English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dimerous U دارای مفصل دوبخشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
double jointed U دارای مفصل کاذب
double-jointed U دارای مفصل کاذب
dimerism U دوبخشی
split U دوبخشی شکافتن
split-screen U صفحه نمایش دوبخشی
split screen U صفحه نمایش دوبخشی
glenoid fossa or cavity U گودی مفصل کاسه مفصل
hinges U مفصل
voluminous U مفصل
inarticulate U بی مفصل
hinge U مفصل
spacious U مفصل
copulas U مفصل
baom joomok U یک مفصل
copula U مفصل
coupling U مفصل
joint U مفصل
fine drawn U مفصل
articulation U مفصل
anarthrous U بی مفصل
pivot U مفصل
fulsome U مفصل
Hinduism U مفصل
sockets U مفصل
jointless U بی مفصل
copious U مفصل
socket مفصل
juncture U مفصل
linkage point U مفصل
inventorial U مفصل
pivoted U مفصل
pivots U مفصل
commissure U مفصل
ankylosis U جمود مفصل
clip U مفصل کابل
clipped U مفصل کابل
gimmal U مفصل لولا
ginglymus U مفصل لولایی
clips U مفصل کابل
clippings U مفصل کابل
arthrology U مفصل شناسی
pigtail U مفصل دم خوکی
multiple cable joint U مفصل انشعاب
trunnion U مفصل افقی
splicing U مفصل بافته
splices U مفصل بافته
spliced U مفصل بافته
splice U مفصل بافته
joint U مفصل پیوندگاه
swivels U مفصل گردان
glene U کاسه مفصل
swivelled U مفصل گردان
pigtails U مفصل دم خوکی
swivelled U مفصل گردنده
swivel U مفصل گردان
articulating U مفصل دارکردن
synarthrosis U مفصل بی حرکت
hinge joint U مفصل لولایی
hip joint U مفصل ران
scape U مفصل اصلی
ample U فراوان مفصل
facets U بند مفصل
synosteology U مفصل شناسی
abarticulation U مفصل متحرک
articulates U مفصل دارکردن
articulate U مفصل دارکردن
swivel joint U مفصل گردان
swivel U مفصل گردنده
swivels U مفصل گردنده
toggle joint U مفصل زانویی
universal joint U مفصل چرخنده
largo U اهسته و مفصل
facet U بند مفصل
knee joint U مفصل زانو
hips U مفصل ران
hip U مفصل ران
palaver U گفتگوی مفصل
in great detail U با جزئیات مفصل
high tea U عصرانه مفصل
sleeve U موف مفصل
detail part U قسمت مفصل
diarthrosis U مفصل متحرک
articulation U مفصل بندی
luncheons U غذای مفصل
juncture U پیوستگی مفصل
steering swivel U مفصل فرمان
sleeves U موف مفصل
disjoint U از مفصل دراوردن
choke joint U مفصل چوکی
articulation U مفصل لولا
ball and socket joint مفصل ساچمه ای
arthritis U التهاب مفصل
luncheon U غذای مفصل
arthritis U اماس مفصل
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
kettledrum U دمامه عصرانه مفصل
enarthrosis U مفصل کام و زبانهای
hitsu shiubi U مفصل انگشت وسط
clamping sleeve U مفصل مهار کننده
acondylose U بدون بند یا مفصل
acondylous U بدون بند یا مفصل
kettle drum U دمامه عصرانه مفصل
arthritic U مبتلا به اماس مفصل
cable jointing sleeve U مفصل انشعاب کابل
cable joint U مفصل اتصال کابل
choke flange joint U مفصل چوکی ال شکل
In ditail . Diffusively . U بطور مفصل ( مفصلا")
kettledrums U دمامه عصرانه مفصل
gabfest U محاوره طولانی و مفصل
diffusively U بطور منتشر و یا مفصل
arthropod U جانور مفصل دار
arthropoda U جانوران مفصل دار
joint U مفصل اتصال ضربهای
amplified U مفصل گفتن یانوشتن
amplifies U مفصل گفتن یانوشتن
luxation U در رفتگی مفصل استخوان
amplify U مفصل گفتن یانوشتن
arthropathy U ناخوشی بند یا مفصل
amplifying U مفصل گفتن یانوشتن
joint resistance U مقدار مقاومت مفصل
naker U دمامه عصرانه مفصل
thurl U مفصل خاصره گوسفند
disjoint U در رفتن از مفصل درامدن
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
internode U قسمت میان دو بندیا مفصل
arthritic U مربوط به ورم و اماس مفصل
hip joint U مفصل استخوان خاصره وران
rabbet joint U بست یا مفصل کنش کاوی
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
dactylus U بند یا مفصل بزرگ پای حشرات
garnets U حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
submission hold U کانستنس یاشکستن دست از مفصل تاارنج
garnet U حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
to give a long recital of something U دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
monographist U نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
to talk something over with somebody U با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
To explain something in detail . U چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن
to detail something U چیزی را مفصل [با همه جزییات] شرح دادن
programming specification U مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
sallenders U جوشهای خشک در زیر مفصل خرگوشی پای عقب اسب
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
gomphosis U اتصال و جوش خوردن استخوان دندان به ارواره مفصل متحرک
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog . U مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
recital [of something] U شرح کامل محتویات [شرح مفصل ] چیزی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
amplifying U بزرگ کردن مفصل کردن
amplifies U بزرگ کردن مفصل کردن
amplify U بزرگ کردن مفصل کردن
amplified U بزرگ کردن مفصل کردن
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
iodic U دارای ید
three legged U دارای سه پا
three-legged U دارای سه پا
bilabiate U دارای دو لب
fraught with U دارای
odoriferous U دارای بو
trilinear U دارای سه خط
footy U دارای پا
glochidiate U دارای مو
staminate U دارای جرثومه نر
papillose U دارای برامدگی
energetic U دارای انرژی
short range U دارای برد کم
palmy U دارای نخل
formal U دارای فکر
nitrous U دارای شوره
salaried U دارای حقوق
prerogative U دارای حق ویژه
nucleate U دارای هسته
melodic U دارای ملودی
melodious U دارای ملودی
of that ilk U دارای همان جا
stilted U دارای چوب پا
stannous U دارای قلع
synonymous U دارای تشابه
synonymous U دارای ترادف
pinnular U دارای برگچه
equivocal U دارای دومعنی
stannic U دارای قلع
backed U دارای پشت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com