English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heterodox U دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
paradoxical U مخالف عقاید عمومی
public opinion polling U استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
neologize U دارای عقاید نوین
russify U دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
swelled head U دارای عقاید بزرگ خود فروش
interfaith U شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
against the tide <adv.> U مخالف نظام عمومی [اصطلاح مجازی]
under the veil of religion U درلفافه مذهب بعنوان مذهب ببهانه دین
commonable U مشترک دارای حق چرادرزمین عمومی
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
antisocial U مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
general quarters U اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduce U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware U ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
coreligionist U هم مذهب
rubricator U مذهب
religions U مذهب
religion U مذهب
general porpose U کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders U دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
conversions U تغییر مذهب
illuminator U نورافکن مذهب
principles of religion U اصول مذهب
religiousness U پیروی مذهب
conversion U تغییر مذهب
free thought U وارستگی از مذهب
theocracy U حکومت مذهب
state religion U مذهب رسمی
pyrrhonism U مذهب فیرونی
theocracies U حکومت مذهب
Buddhism U مذهب بودا
specticism U مذهب شکاکیون
sunnism U مذهب تسنن
Methodism U مذهب " متدیست "
ecumenism U هم پیوند گرایی مذهب
evangelicalism U فلسفهء مذهب اوانجلی
free thinking U ازادی از قیود مذهب
revivalism U اصالت احیا مذهب
Catholicism U اصول مذهب کاتولیکی
one of the two major sects among muslims U مذهب اهل تسنن
denominations U مذهب واحد جنس
shiite U پیرو مذهب شیعه
denomination U مذهب واحد جنس
sunnite U پیرو مذهب سنت
shia U پیرو مذهب شیعه
zen buddhism U فلسفه یا مذهب ذن بوداییسم
libertines U کسیکه پابند مذهب نیست
patristic U وابسته به اولیاء وبزرگان مذهب
puritaism U سخت گیری در تصفیه مذهب
shinto U مذهب ارواح پرستی درژاپن
free thinker U وبه مذهب بی اعتنا است .
Judaic U وابسته به جهودان و مذهب یهود
follower U پیرو مذهب شیعه مقلد
followers U پیرو مذهب شیعه مقلد
libertine U کسیکه پابند مذهب نیست
dogmas U اصول عقاید
multiplicity of creeds U تعد د عقاید
nihilism U عقاید نهیلیستی
religious tenets U عقاید مذهبی
censorship U سانسور عقاید
feet on the ground <idiom> U عقاید عاقلانه
inquisitors U مفتش عقاید
mendelism U عقاید مندل
dogma U اصول عقاید
inquisitor U مفتش عقاید
naturalism U فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
sound off <idiom> U عقاید را بیان کردن
symbolically U مط العه دلایل و عقاید
symbolic U مط العه دلایل و عقاید
lutheranism U عقاید لوتر وکلیسای او
rationale U توضیح اصول عقاید
small-minded opinions U عقاید کوته نظر
leninism U عقاید اشتراکی لنین
sounding board U عامل انتشار عقاید
sounding boards U عامل انتشار عقاید
medievalism U عقاید قرون وسطایی
fascism U اصول عقاید فاشیست
soundboard U عامل انتشار عقاید
orientalism U عقاید یا سیاست شرقی
deistic U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistical U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
Methodists U فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
Methodist U فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
junkerism U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
doctrinal U عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
junkerdom U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
syncretic U تلفیق کننده عقاید مختلف
syncretism U اعتقاد به توحید عقاید همتایی
Machiavellian U وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
ultranationalism U عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
to turn round U برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
inquisition U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
His political beliefs are old hat now . U عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
inquisitions U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
self expression U ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
religionize U دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
shavian U پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
romanism U اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
brainwashing U تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
ideogram U تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
stalinize U کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
fundamentalism U اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
brainwash U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
modernism U نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
brainwashes U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashed U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
Hungarian Activism U [جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
school of jurisprudence U مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
shamanism U پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
consolidated dining facility U تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
censeur U ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
owenism U اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
economic determinism U یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
lotus U [نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
sunni U اهل سنت پیرو مذهب سنت
leninism U اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
bakuninism U اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
naturalism U فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
contrary to U مخالف
contrariant U مخالف
contradictive U مخالف
adversaries U مخالف
contradictory U مخالف
contra U مخالف
adversary U مخالف
out of keeping U مخالف
dissidents U مخالف
at outs U مخالف
at d. U مخالف
repugnant U مخالف
contrary U مخالف
dissidence U مخالف
antipodal U مخالف
irreconcilable U مخالف
anie U مخالف
averse U مخالف
unfavorable U مخالف
converses U مخالف
foe U مخالف
resistent U مخالف
controvertist U مخالف
oppugner U مخالف
antagonists U مخالف
hostile U مخالف
opponents U مخالف
converse U مخالف
conversed U مخالف
conversing U مخالف
contradiction U مخالف
contradictions U مخالف
alien U مخالف
antagonist U مخالف
against U مخالف
by the ears U مخالف
inadvisable U مخالف
conflicting U مخالف
oppositionist U ضد مخالف
opponent U مخالف
aliens U مخالف
dissenting U مخالف
with U مخالف
gainst U مخالف
oppositive U مخالف
gyaku U مخالف
non content U مخالف
foes U مخالف
gainsayer U مخالف
adverse U مخالف
dissident U مخالف
oppugnant U مخالف
opposit U مخالف
standpat U مخالف تغییر
vetoes U رای مخالف
loggerheads U مخالف - جنگجو
In the opposite direction . U درجهت مخالف
conflictive U مغایر مخالف
The opposition parties . U احزاب مخالف
bucking voltage U ولتاژ مخالف
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com