Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vittate
U
دارای راه راههای طولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
canaliculate
U
دارای پیچهای طولی
cross member
U
عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
deep stall
U
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
logistic route
U
راههای تدارکاتی
To block the escape routes.
U
راههای فرار را مسدود کردن
avenues of approach
U
راههای نفوذی مسیرهای تقرب
waterways
U
مجرای اب راههای ابی مسیرهای دریایی
waterway
U
مجرای اب راههای ابی مسیرهای دریایی
pinstripe
U
راه راههای باریک روی پارچه
link route segments
U
راههای مورد استفاده برای حمل بار یکپارچه
gridlock
U
راهبندان مطلق
[به طوری که چهار راههای اصلی بسته شوند]
passing place
U
محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای
A to Z
U
کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
combinatorics
U
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
to know the ropes
U
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
longitudinal
U
طولی
linear
U
طولی
linearly
U
طولی
vertical curve
U
خم طولی
it will not take long
U
طولی
longitudinal
U
دنده طولی
ground timber
U
تیر طولی
thrust bearing
U
یاطاقان طولی
longitudinal acceleration
U
شتاب طولی
cut to length
U
طولی بریدن
axis
U
محور طولی
longitudinal axis
U
محور طولی
longitudinal compression
U
فشار طولی
axis
U
خط طولی یا عرضی
variables
U
رکورد با هر طولی
abscissa
U
محور طولی
linearity
U
حالت طولی
longitudinal screed
U
شمشه طولی
longitudinal section
U
برش طولی
longeron
U
ستون طولی
aisle
U
گذرگاه طولی
linear metre
U
متر طولی
linear measure
U
مقیاس طولی
variable
U
رکورد با هر طولی
axial road
U
جاده طولی
strike joint
U
شکستگی طولی
longitudinal welding
U
جوشکاری طولی
longitudinal valley
U
دره طولی
longitudinal turning
U
تراشکاری طولی
longitudinal profile
U
پروفیل طولی
profiling
U
برش طولی
longitudinal studies
U
بررسیهای طولی
profile
U
برش طولی
longitudinal section
U
نیمرخ طولی
longitudinal reinforcement
U
ارماتور طولی
longitudinal reinforcement
U
فولادگذاری طولی
longitudinal screed
U
شمشه طولی
longitudinal seam
U
درز طولی
eftsoon
U
طولی نکشیدکه
longitudinal seam
U
بخیه طولی
longitudinal section
U
برش طولی
longitudinal sleeper
U
تراورس طولی
soon a
U
طولی نکشیدکه
easting
U
مختصات طولی
longitudinal girder
U
تیر طولی
longitudinal wave
U
موج طولی
cut off saw
U
اره طولی بر
longitudinal groove
U
شیار طولی
longitudinal joint
U
درز طولی
longitudinal stress
U
تنش طولی
profiles
U
برش طولی
profiled
U
برش طولی
longitudinal stability
U
پایداری طولی
x scale
U
مقیاس طولی عکس
fakes
U
جمع کردن طولی
faked
U
جمع کردن طولی
shipshank
U
کوتاه کردن طولی
stayed
U
بکسل طولی ناو
summits
U
قله در نیمرخ طولی
summit
U
قله در نیمرخ طولی
soon
U
قریبا طولی نکشید
soonest
U
قریبا طولی نکشید
longitudinal shearing stress
U
تنش برشی طولی
angular contact thrust ball bearing
U
بلبرینگ طولی محوری
axial mining
U
مین گذاری طولی
anchor at short stay
U
لنگر طولی عمودی
cut to length
U
بصورت طولی بریدن
ball thrust bearing
U
یاطاقان طولی ساچمهای
vertical curve
U
منحنی در نیمرخ طولی
fake
U
جمع کردن طولی
formed hole
U
سوراخ درمقطع طولی
linearize
U
بصورت طولی دراوردن
advances
U
پیشرفت طولی ناو
longitudinal redundancy check
U
مقابله افزونگی طولی
advancing
U
پیشرفت طولی ناو
advance
U
پیشرفت طولی ناو
longitudinal girder
U
شاه تیر طولی
stay
U
بکسل طولی ناو
end play
U
بازی طولی محور
longitudinal
U
دندههای طولی موتور
axial road
U
جاده طولی منطقه مواصلات
long service line
U
خط طولی زمین در بازی دونفره
form grind
U
سنگ زدن در مقطع طولی
longitudinal reinforcement
U
[فولاد گزاری طولی در بتن]
abeam
U
امتداد عمود برمحور طولی
fake down
U
چیدن طناب به طور طولی
vertical beam
U
چوب
[میله]
طولی دار
[قالی]
trajectories
U
قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
roll
U
دوران حول محور طولی غلطش
invariability
U
عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
rolled
U
دوران حول محور طولی غلطش
trajectory
U
قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
ripsaw
U
اره مخصوص برش طولی چوب
lrc
U
Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی
rolls
U
دوران حول محور طولی غلطش
invariance
U
عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
tacked
U
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacking
U
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
it wasdone in no time
U
انجام این کار چندان طولی نکشید
tack
U
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacks
U
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
bank
U
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
banks
U
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
pitch altitude
U
زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
expansion bearing
U
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
wing heavy
U
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
braking length
U
طول پارگی نخ
[طولی از نخ که در اثر وزن خودش پاره شود]
included angle
U
زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
stirrup
U
میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
stirrups
U
میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
critical angle of attack
U
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
lubber line
U
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
control surface angle
U
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
control column
U
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
abeam
U
یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
differential spoilers
U
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
barleycorn
U
مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
rood
U
مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
nose up
U
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
coning angle
U
زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
Moghat
U
مقات
[نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
selvage
U
شیرازه فرش
[اتمام لبه های طولی فرش با اضافه مخ پود به روش های مختلف جهت محکم شدن و تزئین]
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
Lambalo
U
لامبالو
[این نوع فرش که بصورت طولی و کناره بافته می شود که مربوط به قزاقستان بوده و تقلیدی از فرش تالش است و در آن از زمینه کف ساده به همراه نقوش ابتداپی و حواشی دو یا سه ردیفه استفاده می شود.]
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
compass swing
U
قطب نما انحراف طولی قطب نما
footy
U
دارای پا
glochidiate
U
دارای مو
three legged
U
دارای سه پا
bilabiate
U
دارای دو لب
three-legged
U
دارای سه پا
trilinear
U
دارای سه خط
iodic
U
دارای ید
odoriferous
U
دارای بو
fraught with
U
دارای
pseudonymous
U
دارای تخلص
pulsant
U
دارای تپش
primiparous
U
دارای یک اولاد
pinnular
U
دارای برگچه
pinnular
U
دارای بالچه
plumose
U
دارای دسته پر
polygamous
U
دارای چند زن
pre emptive
U
دارای حق شفعه
preemptor
U
دارای حق شفعه
prerogatived
U
دارای حق ویژه
primipara
U
دارای یک اولاد
weighted
U
دارای وزن
pulsatile
U
دارای تپش
quartziferous
U
دارای در کوهی
reboant
U
دارای واکنش
splash
U
دارای ترشح
equivocal
U
دارای دومعنی
social minded
U
دارای افکاراجتماعی
backed
U
دارای پشت
short range
U
دارای برد کم
silicifoeous
U
دارای در کوهی
shoaly
U
دارای جاهای کم اب
shelterer
U
دارای حفاظ
rifled
U
دارای خان
sexagenary
U
دارای سن 06 تا96
self abnegating
U
دارای کف نفس
handy
<adj.>
U
دارای مزیت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com