English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
isogenous U دارای یک منبع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
adscititious U دارای منبع خارجی
bare base U فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
Other Matches
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source U منبع خطی منبع شبکه
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
source code U کد منبع
small reservoir at well top U منبع
supplied U منبع
supply U منبع
supplying U منبع
receptacle U منبع
fount U منبع
water supply U منبع اب
fountain U منبع
fountains U منبع
receptacles U منبع
cisterns U منبع اب
pool U منبع
cisterns U منبع
cistern U منبع اب
cistern U منبع
resource U منبع
rootstock U منبع
resourc U منبع
water supplies U منبع اب
origins U منبع
water system U منبع اب
pooled U منبع
head spring U منبع
reference U منبع
references U منبع
origin U منبع
wellspring U منبع
hotbed U منبع
hotbeds U منبع
source U منبع
pools U منبع
source register U ثبات منبع
wellhead U منبع چشمه
power supplay U منبع قدرت
resource sharing U اشتراک منبع
resource management U مدیریت منبع
resource file U فایل منبع
power supplay U منبع تغذیه
resource allocation U اختصاص منبع
power supply U منبع تغذیه
resource U منبع ممر
power supply U منبع انرژی
power source U منبع قدرت
voltage source U منبع الکتریسیته
system resource U منبع سیستم
word of mouth <idiom> U از منبع موثق
radiation source U منبع تشعشع
source routine U روال منبع
source listing U لیست منبع
source program U برنامه منبع
source of power U منبع قدرت
source of power U منبع انرژی
source language U زبان منبع
voltage source U منبع قدرت
voltage source U منبع ولتاژ
second source U منبع دوم
noise U منبع تغذیه
noises U منبع تغذیه
thermal reservoir U منبع گرما
thermal reservoir U منبع گرمایی
store of value U منبع ارزش
source computer U کامپیوتر منبع
source data U دادههای منبع
source document U سند منبع
authority U منبع موثق
data source U منبع داده
heat supply U منبع حرارتی
attack origine U محل یا منبع تک
illuminant U منبع نور
image source U منبع تصویر
incandescent source U منبع ملتهب
aliunde U از منبع دیگر
original U منبع سرچشمه
originals U منبع سرچشمه
information source U منبع اطلاعات
agency of communications U منبع ارتباط
light point U منبع روشنایی
light source U منبع نور
grid bias supply U منبع ولتاژشبکه
fountainhead U منبع خبر
cold body U منبع سرد
source U منبع منشاء
source U منبع برق
electron emitter U منبع الکترون
current supply U منبع جریان
elevated tanke U منبع اب هوائی
mine U منبع مامن
mined U منبع مامن
mines U منبع مامن
energizer U منبع انرژی
energy supply U منبع انرژی
cooling water supply U منبع اب سرد
excitation source U منبع برانگیختگی
lighting source U منبع روشنایی
mains supply U منبع شبکه
magnetic storage U منبع مغناطیسی
elevator boot U منبع بالابر
neutron source U منبع نوترون
cold water supply U منبع ابسرد
message source U منبع پیام
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
x ray source U منبع اشعه رونتگن
motor U منبع نیروی مکانیکی
motors U منبع نیروی مکانیکی
cistern U حوضچه ارامش منبع
candlepower U شدت نور یک منبع
cash cow <idiom> U منبع خوبی از پول
mechanical energy reservoir U منبع انرژی الکتریکی
non renewable resource U منبع تجدید ناپذیر
emergency power supply U منبع قدرت اضطراری
power supply switch U کلید منبع تغذیه
goldmine U منبع در آمد سرشار
goldmines U منبع در آمد سرشار
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
non renewable resource U منبع بازگشت ناپذیر
welding source U منبع جریان جوش
cisterns U حوضچه ارامش منبع
power supply cable U کابل منبع تغذیه
voltage source U منبع فشار الکتریکی
power supply cable U کابل منبع قدرت
motored U منبع نیروی مکانیکی
site of the find U منبع [باستان شناسی]
motor- U منبع نیروی مکانیکی
resource sharing U اشتراک گذاشتن منبع
bonanzas U منبع عایدی مهم
bonanza U منبع عایدی مهم
source data automation U خودکاری داده منبع
low voltage supply U منبع فشار ضعیف
light source colour U رنگ منبع نور
low frequency source U منبع فرکانس پایین
line source U منبع خطی شکل
provenance U منبع [باستان شناسی]
archeological site U منبع [باستان شناسی]
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
source listing U لیست برداری منبع
magnetic tape store U منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
magnetic energy storage U منبع انرژی مغناطیسی
authority U منبع صحیح و موثق
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
gravy trains U منبع در امد نامشروع
gravy train U منبع در امد نامشروع
magnetic store U حافظه یا منبع مغناطیسی
radix U پایه منبع اصلی
gravy train U منبع درامد بدون زحمت
ghost signals U علایم راداری بدون منبع
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
r f power supply U منبع توان بسامد رادیویی
source data automation U کنترل خودکار داده منبع
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
gravy trains U منبع درامد بدون زحمت
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
symbolically U نوشتن برنامه به زبان منبع
symbolic U نوشتن برنامه به زبان منبع
lay in <idiom> U ذخیره منبع وموجودی چیزی
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
source U کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
switched U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switch U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
turn on U وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
switches U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
data packet U منبع ارسال سری داده در یک بسته
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
output U عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
outputs U عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
sagged U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sags U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
read in U ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sag U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
resource U استفاده از یک منبع در شبکه یا سیستم توسط چندین کاربر
limbers U ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com