English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
superincumbent U دارای فشار زیاد فشاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compound compression U فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
jet stream U جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
drill press U متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
overvoltage U فشار زیاد
high pressure U فشار زیاد
pascal's law U هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
overvoltage protection U حفافت فشار زیاد
overpressure U زیاد شدن فشار
reaction turbin U توربین فشار زیاد
to overexert U زیاد به خود فشار آوردن
xenon high pressure lamp U لامپ فشار زیاد گزنون
to overstrain oneself U زیاد بخود فشار اوردن
to work at a high pressure U با فشار یا فعالیت زیاد کارکردن
blowing U خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
scissors U سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
long dated U دارای مهلت زیاد
surfy U دارای خیزاب زیاد
long-distance U دارای مسافت زیاد
newsy U دارای اخبار زیاد
gleby U دارای کلوخه زیاد
overcharged with electricity U دارای برق زیاد
of great importance U دارای نفوذ زیاد
elmy U دارای نارون زیاد
precieuse U دارای فرافت زیاد
precieux U دارای فرافت زیاد
long distance U دارای مسافت زیاد
iffy U دارای احتمالات زیاد
iffy U دارای لیت و لعل زیاد
imaginative U دارای قوه تصور زیاد
loaded U پولدار دارای پول زیاد
siliciferous U دارای سیلیس یا سیلیکون زیاد
joule kelvin effect U انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است
high pressure U دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
oversexed U دارای تمایلات جنسی زیاد شهوتران
overmasted U دارای دیرکهای زیاد بلند یاسنگین
garish U دارای زرق و برق زیاد شعله ور
high octane U دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
overparted U دارای سهم زیاد یا دشوار سنگین بار
pressure cabin U هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
warm gas thruster U جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
to piss off the wrong people <idiom> U آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
high test U امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
polysomic U دارای کروموسومهای بیش از بقیه زیاد کروموسوم پرکروموسوم
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
cut-outs U روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
cut-out U روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
isallobar U خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isallobaric U خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
blockbusters U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbuster U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
multimult U پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند "
club propeller U ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
dumptor U کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
high frequency U دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
Nomatic rugs U قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
compressive U فشاری
komi U فشاری
achi komi U دفاع فشاری
filter press U صافی فشاری
head pressure U ارتفاع فشاری
thumbs U دگمه فشاری
push U ضربه فشاری
push button U دکمه فشاری
push button U کلید فشاری
thumb U دگمه فشاری
thumbed U دگمه فشاری
thumbing U دگمه فشاری
pushed U ضربه فشاری
pushes U ضربه فشاری
constrictor knot U گره فشاری
compressive yield point U حدجهمندگی فشاری
hard board U تخته فشاری
pressure device U ماسوره فشاری
pressure sweeping U روبیدن فشاری
pressure fraction U کسر فشاری
press key تکمه فشاری
die cast U ریختن فشاری
push key تکمه فشاری
pression pipe U لوله فشاری
pressure butt welding U جوشکاری لب به لب فشاری
pressure welding U جوش فشاری
pressure welding U جوشکاری فشاری
push shot U ضربه فشاری
head U ارتفاع فشاری
thrust bolt U پیچ فشاری
pressboard U تخته فشاری
force pump U تلمبه فشاری
force feed oiler U روغندان فشاری
snap fastener U دکمه فشاری
filterpress U پالونه فشاری
data compaction U داده فشاری
push button switch U تکمه فشاری
duplex pressure proportioner U مخلوط کن دو فشاری
compression spring U فنر فشاری
compressive stress U تنش فشاری
compression flange U عضو فشاری
compression strength U مقاومت فشاری
compression strength U توان فشاری
compressive stress U خستگی فشاری
compression flange U سپر فشاری
compression strength U استحکام فشاری
compression strength U تاب فشاری
compression molding U قالبگیری فشاری
compression stress U تنش فشاری
compression wave U موج فشاری
compressive load application U بار فشاری
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
press casting U ریخته گری فشاری
fumikumi U لگد فشاری به پایین
mae west U جلیقه نجات فشاری
cold pressure welding U جوشکاری فشاری سرد
net push U ضربه فشاری از لب تور
thrust hardness U درجه سختی فشاری
pressure device U عامل فشاری مین
compression riveter U دستگاه پرچ فشاری
compression molding U ریخته گری فشاری
cold pressed forging U اهنگری فشاری سرد
press cutting برش دهنده فشاری
compression test specimen U نمونه ازمون فشاری
brass pressure casting U برنج ریختگی فشاری
barometric altimeter U ارتفاع سنج فشاری
resistance pressure welding U جوشکاری فشاری مقاومتی
standard size whole brick U اجر فشاری معمولی
firing pressure device U ماسوره فشاری مین
compression specimen U نمونه ازمایش فشاری
pressure weld U جوش دادن فشاری
pressure lubrication U دستگاه روغنکاری فشاری
pressure weldable U قابل جوشکاری فشاری
centralized oil shot system U روغنکاری متمرکز فشاری
compressive yield point U نقطه لهیدگی فشاری
molten metal pressure welding U روش جوشکاری ذوبی-فشاری
alumino thermit pressure welding U جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pitometer log U سرعت سنج فشاری پیتومتری
pieze U واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
thermit pressure welding U روش جوشکاری فشاری حرارتی
thermit pressure welding U روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
drag in <idiom> U پا فشاری روی موضوع دیگری
tobi komi U ضربه فشاری پا در حال پرش
bend U خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
rolling press U الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
banged U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
brace U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
braced U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
constant temperature pressure U welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com