Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
compos mentis
U
دارای عقل سالم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
embonpoint
U
دارای مزاج سالم و خوب
Other Matches
levy in mess
U
نام نویسی از مردمان سالم برای جنگ بسیج مردمان سالم به طور اجباری
Sound mind in a sound body.
<proverb>
U
عقل سالم در بدن سالم.
in a good state of health
U
سالم
pert
U
سالم
healthful
U
سالم
safe
U
سالم
hale
U
سالم
sicker
U
سالم
safer
U
سالم
healthier
U
سالم
healthy
U
سالم
salubrious
U
سالم
healthiest
U
سالم
valid
U
سالم
out of the wood
U
سالم
safest
U
سالم
safes
U
سالم
sounds
U
سالم
scot free
U
سالم
whole
U
سالم
scot-free
U
سالم
intact
U
سالم
wells
U
سالم
well
U
سالم
lucid
U
سالم
soundable
U
سالم
sound
U
سالم
soundest
U
سالم
sounded
U
سالم
syntropy
U
پیوند سالم
sane
U
سالم معقول
intact
U
سالم کامل
salutary
U
سالم ومغذی
sanest
U
سالم معقول
wholesomeness
U
سالم و بی خطر
All right?
U
سالم هستی؟
saner
U
سالم معقول
unclean
U
غیر سالم
health food
U
غذای سالم
ablebodied
<adj.>
U
سالم و تندرست
A healthy recreation . Good clean fun.
U
تفریحات سالم
sound money
U
پول سالم
halely
U
بطور سالم
healthily
U
بطور سالم
health foods
U
غذای سالم
clear timber
U
چوب سالم
with a whole skin
U
پی گزند سالم
Is everything all right?
U
سالم هستی؟
wholesome
U
سالم و بی خطر
Good wholesome food .
U
غذای سالم وکامل
unsullied
U
مسموم نشده-سالم
wooden round
U
گلوله سالم و بادوام
survived
<past-p.>
U
جان سالم به در بردن
incorrupt
U
سالم کردن درستکارکردن
wooden bomb
U
بمب سالم و بادوام
wholesore
U
گوارا سالم سودمند
unhealthy
U
غیر سالم بیمار
peart
U
سالم وبا روح
In good condition (health).
U
سالم وبی عیب
bonnily
U
بطور سالم وخوشحال
soundly
U
بطور صحیح و سالم
to ride out
U
سالم بیرون رفتن از
well-balanced
U
سالم سلیم موزون باقرینه
well balanced
U
سالم سلیم موزون باقرینه
To be sound in wind and limb.
U
جسما" سالم وقوی بودن
It remained intact.
U
سالم ودست نخورده باقی مانده
duration
U
مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
sound
[arguments, data, figures]
<adj.>
U
درست
[بی عیب ]
[سالم ]
[استدلال . داده ها . اعداد]
return to base
U
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
you do not seem well
U
گویا حالتان خوش نیست سالم بنظر نمیایید
demands of providing healthy living and working conditions
U
خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
homeopathy
U
معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
Sophrosyne
U
وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
iodic
U
دارای ید
trilinear
U
دارای سه خط
three legged
U
دارای سه پا
odoriferous
U
دارای بو
glochidiate
U
دارای مو
fraught with
U
دارای
bilabiate
U
دارای دو لب
footy
U
دارای پا
three-legged
U
دارای سه پا
plumose
U
دارای دسته پر
prerogatived
U
دارای حق ویژه
preemptor
U
دارای حق شفعه
pre emptive
U
دارای حق شفعه
pileate
U
دارای کلاهک
pinnular
U
دارای برگچه
dolose
U
دارای قصدجرم
pinnular
U
دارای بالچه
weighted
U
دارای وزن
polygamous
U
دارای چند زن
primipara
U
دارای یک اولاد
primiparous
U
دارای یک اولاد
reversioner
U
دارای حق رجوع
nitrous
U
دارای شوره
reboant
U
دارای واکنش
rattly
U
دارای صدای تق تق
rarely beautiful
U
دارای زیبائی
quartziferous
U
دارای در کوهی
pulsatile
U
دارای تپش
capitated
U
دارای سرمجزا
pulsant
U
دارای تپش
copperbottomed
U
دارای ته مسی
pseudonymous
U
دارای تخلص
dipteran
U
دارای دو بال
deadbeat
U
دارای سکون
deadbeats
U
دارای سکون
bisulcate
U
دارای دوشکاف
biramous
U
دارای دو شاخه
biradial
U
دارای دوشعاع
bipartite
U
دارای دوقسمت
binucleated
U
دارای دو هسته
binucleate
U
دارای دو هسته
overbusy
U
دارای کارزیاد
energetic
U
دارای انرژی
binuclear
U
دارای دو هسته
binocular
U
دارای دو چشم
stilted
U
دارای چوب پا
entitative
U
دارای وجودخارجی
bizonal
U
دارای دومنطقه
bodied
U
دارای بدن
bumpiness
U
دارای برامدگی
portentous
U
دارای فال بد
petiolated
U
دارای دمگل
calcic
U
دارای اهک
petiolate
U
دارای دمگل
calcareous
U
دارای کلسیم
pelliculate
U
دارای پوسته
buckish
U
دارای خوی بز
double tongued
U
دارای دوقول
papillose
U
دارای برامدگی
palmy
U
دارای نخل
of that ilk
U
دارای همان جا
deficient
U
دارای کمبود
cretaceous
U
دارای گچ فراوان
cuspidal
U
دارای برامدگی
dartrous
U
دارای تبخال
stannous
U
دارای قلع
stannic
U
دارای قلع
staminate
U
دارای جرثومه نر
equivocal
U
دارای دومعنی
backed
U
دارای پشت
splashy
U
دارای ترشح
short range
U
دارای برد کم
short-range
U
دارای برد کم
crepitant
U
دارای صدای خش خش
salaried
U
دارای حقوق
redundant
U
دارای اطناب
sulfureous
U
دارای گوگرد
legitimate
U
دارای حق مشروع
legitimated
U
دارای حق مشروع
legitimates
U
دارای حق مشروع
legitimating
U
دارای حق مشروع
rectilinear
U
دارای مسیرمستقیم
flabby
U
دارای عضلات شل
strontic
U
دارای استرونیوم
straight line
U
دارای خط مستقیم
swell butted
U
دارای ته گنده
spirituous
U
دارای الکل
spiriferous
U
دارای عضومارپیچی
declinatory
U
دارای تمایل
kibed
U
دارای شکاف
social minded
U
دارای افکاراجتماعی
rifled
U
دارای خان
silicifoeous
U
دارای در کوهی
shoaly
U
دارای جاهای کم اب
shelterer
U
دارای حفاظ
handy
<adj.>
U
دارای مزیت
sexagenary
U
دارای سن 06 تا96
self abnegating
U
دارای کف نفس
sabulous
U
دارای شن ریزه
rugose
U
دارای رکه
cephalous
U
دارای کله
sonant
U
دارای اهنگ
cloven foot
U
دارای پا یا سم شکافته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com