Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
monogenesis
U
دارای یک ریشه یا اصل بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fimbrillate
U
دارای ریشه فریف
neurogenic
U
دارای ریشه عصبی
monogenic
U
دارای یک ریشه واصل
monogenic
U
دارای ریشه واصل مشترک
rhizomatous
U
دارای ساقههای ریشه مانند زیرزمینی
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to be fraught
[with]
U
دارای ... بودن
lobation
U
دارای نرمه بودن
dichroism
U
دارای دو رنگ بودن
dichromatism
U
دارای دو رنگ بودن
to have something
U
دارای چیزی بودن
venosity
U
دارای ورید بودن
to have something at one's disposal
U
دارای چیزی بودن
phonate
U
دارای صوت بودن
rhizogenetic
U
تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate
U
ریشه گرفتن ریشه دار شدن
rhizogenic
U
تولید کننده ریشه ریشه اور
biracialism
U
معتقد به یا دارای دونژاد بودن
snakes
U
دارای حرکت مارپیچی بودن
snaked
U
دارای حرکت مارپیچی بودن
snake
U
دارای حرکت مارپیچی بودن
predominated
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
scepter
U
دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
avail
U
بدرد خوردن دارای ارزش بودن
predominate
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominates
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominating
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
to take root
U
ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to strike root
U
ریشه گرفتن ریشه دواندن
outclass
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassed
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
shimmered
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmer
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmering
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmers
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
plaiting
U
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
depth of face
U
ریشه
fimbria
U
ریشه
fibreless
U
بی ریشه
radix
U
ریشه
scab
U
ریشه
cognate
U
هم ریشه
tie
[knot]
U
ریشه
fimbriation
U
ریشه
tassel
U
ریشه
harl
U
ریشه
harle
U
ریشه
stub
U
ریشه
stubbed
U
ریشه
stubbing
U
ریشه
stubs
U
ریشه
radical
U
ریشه
frange
U
ریشه
paronymous
U
هم ریشه
radicle
U
ریشه چه
tassels
U
ریشه
radicals
U
ریشه
rootlet
U
ریشه چه
roots
U
ریشه
stumping
U
ریشه
root
U
ریشه
fringes
U
ریشه
fringe
U
ریشه
rootless
U
بی ریشه
rhizogenous
U
ریشه زا
rhizogenic
U
ریشه زا
stumped
U
ریشه
stumps
U
ریشه
stump
U
ریشه
cama
U
ریشه
homoousian
U
از یک ریشه
rhizogenetic
U
ریشه زا
extraction
U
ریشه
scabs
U
ریشه
thrum
U
ریشه
expansion scab
U
ریشه
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
germs
U
ریشه منشاء
supplanting
U
از ریشه کندن
to take root
U
ریشه کردن
fibrous
U
ریشه دار
hangnail
U
ریشه ناخن
acid radical
U
ریشه اسید
supplanted
U
از ریشه کندن
to pull up by the roots
U
ریشه کن کردن
supplant
U
از ریشه کندن
to take root
U
ریشه زدن
to strike root
U
ریشه زدن
the root of a tree
U
ریشه درخت
the root of a word
U
ریشه واژه
eradication
U
ریشه کن کردن
to pull up by the roots
U
از ریشه دراوردن
uproot
U
ریشه کن کردن
i. and evdevolution
U
ریشه گیری
thrum
U
ریشه دار
eradication
U
ریشه کنی
uprooted
U
ریشه کن کردن
eradicating
U
ریشه کن کردن
eradication
U
ریشه کن شدن
supplants
U
از ریشه کندن
thrum
U
ریشه فرش
germ
U
ریشه منشاء
rooty
U
ریشه دار
ablation
U
ریشه کنی
to root up
U
ریشه کن کردن
to root up
U
از ریشه دراوردن
rooted
U
ریشه دار
rooted
U
ریشه کرده
uproots
U
ریشه کن کردن
uprooting
U
ریشه کن کردن
deracinate
U
از ریشه در اوردن
musk root
U
ریشه مشک
irradicable
U
ریشه کن نشدنی
cube root
U
ریشه مکعب
cube root
U
ریشه سوم
cube roots
U
ریشه مکعب
cube roots
U
ریشه سوم
orris root
U
ریشه بنفشه
ciliated
U
ریشه دار
ciliolated
U
ریشه دار
ciliate
U
ریشه دار
outroot
U
از ریشه کندن
morphophonemics
U
ریشه شناسی
themes
U
ریشه زمینه
theme
U
ریشه زمینه
tendril
U
ریشه پیچک
tendrils
U
ریشه پیچک
frilled
U
ریشه دار
fringed
U
ریشه دار
deep rooted
U
ریشه کرده
runner
U
ریشه هوایی
runners
U
ریشه هوایی
square roots
U
ریشه دوم
square root
U
ریشه دوم
beetroots
U
ریشه چغندر
beetroot
U
ریشه چغندر
enrooted
U
ریشه کرده
bottom run
U
قشر ریشه
bonder
U
ریشه دار
wing root
U
ریشه بال
paronym
U
واژه هم ریشه
barbate
U
ریشه دار
horse radish
U
ریشه خردل
fringent
U
ریشه مانند
rhizomorphous
U
ریشه مانند
fringing
U
ریشه یابی
galangale
U
ریشه جوز
ventral root
U
ریشه قدامی
gelsemium
U
ریشه یاسمن
geometric mean
U
ریشه nام
ammonium
U
ریشه +4NH
grubbing up
U
ریشه کنی
firtree root
U
ریشه صنوبری
filose
U
ریشه دار
inveterate
U
ریشه کرده
blade root
U
ریشه تیغه
root
U
ریشه کن کردن
etymon
U
ریشه کلمه
root
U
ریشه گرفتن
roots
U
ریشه کن کردن
extirpation
U
ریشه کنی
extirpator
U
ریشه کن کننده
roots
U
ریشه گرفتن
eradiacable
U
ریشه کن شدنی
madder
U
ریشه روناس
fimbriate
U
ریشه دار
fimbriated
U
ریشه دار
hang nail
U
ریشه ناخن
root out
U
ریشه کن کردن
supplanter
U
ریشه کن کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com