English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
iliad U داستان حماسی منسوب به هومر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
odysseys U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odyssey U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
achilles اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
rhapsody U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsodies U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
agamemnon U اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
homeric U وابسته به هومر
Even homer somtimes nods. <proverb> U یتى هومر هم بعضى اوقات اشتباه مى کرد.
this story is improbable U این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
bardic U حماسی
epics U حماسی
heroic U حماسی
epic U حماسی
epical U حماسی
heroic verse U شعر حماسی
epopee U اشعار حماسی
rhapsodize U شعر حماسی سرودن
rhapsodized U شعر حماسی سرودن
rhapsodises U شعر حماسی سرودن
rhapsodic U مربوط باشعار حماسی
rhapsodised U شعر حماسی سرودن
rhapsodising U شعر حماسی سرودن
rhapsodizes U شعر حماسی سرودن
rhapsodizing U شعر حماسی سرودن
heroic couplet U شعر دو بیتی حماسی پنج هجایی
affined U منسوب
owing U منسوب
attributed U منسوب
of kin U منسوب
relative U منسوب
sib U منسوب
sib U منسوب نسبی
strategic U منسوب به strategy
relativization U منسوب کردن
ammino U منسوب به امونیاک
dantesque U منسوب به دانته
refer U منسوب داشتن
referred U منسوب داشتن
refers U منسوب داشتن
fairness U منسوب به پریان
kin U خویشی منسوب
aeolian U منسوب به ائولوس
consular U منسوب به کنسول
ecclesiastical U منسوب به کلیسا
agnatic U منسوب از طرف پدر
auctorial U منسوب به نویسنده یا مولف
capitalistic U منسوب به سرمایه داری
detrital U منسوب به اوار سایشی
astrophysical U منسوب به فیزیک نجومی
amaranthine U منسوب به تاج خروس
in law U خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
autonomic U منسوب به دستگاه عصبی خودکار
adenoidal U منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
astrological U منسوب به علم ستاره شناسی
next of kin U نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
ulysses U اولیسزقهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومرشاعرنابینای یونانی
adenoid U شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
draconic U منسوب به اقشزخ قانون گذاراتنی در 621 پیش ازمیلاد
Dantesqua U [منسوب به دانته احیاگر سبک گوتیک در قرن نوزدهم]
bluestockings U منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
bluestocking U منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
Spanish knot U گره اسپانیایی [این گره بدور یک نخ تار زده شده و به آفریقا منسوب می باشد.]
tale U داستان
apologue U داستان
story U داستان
conte U داستان
marchen U داستان
novella U داستان
fable U داستان
fables U داستان
anecdotage U داستان
tales U داستان
Mohtasham design U طرح محتشمی [اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
fictions U داستان اختراع
heroes U پهلوان داستان
hero U پهلوان داستان
fiction U داستان اختراع
whodunits U داستان پلیسی
parables U داستان اخلاقی
in a narrative style U بسبک داستان
short stories U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
parable U داستان اخلاقی
novelette U داستان کوتاه
novelettes U داستان کوتاه
episode U داستان فرعی
episodes U داستان فرعی
an iliad of woes U داستان بدبختبی
an interesting story U داستان با مزه
epitasis U حداعلای داستان
hermitically U هلوان داستان
decameron U داستان نامه
conte U داستان کوتاه
whodunnits U داستان پلیسی
fictionist U داستان نویس
whodunit U داستان پلیسی
flashback U بازگوی داستان
to invent stories U داستان ساختن
make-up U داستان ساختگی
novelet U داستان کوتاه
storybook U داستان نامه
storybook U کتاب داستان
fairy tales U داستان جن و پری
fairy tale U داستان جن و پری
underplot U داستان فرعی
flashbacks U بازگوی داستان
to spin yarns U داستان ساختن
narratives U داستان داستانسرایی
novel U کتاب داستان
narration U داستان داستانسرایی
narrative U داستان داستانسرایی
narrators U گوینده داستان
narrator U گوینده داستان
catastrophes U عاقبت داستان
catastrophe U عاقبت داستان
novels U کتاب داستان
storyteller U داستان سرا
storytellers U داستان سرا
story recall test U ازمون یاداوری داستان
ruise U شایعات داستان ساختگی
serialist U داستان نویس سریال
fairy tale U داستان باور نکردنی
fairy tales U داستان باور نکردنی
sob story <idiom> U داستان اشک آور
novelize U بشکل داستان در اوردن
novelistic U وابسته به داستان و رمان
invention of a false story U جعل داستان دروغی
That's not so! U داستان اینطوری نیست!
fictionize U داستان سرایی کردن
fictionalised U بصورت داستان دراوردن
personages U شخصیت بازیگران داستان
sob stories U داستان گریه اور
fictionalizing U داستان سرایی کردن
fictionalizing U بصورت داستان دراوردن
fictionalizes U بصورت داستان دراوردن
sob story U داستان گریه اور
fictionalized U داستان سرایی کردن
story U اشکوب داستان گفتن
fictionalized U بصورت داستان دراوردن
fictionalize U داستان سرایی کردن
fictionalize U بصورت داستان دراوردن
fictionalising U داستان سرایی کردن
fictionalising U بصورت داستان دراوردن
story U بصورت داستان در اوردن
fictionalises U بصورت داستان دراوردن
fictionalised U داستان سرایی کردن
cliff hanger U مطلب یا داستان جالب
cliff-hanger U مطلب یا داستان جالب
fictionalizes U داستان سرایی کردن
catastrophical U مربوط به عاقبت داستان
anecdotal evidence U شواهد داستان گونه
personage U شخصیت بازیگران داستان
fictionalises U داستان سرایی کردن
science fiction U داستان تخیلی علمی
fictionize U بصورت داستان دراوردن
cliff-hangers U مطلب یا داستان جالب
donnee U موضوع داستان یا درام
What's behind all this? U معنی این داستان چه است؟
to be back to square one <idiom> U دوباره به اول داستان رسیدن
character U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
heroically U زنی که قهرمان داستان باشد
heroine U زنی که قهرمان داستان باشد
heroines U زنی که قهرمان داستان باشد
lay U تخم گذاردن داستان منظوم
tract U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
tracts U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
yarns U الیاف داستان افسانه امیز
lays U تخم گذاردن داستان منظوم
yarn U الیاف داستان افسانه امیز
characters U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
cartoon U تصویر مضحک داستان مصور
romance U کتاب رمان داستان عاشقانه
romances U کتاب رمان داستان عاشقانه
The scene of the nover is laid in scotland. U صحنه داستان دراسکاتلند است
make a picture story test آزمون داستان سازی مصور
pastorale U شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
make up U ساختمان یاحالت داستان ساختگی
cartoons U تصویر مضحک داستان مصور
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
That story is as old as the hills. U داستان خیلی طول و دراز است.
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cock and bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
That's another story. U این داستان [قضیه] دیگری است.
cock-and-bull stories U داستان جعلی برای تعریف ازخود
The whole story was faked up . U تمام داستان قلابی وساختگه بود
skald U شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
cock-and-bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cycled U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
The moral of the story is that … U نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
Her sad story moved us to tears. U داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
cycles U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
folktale U افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
subplot U داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
The moral point of this story is that… U مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
pick wickian U شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
roman a clef U داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
sikt U قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
palmette U گل شاه عباسی [این گل در طرح ها ختائی نقش اصلی را دارد منسوب به طراحان دوره صفویه بوده و عده ای آن را شبیه نیلوفر آبی می دانند. بصورت پنج پر، هشت پر و دوازده پر به همراه برگ ها و گلبرگ ها است.]
Let me back up and explain how ... U به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com