقوق
retiring pension
U
حقوق بازنشستگی
retired pay
U
حقوق بازنشستگی
wage earners
U
حقوق بگیران
regular salary
U
حقوق دائمی
woman's rights
U
حقوق نسوان
written laws
U
حقوق مدون
take-home pay
U
حقوق خالص
personal right
U
حقوق شخصی
personal right
U
حقوق فردی
import charge
U
حقوق واردات
import tariff
U
حقوق واردات
matrimonial rights
U
حقوق زناشویی
maritime law
U
حقوق دریایی
marital rights
U
حقوق شوهری
leave with pay
U
مرخصی با حقوق
export duty
U
حقوق صادرات
law of treaties
U
حقوق معاهدات
law of the staple
U
حقوق تجارت
customs duty
U
حقوق گمرکی
pay order
U
سندپرداخت حقوق
old age pension
U
حقوق بازنشستگی
regular salary
U
حقوق ثابت
natural law
U
حقوق طبیعی
municipal law
U
حقوق داخلی
pay roll
U
لیست حقوق
money list
U
لیست حقوق
money income
U
مزد و حقوق
He was put on trial.
U
او محاکمه شد.
[حقوق]
law of obligations
U
حقوق تعهدات
barrister
U
حقوق دان
payroll
U
لیست حقوق
laws
U
حقوق عدالت
law
U
علم حقوق
law
U
حقوق عدالت
administrative law
U
حقوق اداری
annuitant
U
حقوق بگیر
civil rights
U
حقوق اجتماعی
common law
U
حقوق غیرمدون
common law
U
حقوق عرفی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com