English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
isometric U دارای ذرات ریز متساوی
isometrics U دارای ذرات ریز متساوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isomagnetic U دارای نیروی مغناطیسی متساوی
homogonous U دارای پرچم ومادگی متساوی الطول
particulate U دارای ذرات ریز
granulate U دارای ذرات ریز کردن
suspensoid U محلول سریشمی دارای ذرات معلق
polymeric U دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی چند رگه
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary U بین ذرات در داخل ذرات
equitable U متساوی
coequal U متساوی از هرنظر
equilateral U متساوی الاضلاع
equiangular U متساوی الزوایا
equiangular U متساوی الزاویه
form line U خط متساوی البعد
isoperimetrical U متساوی المحیط
isosceles U متساوی الساقین
euqal U متساوی یک نواخت
equidistance U متساوی المسافت
adequate متساوی بودن
equilateral figure U شکل متساوی الاضلاع
equiangular triangle U مثلث متساوی الاضلاع [ریاضی]
isochromatioc U متساوی اللون منحنی همرنگ
equilateral U [طاق های متساوی الاضلاع]
equilateral triangle U مثلث متساوی الاضلاع [ریاضی]
rhombus U چهار ضلعی متساوی الاضلاع [ریاضی]
equilateral quadrilateral U چهار ضلعی متساوی الاضلاع [ریاضی]
hexagram U شکل مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع
isosceles triangles U مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
isosceles triangle U مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
expansion path U مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
ingredient U ذرات
ingredients U ذرات
barrier penetration by particles U نفوذ ذرات در سد
metal foulings U ذرات فلز
cosmic particles U ذرات کیهانی
blood corpuscles U ذرات خون
radioactive rays U ذرات رادیواکتیو
roily U پر از ذرات رسوبی
particle physics U فیزیک ذرات
allergen U ذرات الرژی زا
fundamental particles U ذرات بنیادی
weight of solids U وزن ذرات
intermolecular U بین ذرات
intermolecular U در داخل ذرات
denseness U تراکم ذرات
sand blasting U ذرات سنگ
molecular attracticm U جاده ذرات
planetesimal U ذرات سیارهای
elementary particles U ذرات بنیادی
effective size of grain U قطر موثر ذرات
planetesimal hypothesis U فرضیه ذرات سیارهای
pollinium U توده ذرات گرده گل
emulsioning U ذرات چربی دراب
emulsion U ذرات چربی دراب
segregation U تفکیک ذرات بتن
nebulize U تبدیل به ذرات کردن
thershold temperature U استانه دمای ذرات
scattering of alpha particles U پراکندگی ذرات الفا
cascade impactor U دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
emulsioned U ذرات چربی دراب
particle physics U فیزیک ذرات اتمی
absorption of charged particles U جذب ذرات باردار
emulsions U ذرات چربی دراب
cohesion U التصاق یا قوه جاذبه ذرات
leucocytosis U افزودگی ذرات سفید خون
emulsifying U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
fall out U ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
polymerization U ترکیب و تراکم ذرات پلیمریزاسیون
emulsify U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsifies U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsified U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
dispersion U متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
achondrite U سنگ الماس بدون ذرات گرد
kinetic theory U فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
nucleon U ذرات اتم مثل نوترون وپروتون
vacuist U کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
grain orientation U طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
dispersoid U پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
micronize U بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
schiller U تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
lenticulate U ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
emulsion U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioning U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
synchrotron U دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
atomize U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomized U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizes U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomises U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
emulsions U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
atomizing U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
kinetic theory of heat U عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
mist U کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
mists U کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
atomised U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomising U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
emulsioned U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
textures U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
texture U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
amylose U مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
haze U غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
electrophoresis U حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
charge neutrality U تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
binders U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
aerosol U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
physical analysis U جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
aerosols U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
binder U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
atomisers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizer U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
soft fails U فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
air brush U برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
atomic theory U فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
emission theory U فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
wet filter U فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
zero air voids unit weight U وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
cyclotron U دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
filigree U تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
avalanches U هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
avalanche U هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
odoriferous U دارای بو
iodic U دارای ید
trilinear U دارای سه خط
bilabiate U دارای دو لب
three legged U دارای سه پا
glochidiate U دارای مو
footy U دارای پا
three-legged U دارای سه پا
fraught with U دارای
prerogative U دارای حق ویژه
capitated U دارای سرمجزا
pinnular U دارای برگچه
pileate U دارای کلاهک
deadbeat U دارای سکون
calcic U دارای اهک
deadbeats U دارای سکون
cirrous U دارای اویز
dyslogistic U دارای خاطرات بد
prerogatives U دارای حق ویژه
portentous U دارای فال بد
salaried U دارای حقوق
cingulate U دارای کمربند
nitrous U دارای شوره
chymiferous U دارای کیموس
stilted U دارای چوب پا
energetic U دارای انرژی
synonymous U دارای ترادف
synonymous U دارای تشابه
overbusy U دارای کارزیاد
of that ilk U دارای همان جا
palmy U دارای نخل
papillose U دارای برامدگی
chinned U دارای چانه
pelliculate U دارای پوسته
petiolated U دارای دمگل
nucleate U دارای هسته
entitative U دارای وجودخارجی
melodious U دارای ملودی
petiolate U دارای دمگل
melodic U دارای ملودی
cephalous U دارای کله
spirituous U دارای الکل
self abnegating U دارای کف نفس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com